بوی زلف او دماغ جان معطر میکند
یاد روی او چراغ دل منور میکند
یک جهان دیوانه در زنجیر دارد زلف او
که به سر خود هریکی سودای دیگر میکند
صورت ماهیت رویش نبیند هر کسی
هر کسی با خویشتن نقشی مصور میکند
سینهام بر آتش است و دم نمییارم زدن
ز آنکه گر لب میگشایم شعله سر بر میکند
جان همی سوزد مرا چون عود و از انفاس من
بوی جان میآید و مجلس معطر میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و تأثیر عمیق زلف و روی محبوب میپردازد. شاعر میگوید بوی زلف محبوب روحي تازه به او میبخشد و یاد او دلش را روشن میکند. او اشاره میکند که بسیاری در جذبه زلف معشوق دیوانهاند و هر یک در خیال خود تصوری از او دارند. شاعر از درد و سوز دل خود سخن میگوید که سینهاش همچون عود در آتش میسوزد و بوی جان افکنده از نفسش محیط را معطر میکند.
هوش مصنوعی: عطر موهای او روح و جانم را خوشبو میکند و یاد صورت او، چراغ دل مرا روشن میسازد.
هوش مصنوعی: زلف او مانند زنجیری است که بسیاری را دیوانه کرده و هرکسی به نوعی در دام آن گرفتار شده و آرزوی خاصی در سر دارد.
هوش مصنوعی: هرکسی نمیتواند حقیقت و زیبایی ازلی را به طور کامل درک کند، زیرا هر فرد بر اساس تجربیات و دیدگاههای خود تصویری از واقعیت میسازد.
هوش مصنوعی: سینهام پر از درد و آتش است، اما نمیتوانم فریاد بزنم. چون اگر زبان به سخن بیاورم، آتش درد بیشتر شعلهور خواهد شد.
هوش مصنوعی: دل من مانند عود میسوزد و از نفسهای من بویی خوش بهوجود میآید که فضای مجلس را معطر میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر بناگوشت بلای خط که سر بر میکند
جزو جزو عاشق بیچاره ابتر میکند
سرو کز بالای خود در سر کند باد، آن مبین
آن نگر کِش باد پیشت خاک بر سر میکند
چند گویی پیشت آیم، وه که چون تو یوسفی
[...]
آنک از کان هر زرو گوهر که سر بر می کند
پیش دست کان یسارش خاک بر سر می کند
جود اوکی بحر اخضر را نپوشد هر نفس
جامه ی سیمابی موجش که در بر می کند
چون صبا از محمر اخلاق او دم می زند
[...]
هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
[...]
باد عُنفت چشمه خور را مکدّر می کند
خاک پایت توتیا در چشم اختر می کند
ابر دست گوهرافشان تو در روز عطا
آستین آرزو پر درّ و گوهر می کند
قدّ تو بر هفت مسند چار بالش می زند
[...]
سبزه از خط غبارت خاک بر سر میکند
غنچه از لعلت قبا را چاک در بر میکند
میزند سرو روان را پنچهها بر سر چنار
تا چرا با قد تو خود را برابر میکند
میروی در باغ و هر جانب برای دیدنت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.