گنجور

 
الهامی کرمانشاهی

بخش ۱ - خیابان سوم: یگانه خداوند رابنده ایم

بخش ۲ - درستایش شمس المشرقین حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام: پسین رهبر از پنج آل عبا

بخش ۳ - گفتار در تنها ماندن امام تشنه کام و مهیا شدن برای رزم سپاه کوفه وشام: چو لشگرگه شاه اهل ولا

بخش ۴ - به میدان آمدن شاه بی سپاه از بهر اتمام حجت: بیامد به پیش سپاه ایستاد

بخش ۵ - ندا فرمودن حضرت سید الشهدا، شهدا را و پاسخ ایشان: یکایک به اندوه بشمردشان

بخش ۶ - شنیدن سیدالساجدین استغاثه ی امام و سلطان دین را و عزم یاوری کردن: پناه جهان سیدالساجدین

بخش ۷ - برگشتن امام به خیمه گاه و سپردن اسرار امامت را به پسر بیمار خود: بیامد بر پور بیمار خویش

بخش ۸ - به میدان بردن امام حضرت علی اصغر را به طلب آب و شهادت آن جناب: بفرمود با زینب (ع) غمزده

بخش ۹ - آمدن امام علیه السلام به خیمه گاه و وداع نمودن با اهل حرم: زتیر بداندیش چون روزگار

بخش ۱۰ - پوشیدن آن سرور ناس پیراهن کهنه در زیر لباس و به میدان رفتن: شهنشه چو با دختر این زار گفت

بخش ۱۱ - رفتن امام تشنه کام به جانب میدان و آمدن سکینه ی مظلو مه به وداع پدر: چو شد دور لختی ز پرده سرای

بخش ۱۲ - آمدن سید مظلوم به میدان: سمند سرافراز پر باز کرد

بخش ۱۳ - داستان بچه آهویی که صیادی به پیغمبر هدیه می دهد: یکی روز پیغمبر سرفراز

بخش ۱۴ - بیاد آوردن امام انام سواری خویش را بردوش پیغمبر برا ی اتمام حجت: و دیگر به یثرب یکی روز نو

بخش ۱۵ - بی حیایی شمر بیدادگر سبط پیغمبر: مگر آنکه بیعت به دارای شام

بخش ۱۶ - پاکشیدن سپاه کوفه و شام از مبارزات امام: چنان تاختش شه به میدان کین

بخش ۱۷ - آمدن زعفر جنی به یاری آن پادشاه جن و انس به روایت زمخشری: به ناگاه ز هامون یکی تیره گرد

بخش ۱۸ - آمدن گروهی دیگر از جنیان و منصوره باسپاهی از ملک به یاوری امام انام: نبخشید دستورشان شاه دین

بخش ۱۹ - میدان داری تمیم بن قحطبه ی شامی: خبیثی ددی از بزرگان شام

بخش ۲۰ - مبارزات سعد ابن طفیل و صالح ابن امیه: خروشید برداور راستین

بخش ۲۱ - حمله ی دوم پسر شیر کردگار بر آن گروه روبه کردار: نیامد چو دیگر کسی رزمجوی

بخش ۲۲ - رسیدن نامه ی فاطمه دختر امام ازمدینه و چگونگی آن هنگامه: به ناگه یکی مردتازی نژاد

بخش ۲۳ - حمله سوم امام تشنه کام برآن گروه زشت نام: چو شیر خدا از پی کارزار

بخش ۲۴ - غلبه ی عطش بر سبط سید کاینات: زدورش چو عمر و بن حجاج دید

بخش ۲۵ - برگشتن امام تشنه کام از فرات: دویدند یکسر برون با شتاب

بخش ۲۶ - تشریف فرمایی امام به خیمه ی فرزند: بیامد به بالین او کرد جای

بخش ۲۷ - بی تابی شهربانو در خدمت امام و تسلی دادن حضرت او را: بیامد در آن لحظه با اشک وآه

بخش ۲۸ - حمله ی پنجم خسرو بی سپاه برآن مردم روسیاه: نشست از بر باره ی تیز گرد

بخش ۲۹ - داستان آمدن درویش بلخی به خدمت پادشاه: چو درویش از خویشتن رسته ای

بخش ۳۰ - در اندرز یار دیرین خویش میرزا علی دوست کرمانشاهانی متخلص به سالک گوید: زخلق جهان رشته بگسیخته

