کتاب الشوقیات
فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ای حبش برچین و چین در زنگبار انداخته» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ه» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱ - به نام ایزد: تبت یا ذوالجلال و الاکرام
شماره ۲: ای صبح صادق رخ زیبای مصطفی
شماره ۳: اگر سرم برود در سر وفای شما
شماره ۴: این چه خلدست که چندی همه حورست اینجا
شماره ۵: کجا خبر بود از حال ما حبیبان را
شماره ۶: گر راه بود بر سر کوی تو صبا را
شماره ۷: اگر در جلوه میآری سمند باد جولان را
شماره ۸: چو در نظر نبود روی دوستان ما را
شماره ۹: آخر ای یار فراموش مکن یاران را
شماره ۱۰: ای ترک آتش رخ بیار آن آب آتش فام را
شماره ۱۱: شبی که راه دهم آه آتش افشان را
شماره ۱۲: آن تن ماست یا میان شما
شماره ۱۳: برقع از رخ برفکن ای لعبت مشکین نقاب
شماره ۱۴: دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب
شماره ۱۵: ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب
شماره ۱۶: طلع الصبح من وراء حجاب
شماره ۱۷: چند سوزیم من و شمع شبستان همه شب
شماره ۱۸: نعلم نگر نهاده بر آتش که عنبرست
شماره ۱۹: زلال مشربم از لفظ آبدار خودست
شماره ۲۰: سحاب سیل فشان چشم رودبار منست
شماره ۲۱: این بوی بهارست که از صحن چمن خاست
شماره ۲۲: بوقت صبح می روشن آفتاب منست
شماره ۲۳: ساقیا ساغر شراب کجاست
شماره ۲۴: جمشید بنده ی در دولتسرای ماست
شماره ۲۵: یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
شماره ۲۶: طائر طوریم و خاک آستانت طور ماست
شماره ۲۷: روضه ی خلد برین بستانسرائی بیش نیست
شماره ۲۸: ایکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاست
شماره ۲۹: مرغ جانرا هر دو عالم آشیانی بیش نیست
شماره ۳۰: منزل پیر مغان کوی خرابات فناست
شماره ۳۱: روز رخسار تو ماهی روشنست
شماره ۳۲: لعل شیرین تو وصفش بر شکر باید نوشت
شماره ۳۳: بدایت غم عشاق را نهایت نیست
شماره ۳۴: دلا جان در ره جانان حجابست
شماره ۳۵: بوقت صبح چو آن سرو سیمتن بنشست
شماره ۳۶: اگر ترا غم امثال ما بود غم نیست
شماره ۳۷: ورطهی پر خطر عشق ترا ساحل نیست
شماره ۳۸: کو دل که او بدام غمت پای بند نیست
شماره ۳۹: با تو نقشی که در تصور ماست
شماره ۴۰: غره ی ماه جز آن عارض شهر آرا نیست
شماره ۴۱: ترک من ترک من بی سر و پا کرد و برفت
شماره ۴۲: از سر جان درگذر گر وصل جانان بایدت
شماره ۴۳: گرچه کاری چو عشقبازی نیست
شماره ۴۴: نوبت زدند و مرغ سحر بانگ صبح گفت
شماره ۴۵: گرنه مرغ چمن از همنفس خویش جداست
شماره ۴۶: زاهد مغرور اگر در کعبه باشد فاجرست
شماره ۴۷: هیچکس نیست که منظور مرا ناظر نیست
شماره ۴۸: ز آتشکده و کعبه غرض سوز و نیازست
شماره ۴۹: زلف هندوی تو در تابست و ما را تاب نیست
شماره ۵۰: عشق سطانیست کو را حاجت دستور نیست
شماره ۵۱: دوش پیری ز خرابات برون آمد مست
شماره ۵۲: عقل مرغی ز آشیانه ی ماست
شماره ۵۳: چه بر قمر ز شب عنبری نقاب انداخت
شماره ۵۴: اگرچه بلبل طبعم هزار دستانست
شماره ۵۵: روی زمین و خون دلم نم گرفته است
شماره ۵۶: ببوستان جمالت بهار بسیارست
شماره ۵۷: صبح کز چشم فلک اشک ثریا میریخت
شماره ۵۸: اینجا نماز زنده دلان جز نیاز نیست
شماره ۵۹: ای باغبان بگو که ره بوستان کجاست
شماره ۶۰: ای درد تو درمان دل و رنج تو راحت
شماره ۶۱: بیش ازین بی همدمی در خانه نتوانم نشست
شماره ۶۲: راستی را در سپاهان خوش بود آواز رود
شماره ۶۳: ان شکر لب که نباتش ز شکر می روید
شماره ۶۴: می کشندم بخرابات و در آن می کوشند
شماره ۶۵: تا بر آید نفس از عشق دمی باید زد
