بخش ۱ - طبق نظر محققان شانزده بیت ابتدایی توسط نسخه برداران اضافه شده و از همای و همایون خواجوی کرمانی وام گرفته شده است: به نام خداوند بالا و پست
بخش ۲ - در ستایش سلطان محمود رحمه الله: دل پادشاهان شه خسروان
بخش ۳ - آغاز قصه: سخن بهتر از نعمت و خواسته
بخش ۴ - بردن گلشاه را از حی: ربودند گلشاه دل خسته را
بخش ۵ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان: ایا ماه گل چهر دل خواه من
بخش ۶ - چنین گفت آنگه به فرمانبران: چنین گفت آنگه به فرمانبران
بخش ۷ - شعر گفتن ورقه در هجر گلشاه: کجا رفتی ای دل گسل یار من
بخش ۸ - سخن گفتن ورقه با پدر و جواب دادن پدرش: چو از شعر فارغ شد آمد بپای
بخش ۹ - شعر گفتن ورقه: بگفت ای چراغ دل و جان من
بخش ۱۰ - شدن لشکر بنی شیبه به حی بنی ضبه: همی گفت چونین و چون تفته برق
بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان: همی گفت شاه سواران منم
بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر: دریغ ای پدر دیده شیر مرد
بخش ۱۳ - کنون بشنو ای خال آزاد مرد: کنون بشنو ای خال آزاد مرد
بخش ۱۴ - چو شد یار با باره گام زن: چو شد یار با باره گام زن
بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه: براند اسپ تازی به کردار باد
بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه: چو در بند او شد درخشنده ماه
بخش ۱۷ - رهایی یافتن گلشاه: چو گلشاه رخسار ورقه بدید
بخش ۱۸ - صفت غلام ورقه و دستوری خواستن از وی به چاره ساختن: بر ورقه آمد هم از بامداد
بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن: چو از دست هجران دلش خیره ماند
بخش ۲۰ - پیمان بستن ورقه و گلشاه: بشد سوی کانه دو تا کرده پشت
بخش ۲۱ - رفتن ورقه به یمن: چو از مسکن خویش دل را بتافت
بخش ۲۲ - شب و روز کردش برفتن شتاب: شب و روز کردش برفتن شتاب
بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن: بگرد وی اندر سواری هزار
بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه: چنان بود گلشه ز هجران دوست
بخش ۲۵ - نوحه کردن گلشاه: خبر یافت گلشاه کآن مستحل
بخش ۲۶ - شعر گفتن گلشاه در هجر ورقه: ایا نزهت و راحت جان من
بخش ۲۷ - بگفت این و بر دوست بگریست زار: بگفت این و بر دوست بگریست زار
بخش ۲۸ - مرو را جهازی نکو ساختند: مرو را جهازی نکو ساختند
بخش ۲۹ - بردن گلشاه به شام: شه شام از آن جایگه نیم شب
بخش ۳۰ - چو گلشه سوی شام شد مستمند: چو گلشه سوی شام شد مستمند
بخش ۳۱ - بازگشتن ورقه به حی بنی شیبه: نبد ورقه را ز آن حدیث آگهی
بخش ۳۲ - شعر گفتن ورقه در هجر گلشاه: دریغا که آن زاد سرو بلند
بخش ۳۳ - زاری کردن ورقه: چو این شعر ورقه ببردش بسر
بخش ۳۴ - آگاهی ورقه از مکرعم: بحی اندرون بد یکی دلبری
بخش ۳۵ - رفتن ورقه به شام: بگفت این و آمد ز پیشش برون
بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را: بگفت این و درماند در غم اسیر
بخش ۳۷ - بازگشتن ورقه از شام: بگفت این و دادش به شوهر خبر
بخش ۳۸ - شعر گفتن ورقه: ایا پر هنر راد و دانا طبیب
بخش ۳۹ - چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد: چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد
بخش ۴۰ - شعر گفتن ورقه: کنم آه ازین چرخ گردنده آه
بخش ۴۱ - مردن ورقه و خبریافتن گلشاه: بگفت این و بگسستش از تن نفس
بخش ۴۲ - شعر گفتن گلشاه: کزین پس ایا دل به دنیا مناز
بخش ۴۳ - سه روز و سه شب همچنان در عذاب: سه روز و سه شب همچنان در عذاب
بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه: مر آن دوست را برد نزدیک دوست
بخش ۴۵ - شکوه شاعر: دریغا که بد مهر گردان جهان
بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه: کنون قصه گلشه و ورقه باز