مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۳: آن کس که ز چرخ نیم نانی دارد - وز بهر مقام آشیانی دارد
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷: در دهر هر آنکه نیمنانی دارد - از بهر نشست آشیانی دارد
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰۱: پس ما می و معشوق به کف میداریم - چون عاقبت کار همین خواهد بود
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷: گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک - چون عاقبت کار چنین خواهد بود
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶: من بودم و دوش آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۴۸: من بودم دوش و آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳۴: من درد ترا ز دست آسان ندهم - دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۷۵: سرمایهٔ غم ز دست آسان ندهم - دل بر نکنم زدوست تا جان ندهم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۵: یک چند به کودکی به استاد شدیم - یک چند به روی دوستان شاد شدیم
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۳۷: یکچند به کودکی به استاد شدیم؛ - یکچند ز استادی خود شاد شدیم؛
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۹: رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین - نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱: رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین - نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۹: رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین - نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۴: * رندی دیدم نشسته بر خِنْگِ زمین، - نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین،
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹: ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توی - وی آینهٔ جمال شاهی که توی
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۲: ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وی آینهٔ جمال شاهی که تویی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹: ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توی - وی آینهٔ جمال شاهی که توی
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۳ - امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه صلوات الله: ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وای آینهٔ کمال شاهی که تویی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۵۹: ای نسخهٔ نامهٔ الهی که توی - وی آینهٔ جمال شاهی که توی
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶: ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی - وی آینهٔ جمال شاهی که تویی
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۷۵: نی من منم و نی تو توی نی تو منی - هم من منم و هم تو توی هم تو منی
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل عاشر - اصل و حقیقت آسمان و زمین نور محمد ص و ابلیس آمد: نه من منم نه تو توی نه تو منی - هم من منم هم تو توی هم تو منی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳: روزی یکی همراه شد با بایزید اندر رهی - پس بایزیدش گفت: چه پیشه گزیدی ای دغا
ابوعلی عثمانی » برگردان رسالهٔ قشیریه » باب ۴ تا ۵۲ » باب بیست و ششم - در عُبودیّت: شیخ ابویزید مردی را پرسید که چه پیشه داری گفت خر بنده گفت خدای خر ترا مرگ دهاد تا بندۀ خدای باشی نه بندۀ خر. -
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳: کجاست کان شه ما نیست لیک آن باشد - که چشم بند کند سحرهاش بینا را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۵: جواب آن غزل مولوی است این صائب - که چشم بند کند سحرهاش بینا را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷: از دفتر عمر ما یکتا ورقی ماندهست - کز غیرت لطف آن جان در قلقی ماندهست
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴: روزی دو سه نیک و بد درد سر ما میکش - کز دفتر عمر ما خود یک ورقی ماندهست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴: تا نقش خیال دوست با ماست - ما را همه عمر خود تماشاست
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸: تا نقش خیال دوست با ماست - ما را همه عمر خود تماشاست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱: بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست - بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳: بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران - بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰: باز به بط گفت که «صحرا خوشست» - گفت: «شبت خوش که مرا جا خوشست»
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بیوفایی دنیا: باز به بط گفت که «صحرا خوش است» - گفت «شبت خوش که مرا جا خوش است»
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۱: من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم - چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰۵: صائب این آن غزل عارف روم است که گفت - چون عیان جلوه دهد چهره، گمان برخیزد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۴: عید بگذشت و همه خلق سوی کار شدند - زیرکان از پی سرمایه به بازار شدند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰۶: صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت - عید بگذشت و همه خلق پی کار شدند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵۹: ولیکن این صفت ره روان چالاکست - تو نازنین جهانی کجا توانی کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۵: جواب آن غزل است این که گفت عارف روم - تو نازنین جهانی کجا توانی کرد؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۶: گفت کسی خواجه سنایی بمرد - مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در رثای ابوالحسن مرادی: مُرد مرادی نه همانا که مُرد - مرگ چنان خواجه نه کاریست خُرد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۱: من به کوی تو خوشم خانه من ویران گیر - من به بوی تو خوشم نافه تاتار مگیر
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۰: این جواب غزل مرشد روم است که گفت - من به بوی تو خوشم، نافه تاتار مگیر
