گُم شدن در گُم شدن دینِ منست
نیستی در هست آیینِ منست
تا پیاده میروم دَر کویِ دوست
سبزْ خِنگِ چرخ دَر زینِ منست
چون به یک دَم صَد جهان واپَس کنم
بنگرم، گامِ نَخُستینِ منست
من چرا گِردِ جهان گَردَم چو دوست
دَر میانِ جانِ شیرینِ منست
شمسِ تبریزی که فَخرِ اولیاست
«سینِ» دَندانهاش «یاسینِ» منست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
در این شعر، مولانا به مفهوم گم شدن و یکی شدن در حقیقت و عشق اشاره میکند و در ادامه میگوید که هرچه دارد از دوست و عشقِ به اوست. او با ذکر سفر در کوی دوست و تأمل در نخستین گامهایش، به جستجوی حقیقت و معنا میپردازد. همچنین اشاره به شمس تبریزی به عنوان یک شخصیت بارز و بزرگ در عرفان و عشق الهی دارد. در نهایت، مولانا میخواهد به این نتیجه برسد که محبت و ارتباط با دوست (خدا) عشق و معنای واقعی زندگیاش است.
گُم شدن در گُم شدن به تعیبر «محمدرضا شفیعی کدکنی» یعنی گُم شدنی که شخص حتی نسب به گُمشدگیِ خویش هیچ آگاهی نداشته باشد و این کمالِ حیرت است. در مصرع دوم، نیستی در هست با توجه به دفتر اول مثنوی که مولانا میفرماید «آن نیست که هست مینماید بگذار آن هست که نیست مینماید بطلب» نیستی در اصلِ هستی یا به عبارتی همان گم شدن و یکی شدن در عشقِ دوست (خدا) هدفِ نهایی است. ایشان اضافه میکنند که «نیستی در هست» یعنی در عینِ وجود و بهرهمندی از هستی، چنان از تَمایلاتِ نَفْسانی و خواهشهای نَفْس به دور ماندن که اثری از آنها باقی نَمانَد و بدین گونه «هم هست باشد هم نیست». هست به اعتبار بهره مندی از وجود و نیست به اعتبارِ غیابِ خواهشها و تمایلاتِ نَفْسانی.
«سبز خِنگْ»: اسبی که رنگش متمایل به سیاهی و سبزی باشد. خِنگ کلمهای است که در ترکیبِ رنگِ اسبها به کار میرود. یعنی در صورتی که پیاده و با سرگشتگی و شیدایی قدم به کوی دوست میگذارم آنقدر از حالِ خود بیخبرم که گویا اسبی جوان و خوش رکاب در نزدِ من است.
انقدر دیدنِ و لمسِ حقیقت و عشق در من نفوذ دارد که در همان لحظه اولِ فهمیدن به هر چه که تا به این لحظه اندوخته بودم پُشت خواهم کرد و در این راه نخستین گامِ خود را برمیدارم یا به عبارتی رَهرو این رَه میشوم.
هوش مصنوعی: من چه نیازی به سفر در دنیا دارم وقتی که دوستم در کنارم است و زندگیام با او شیرینتر میشود.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی، که از بزرگترین و بهترین شخصیتهاست، برای من مانند سورهی یس است و دندانهایش نمادی از زیبایی و جذابیت او هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عشق ورزی مذهب ودین منست
می پرستی رسم و آیین منست
واقف سر نهان کنت کنز
این دل دانای حق بین منست
عاشقی کز قید کفر و دین برست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.