بخش ۲۳ - حمله سوم امام تشنه کام برآن گروه زشت نام
چو شیر خدا از پی کارزار
برآهیخت آن آذر آبدار
بزد برصف کین چو باد وزان
فرو ریخت سرها چو برگ رزان
همی خورد زخم و همی کشت مرد
خود وباره گشته نهان زیر گرد
زدی هر که را تیغ بران به فرق
زتنگ ستورش برون شد چو برق
زدی هر که را برمیان تیغ تیز
دو نیمه فتادی به دشت ستیز
زگرد سواران درآن دار و گیر
رخ روشن روز شد همچو قیر
دم تیغ شاه آتشی برفروخت
تن سرکشان را سراسر بسوخت
بسا زین و توسن که شد واژگون
سوارش بزد غوطه در موج خون
چه مور و ملخ ازدم تیغ شاه
پراکنده گشتند کوفی سپاه
حسین (ع) و براسب پیمبر سوار
به کف تیغ شیر خدا استوار
به گفتن نگنجد که اندر نبرد
بدان بدسگالان یزدان چه گرد
ز بس کوشش و گرمی آفتاب
وزان خون که رفت از تنش همچو آب
چنان تشنه کامی بدو چیره گشت
که بیننده ی روشنش تیره گشت
ز سوز عطش سینه اش برفروخت
زدود دلش جان اختر بسوخت
ز تابی که بد درتن روشنش
به بر تفته شد آهنین جوشنش
عقیق لبش گشت همرنگ مشک
زبان دردهان گشت چون چوب خشک
زبس تشنگی شاه از کارزار
عنان را بتابید زی رود بار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.