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۳: آمدهام که سر نهم عشق تو را به سر برم - ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳: این غزلم جواب آنکه عارف روم گفته فیض - آمدهام که سر نهم عشق ترا بسر برم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۶: خاک زر می شود اندر کف اخوان صفا - خاک در دیده این عالم غدار زنیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۸۲: صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت - خاک در دیده این عالم غدار زنیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵۱: چه کم ار سر نبود چونک سراسر جانیم - چه غم ار زر نبود چون مدد از کان داریم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷۸: صائب این آن غزل عارف روم است که گفت - چه غم ار زر نبود، چون مدد از کان داریم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۱: بلبل از عشق ز گل بوسه طمع کرد و بگفت - بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۵۸: صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت - بشکن شاخ نبات و دل ما را مشکن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹۲: روی را پاک بشو عیب بر آیینه منه - نقد خود را سره کن عیب ترازوی مکن
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۸۱: صائب این آن غزل عارف روم است که گفت - نقد خود را سره کن عیب ترازوی مکن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۳: تو ماه ترکی و من اگر ترک نیستم - دانم من این قدر که به ترکی است آب سو
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در مدح فخرالدین علی بن احمد: گل روی ترکی و من اگر ترک نیستم - دانم بدین قدر که به ترکی است گل حجک
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷: ای خداوند یکی یار جفاکارش ده - دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۹۴: صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت - ای خداوند یکی یار جفاکارش ده
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۷: بوی باغ و گلستان آید همی - بوی یار مهربان آید همی
رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی: بوی جوی مولیان آید همی - یاد یار مهربان آید همی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۷: ای جان تو در گزینش جانها چه میکنی - وی گوهری فزوده ز دریا چگونهای
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۱۲: صائب جواب آن غزل مولوی است این - کای گوهر فزوده ز دریا چگونهای؟
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴۹: هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه - کنون چو مست و خرابم صلای بیادبی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴: هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه - کنون که مستِ خرابم، صلاح بیادبیست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز: بشنو این نی چون شکایت میکند - از جداییها حکایت میکند
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴: دور ازان لب جان یکی نالان نی است - «بشنو از نی چون حکایت میکند»
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز: بشنو این نی چون شکایت میکند - از جداییها حکایت میکند
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴: زان لب همچون شکر مانده جدا - «از جداییها شکایت میکند»
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز: بشنو این نی چون شکایت میکند - از جداییها حکایت میکند
شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۲۴ - فی نغمات الجنان من جذبات الرحمان: « بشنو از نی، چون حکایت میکند - وز جداییها، شکایت میکند»
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز: بشنو این نی چون شکایت میکند - از جداییها حکایت میکند
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶: بینوا، افتاده از گلشن جدا - «از جداییها شکایت میکند»
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی: قافیهاندیشم و دلدار من - گویدم مندیش جز دیدار من
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۱۱ - در سبب نظم کتاب و باعث عرض این خطاب: قافیه اندیشم و دلدار من - گویدم مندیش جز دیدار من »
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۲ - در بیان آنک شهزاده آدمی بچه است خلیفهٔ خداست پدرش آدم صفی خلیفهٔ حق مسجود ملایک و آن کمپیر کابلی دنیاست کی آدمیبچه را از پدر ببرید به سحر و انبیا و اولیا آن طبیب تدارک کننده: جهد کن در بیخودی خود را بیاب - زودتر والله اعلم بالصواب
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱ - رموز بیخودی: جهد کن در بیخودی خود را بیاب - زود تر والله اعلم بالصواب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۵ - بیان آنک آنچ بیان کرده میشود صورت قصه است وانگه آن صورتیست کی در خورد این صورت گیرانست و درخورد آینهٔ تصویر ایشان و از قدوسیتی کی حقیقت این قصه راست نطق را ازین تنزیل شرم میآید و از خجالت سر و ریش و قلم گم میکند و العاقل یکفیه الاشاره: کیف یاتی النظم لی والقافیه - بعد ما ضاعت اصول العافیه
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۱۱ - در سبب نظم کتاب و باعث عرض این خطاب: «کیف یأتی النظم لی و القافیه - بعد ما ضاعت اصول العافیه
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶: شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید - شبرا چه گنه حدیث ما بود دراز
همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۴: شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید - شب را چه گنه حدیث ما بود دراز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶: من بودم و دوش آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم: من بودم دوش و آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۵: یک چند به کودکی به استاد شدیم - یک چند به روی دوستان شاد شدیم
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴: یک چند به کودکی باستاد شدیم - یک چند به استادی خود شاد شدیم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹۹: ای بیخبر از ساختن و سوختنی - عشق آمدنی بود نه آموختنی
ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۸۷: ای بیخبر از سوخته و سوختنی - عشق آمدنی بود نه آموختنی
مولانا » فیه ما فیه » فصل هفدهم - این مقری قرآن را درست میخوانَد آری صورت قرآن را درست میخواند: چون اندر تبارش بزرگی نبود - نیارست نام بزرگان شنود
فردوسی » هجونامه (منتسب): چون اندر تبارش بزرگی نبود - نیارست نام بزرگان شنود