بخش ۳۱ - تیر زدن ابوالحنوق بیدادگر: یکی پیک پیکان اجل سوی او

بخش ۳۲ - حمله ی ششم شاه دین بر سپاه مشرکین: یکی نقطه شد میمنه و میسره

بخش ۳۳ - به خیمه رفتن شاه تشنه جگر برای بستن زخم سر: دم واپسین من آمد فراز

بخش ۳۴ - شهادت شاهزاده ی والا گهر عبدالله بن حسن علیه السلام: به ناگه خروشی ز خرگاه خاست

بخش ۳۵ - حمله ی هفتم شاه مظلومان: ره پویه بر بارگی بسته شد

بخش ۳۶ - هجوم لشگر مشرکین بر سر سلطان دین و افتادن آن حضرت از زین بر زمین: نهاد آن گهی دست بر روی دست

بخش ۳۷ - زبان حال امام مظلوم با خویش و مناجات با حضرت پروردگار: نهشتی نشانی ز مردانشان

بخش ۳۸ - نوحه گری ملایک برامام مظلوم: بگفتند: کای داور دادرس

بخش ۳۹ - آمدن ضرعه بن شریک به کشتن امام: گرفتی همی از زمین، گرم خاک

بخش ۴۰ - آمدن ذوالجناح به بالین امام و سپردن آن حضرت سلاح امامت را بدو: تنی دید مانند لاله ستان

بخش ۴۱ - شهادت عبدالله بن حسین علیه السلام در آغوش پدر بزرگوارش: یکی پور بودش به پرده سرای

بخش ۴۲ - زخم زدن سران سپاه در قتلگاه بر آن مظلوم بیگناه: زهر سو بدو ناکسان تاختند

بخش ۴۳ - رفتن حضرت صدیقه ی صغرا، زینب (س) به قتلگاه: در آن دم پی دیدن روی شاه

بخش ۴۴ - فرستادن عمر سعد طبیب نصاری را به کشتن شاه دین: وزانسو عمر، پور بدخواه سعد

بخش ۴۵ - تمهید مقدمه ی شهادت امام مظلوم: چو فرمان بود از امامان پاک

بخش ۴۶ - رفتن شمر به بالین امام انام: که جز من کسی مرد این کار نیست

بخش ۴۷ - آمدم ذوالجناح به قتلگاه: به هر سو دمان همچو باد دمان

بخش ۴۸ - آمدن ذوالجناح به خیمه گاه: سمندی بدیدند بی شهسوار

بخش ۴۹ - زبان حال علیا جاه سکینه خاتون با اسب بی صاحب پدر: پدر کشته دخت رسول انام

بخش ۵۰ - زبان حال حضرت زینب (س) با مرکب غرقه به خون برادر: سر بانوان بهشت برین

بخش ۵۱ - به یغما بردن آن سپاه، لباس امام شهید و غارت ایشان خیمه هارا: بگویم کنون کان بد اختر سپاه

بخش ۵۲ - روایت فاطمه ی نو عروس در غارت خیمه گاه گوید: زخرگه برون آمدم با شتاب

بخش ۵۳ - روایت علیا مخدره جناب زینب علیه السلام: یکی داستان دیده ام جانگزا

بخش ۵۴ - روایت حمید بن مسلم کوفی: بینم که آن مردم پر زکین

بخش ۵۵ - آتش زدن سپاه کفر، خیام سپهر احتشام پادشاه ایمان را: عمر چون ز خرگاه شه گشت دور

بخش ۵۶ - رفتن بجدل ابن سلیم به قتلگاه و بیداد آن گمراه روسیاه: نبد هیچ کس نزد آن کشتگان

بخش ۵۷ - اسب تاختن ده سوار بر اجساد پاک شهیدان: پس از غارت خیمه ی شهریار

بخش ۵۸ - خبرشدن مرغ نینوا از قتل شاه کربلا: از آن پس که شد کشته آن شاه فرد

بخش ۵۹ - بردن مرغ خون آلودی خبر شهادت امام(ع): یکی بد یهودی به یثرب دیار

بخش ۶۰ - بردن مرغ خون آلود خبر قتل امام علیه السلام: چو بشنید آوای او دخت شاه

بخش ۶۱ - جا دادن حریم دلسوخته ی امام علیه السلام: چو از غارت خیمه های حرم

بخش ۶۲ - داستان جانگداز از ساربان و بیدادی که در قتلگاه کرد: که از رفتنش عرش شد پر خروش

