فراز تخت معانی چو کوس فضل زنم
سبق ز جمله اقران خود مرا باشد
عنایت و کرمت گر شود پذیر فتار
سپهر در صدد بندگان ما باشد
برای یک دو سه بی دست و پای گاه سخن
مرا چه رنجه کنی این سخن روا باشد
که از مکاره عنف توام عنا آمد
هم از مکارم لطف توام شفا باشد
دراز نمیکنم قصه کوته اولیتر
بقای عمر تو خواهم که دائما باشد
دعای زنده دلانت رفیق باد و جلیس
همیشه تا که فلک قبله دعا باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ستایش و طلب فضل و کرامت خداوند میپردازد. او میگوید که اگر خداوند به بندگان خود عنایت و محبت کند، آسمان نیز در خدمت آنها خواهد بود. شاعر در ادامه میگوید که نیازی به طولانی کردن داستان نیست و تنها آرزویش طول عمر و دوام محبت الهی است. او همچنین امیدوار است که دعا و محبت دوستانش همیشه همراهش باشد و در راهی که آسمان را به قبله دعا تبدیل میکند، قرار گیرد.
هوش مصنوعی: بالای جایگاه معانی، مانند نواختن ساز، به فضل و دانش میافزایم و در این میان، از تمام همپایهها و رقبای خود پیشی دارم.
هوش مصنوعی: اگر لطف و بخشش تو مورد توجه قرار گیرد، آنگاه آسمان نیز در تلاش خواهد بود تا به بندگان ما خدمت کند.
هوش مصنوعی: در مورد صحبت کردن من، چرا زحمت میکشی در حالی که این حرفها بیپایه و اساس هستند؟
هوش مصنوعی: از زیرکی و نیرنگ تو، من دور ماندم، و همچنین از بزرگواری و لطف تو، نجات مییابم.
هوش مصنوعی: من نمیخواهم داستان طولانی کنم، تنها میخواهم بگویم که امیدوارم عمر تو همیشه و به طور مداوم ادامه داشته باشد.
هوش مصنوعی: تحسین و آرزو میکنم که دعای کسانی که با دل زنده و شاداب هستند، همیشه همراه و همدم شما باشد؛ تا زمانی که آسمان، قطب و مقصد دعا باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دعای زنده دلانت رفیق باد و قرین
خدای عالمیانت نصیر باد و پناه
همین شعر » بیت ۶
دعای زنده دلانت رفیق باد و جلیس
همیشه تا که فلک قبله دعا باشد
کمال دوست چه آمد ز دوست بیطمعی
چه قیمت آورد آن چیز کش بها باشد
عطا دهنده ترا بهتر از عطا به یقین
عطا چه باشد چون عین کیمیا باشد
اگر چه عشق بتان سر به سر بلا باشد
دلم به عشق همه ساله مبتلا باشد
دلم بلای من و عاشقی بلای دل است
بلا که دید که همواره در بلا باشد
غلام قامت آنم که قامتم همه سال
[...]
پناه ملک جهان شهریار روی زمین
تویی که حکم تو بر آسمان روا باشد
جواب امر ترا آسمان دهد لبیک
اگر چو کوه سما قابل صدا باشد
سپهر جاده مقصود خود نیابد باز
[...]
هزار خویش که بیگانه از خدا باشد
فدای یک تن ِ بیگانه کآشنا باشد
در آن هجوم که یار تو پادشا باشد
غم گدا که بود، زیر پا کرا باشد؟
منم به سوز و گدازش، به یاد سیم برت
چو مفلسی که هوسناک کیمیا باشد
یگانه با تو چنانم که در جدایی تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.