آن که باشد که تو را بیند و عاشق نشود؟
یا به عشق تو مجرد ز علایق نشود؟
با تو دارم ز ازل سابقه عشق ولی
کار بخت است و عنایت به سوابق نشود
در سرم هست که خاک کف پای تو شوم
من بر اینم، مگرم بخت موافق نشود
شعله آتش دل، سر به فلک باز نهاد
دارم امید که دودش به تو لاحق نشود
میکند دست درازی سر زلفت مگذار
تا به رغم دل من با تو معانق نشود
هر که این صورت و اخلاق و معانی دارد
که تو داری، ز چه محبوب خلایق نشود؟
شب به یاد تو کنم زنده گواهم صبح است
روشن این قول به بیشاهد صادق نشود
با دهان و لب تو جان مرا رازی هست
همه کس واقف اسرار دقایق نشود
کار کن کار که کار تو میسر سلمان
به عبارات خوش و نکته رایق نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خود که باشد که تو را بیند و عاشق نشود
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست
همین شعر » بیت ۱
آن که باشد که تو را بیند و عاشق نشود؟
یا به عشق تو مجرد ز علایق نشود؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.