بخش ۶۳ - وقایع روز یازدهم و بردن اهل بیت عصمت را به قتلگاه و چگونگی آن مصیبت جانکاه: سپهدار کفر اندر آمد به دشت

بخش ۶۴ - نوحه گری حضرت زینب (س) در قتلگاه: که هان ای شهنشاه آخر زمان

بخش ۶۵ - زبان حال علیا مکرمه جناب سکینه خاتون(س)بر روی نعش پدر بزرگوارش: در این بود بانو که آمد ز راه

بخش ۶۶ - زاری کردن مادر غمدیده علی اکبر(ع)برروی نعش پسر جوان گوید: بیامد به بالین پور جوان

بخش ۶۷ - مویه گری مادرقاسم و عروسش در بالین آن شهید مظلوم: یکی گفتی ای سرو بستان من

بخش ۶۸ - زبان حال علیا مکرمه، سکینه خاتون درماتم علی اصغر: بدان بال و پر بسته مرغ حرم

بخش ۶۹ - تسلی دادن علیا مکرمه زینب خاتون: درآن دم نگه کرد بانوی دین

بخش ۷۰ - بریدن سرهای شهیدان: چو آن زاری از آل احمد (ص) بدید

بخش ۷۱ - به خانه بردن خولی: گرفتند با آن اسیران سپاه

بخش ۷۲ - دفن نمودن بنی اسد: وز انسو سه روز و دو شب جسم شاه

بخش ۷۳ - بردن اهل بیت طهارت را از کربلاو چگونگی آن: همانا که فرزند آن شهریار

بخش ۷۴ - خطبه خواندن حضرت زینب (س) در خارج کوفه: سر از برج محمل چو مهر از سپهر

بخش ۷۵ - خطبه ی حضرت فاطمه علیه السلام در بیرون شهر کوفه: خدا و نبی را به پاکی سرود

بخش ۷۶ - مفاخرت یکی از کوفیان و پاسخ حضرت فاطمه اورا: پی خود ستایی زبان برگشود

بخش ۷۷ - خطبه ی حضرت ام کلثوم علیه السلام و مخاطبه اش با کوفیان: بمویید یک لخت و آنگاه گفت

بخش ۷۸ - خطبه ی حضرت سیدالساجدین دربیرون شهر کوفه: که هان ای گروه ستمگر خموش

بخش ۷۹ - درکیفیت ورود اسیران کربلا به شهر کوفه به روایت مسلم گچکار رحمه الله: به ناگه برآمد زکوفه خروش

بخش ۸۰ - حاضر نمودن ابن زیاد بد بنیاد اهل بیت پیغمبر: نشست از بر تخت آن زشت کیش

بخش ۸۱ - بی ادبی نمودن ابن زیاد بد: چه دندان و لب؟ آنکه خیرالبشر

بخش ۸۲ - زدن سر پر نورامام شهید (ع) را درکوفه برنیزه: سرشاه را گفت آن نابکار

بخش ۸۳ - گفتگوی عبدالله بن عفیف علیه الرحمه در مسجد کوفه: چو ابلیس دون جا به منبر نمود

بخش ۸۴ - نامه نوشتن ابن زیاد به شام و مدینه: به دست نوندی فرستاد تیز

بخش ۸۵ - فرستادن ابن زیاد اسرا و سرهای اهل بیت: یکی نامه آمد به ابن زیاد

بخش ۸۶ - رسیدن کاروان اهل بلا به نصیبین: به نزدیک منصور الیاس بر

بخش ۸۷ - منزل دادن سپاه اهل ستم: دهی بود آباد در پشت کوه

بخش ۸۸ - جا دادن اسیران آل پیغمبر: در آن دم یکی گفت با آن سپاه

بخش ۸۹ - ورود آل محمد (ص) و آله و سلم به عسقلان: بدی عسقلان را یکی مرزبان

بخش ۹۰ - ورود اهل بیت به بعلبک: ز بهر پذیره برون تاختند

بخش ۹۱ - در ذکر اعجازی که از سر مطهر امام(ع)درراه شام بظهور رسیده بروایت ابن لهیعه: ز کوفه همی تا به شهر دمشق

بخش ۹۲ - رسیدن اسیران کربلا به نزدیکی شهر شام: به گاهی که دژخیم بر گاه بود

بخش ۹۳ - آذین بستن شهر دمشق را برای ورود اهل بیت پیغمبر: گه شادمانی است نی روز پند

بخش ۹۴ - درچگونگی ورود اهل بیت پیغمبر به شهر دمشق و روایت سهل بن سعد ساعدی: بدان پیر مرد ستوده تبار

بخش ۹۵ - مسلمان شدن مرد نصارا به اعجاز مطهر امام(ع)و شهادت آن با سعادت: همی خواست آن مرد فرخنده پی

بخش ۹۶ - وارد کردن اهل بیت حضرت خیرالانان: پرستشگهی بود نزدیک راه

بخش ۹۷ - جا دادن یزید پلید: نیارم بگویم چه ویرانه ای

بخش ۹۸ - گفتگوی ثمره ابن جندب با یزید در یاری سرامام شهید(ع): نگویم به آن چوب دستی چه کرد

بخش ۹۹ - مسلمانی جالوت یهودی و شهادتش دریاری سرامام شهید(ع): بدآنجا و آن گفتگو را شنید

بخش ۱۰۰ - مسلمانی و شهادت فرستاده پادشاه فرنگ در مجلس یزید: بگفتا که ای کار فرمای شام

بخش ۱۰۱ - مکالمه ی بطریق روم با یزید: کسی باسر بی تن آورده جنگ؟

بخش ۱۰۲ - مکالمه ی یزید با اهل بیت و پاسخ حضرت سکینه خاتون اورا: ببردندشان بسته دریک کمند

بخش ۱۰۳ - خطبه خواندن حضرت زینب در مجلس یزید و گفتگو پیش آن پلید: به پا خاست چون باب خود بوتراب

بخش ۱۰۴ - گفتگوی یزید با حضرت امام زین العابدین(ع)و امر به قتل آن جناب: بفرمود باشد علی (ع) نام من

بخش ۱۰۵ - خطبه خواندن حضرت سیدالساجدین درمسجد شام: چو آمد به محراب اندر نشست

بخش ۱۰۶ - بردن اهل بیت امام مظلوم: چو آسوده گشتند اهل حرم

بخش ۱۰۷ - خواب دیدن هند زن یزید: گشودند و آمد ملایک زاوج

بخش ۱۰۸ - خواهش فرمودن حضرت امام زین العابدین (ع) از یزید و نپذیرفتن آن پلید: سیم آنکه گر خواهی ام بیگناه

بخش ۱۰۹ - ظهور اعجاز از سر مطهر امام شهید و پس دادن یزید اموال اهل بیت را: زمخزن برون آمد آن پاک سر

بخش ۱۱۰ - مکالمه یزید عنید با فرزند امام شهید: کنون ازمن ایشاه پوزش پذیر

بخش ۱۱۱ - رفتن اهل بیت به کربلا: که بوسیم آن تربت پاک را

بخش ۱۱۲ - رفتن اهل بیت(ع)از کربلا به مدینه: به نزدیک یثرب چو زان راه دور

بخش ۱۱۳ - رفتن بشیر ابن جذلم برای خبر دادن به اهل مدینه به فرمان امام(ع)و باقی آن واقعه: رسیدیم نزدیک یثرب زمین

بخش ۱۱۴ - خطبه خواندن امام زین العابدین(ع)در بیرون شهر مدینه و دیگر احوال: همه خلق را اوست پروردگار

بخش ۱۱۵ - زبان حال و ترجمه ی اشعار حضرت ام کلثوم (ع) در درواز ه ی مدینه: چه از دور شد باره ی آن دیار

بخش ۱۱۶ - مویه گری اهل بیت درحرم رسول و تسلی دادن ام سلمه ایشان را گوید: زبان های آتشفشان همچو شمع

بخش ۱۱۷ - درخاتمه ی کتاب و مختصری از حالات سید الساجدین(ع)گوید: گرت برنشاند به گاه بلند

بخش ۱۱۸ - در مناجات بدرگاه قاضی الحاجات گوید: خدایا به یعقوب آل رسول (ص)

sunny dark_mode