شماره ۶۶: پیداست که از دود دم ما چه برآید
شماره ۶۷: دلم از دست بشد تا بسر او چه رسد
شماره ۶۸: این چه بادست که از سوی چمن می آید
شماره ۶۹: سپیده دم که صبا بر چمن گذر می کرد
شماره ۷۰: پشت بر یار کمان ابروی ما نتوان کرد
شماره ۷۱: آنک هرگز نظری با من شیدا نکند
شماره ۷۲: هیچکس نیست که وصل تو تمنا نکند
شماره ۷۳: رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت بردهاند
شماره ۷۴: بیا که بی سر زلفت مرا بسر نشود
شماره ۷۵: حدیث شمع از پروانه پرسید
شماره ۷۶: با درد درد نوشان درمان چه کار دارد
شماره ۷۷: در راه قربت ما ره بان چه کار دارد
شماره ۷۸: گهی که شرح فراقت کنم بدیده سواد
شماره ۷۹: طوطی از پسته تنگ تو شکر گرد آورد
شماره ۸۰: دل من جان ز غم عشق تو آسان نبرد
شماره ۸۱: گردون کنایتی ز سر بام ما بود
شماره ۸۲: مراد بین که بپیش مرید باز آید
شماره ۸۳: بخشم رفته ما گر بصلح باز آید
شماره ۸۴: بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد
شماره ۸۵: یار ثابت قدم اینک ز سفر باز آمد
شماره ۸۶: گلی برنگ تو از غنچه بر نمی آید
شماره ۸۷: کیست که با من حدیث یار بگوید
شماره ۸۸: درد غم عشق را طبیب نباشد
شماره ۸۹: کس نیست که دست من غمخوار بگیرد
شماره ۹۰: بی گلبن وصلت بگلستان نتوان بود
شماره ۹۱: همچو شمعم بشبستان حرم یاد کنید
شماره ۹۲: ای ساربان بقتل ضعیفان کمر مبند
شماره ۹۳: گمان مبر که دلم میل دوستان نکند
شماره ۹۴: کس حال من سوخته جز شمع نداند
شماره ۹۵: کی طرف گلستان چو سر کوی تو باشد
شماره ۹۶: ناله ئی کان ز دل چنگ برون می آید
شماره ۹۷: پیه سوز چشم من سر شمع ایوان تو باد
شماره ۹۸: چو ترک مهوشم از خواب مست برخیزد
شماره ۹۹: اهل دل پیش تو مردن ز خدا می خواهند
شماره ۱۰۰: هر که را سکه درستست بزر باز نماند
شماره ۱۰۱: که می رود که پیامم بشهر یار رساند
شماره ۱۰۲: تا چین آن دو زلف سمن سا پدید شد
شماره ۱۰۳: ای پرده سرایان که درین پرده سرائید
شماره ۱۰۴: تاجداری کند آنکس که ز سر درگذرد
شماره ۱۰۵: هر کو چو شمع زآتش دل تاج سر نکرد
شماره ۱۰۶: چون خط سبز تو بر آفتاب بنویسند
شماره ۱۰۷: سوز غم تو آتشم از جان برآورد
شماره ۱۰۸: ساقیا می زین فزون تر کن که میخوارن بسند
شماره ۱۰۹: لطافت دهنش در بیان نمی گنجد
شماره ۱۱۰: ساقیان آبم بجام لعل شکر خا برند
شماره ۱۱۱: بی لاله رخان روی بصحرا نتوان کرد
شماره ۱۱۲: بی رخ حور بجنت نفسی نتوان بود
شماره ۱۱۳: بآب گل رخ آن گلعذار می شویند
شماره ۱۱۴: تا ترا برگ ما نخواهد بود
شماره ۱۱۵: اگر آن ماه مهربان گردد
شماره ۱۱۶: هر که با نرگس سرمست تو در کار آید
شماره ۱۱۷: تنم تنها نمی خواهد که در کاشانه بنشیند
شماره ۱۱۸: در پای تو هر کس که سرانداز نیاید
شماره ۱۱۹: نور رویت تاب در شمع شبستان افکند
شماره ۱۲۰: ز شهر یار که آید که حال یار بگوید
شماره ۱۲۱: خدا را از سر زاری بگوئید
شماره ۱۲۲: چو شام شد بشبستان شتاب باید کرد
شماره ۱۲۳: طره های تو کمند افکن طرارانند
شماره ۱۲۴: بدان ورق که صبا در کف شکوفه نهاد
شماره ۱۲۵: خنک آن باد که بر خاک خراسان گذرد
شماره ۱۲۶: دیشب همه شب منزل من کوی مغان بود
شماره ۱۲۷: ای که از شرمت خوی از رخساره ی خور می چکد
شماره ۱۲۸: جان برافشان اگرت صحبت جانان باید
شماره ۱۲۹: ترک تیرانداز من کز پیش لشکر می رود
شماره ۱۳۰: دوشم وطن بجز در دیر مغان نبود
شماره ۱۳۱: چو عکس روی تو در ساغر شراب افتاد
شماره ۱۳۲: ساقیان چون دم از شراب زنند
شماره ۱۳۳: چون مرا دیده بر آن آتش رخسار افتد
شماره ۱۳۴: بسالی کی چنان ماهی برآید
شماره ۱۳۵: مهی چون او بماهی برنیاید
شماره ۱۳۶: بنشین تا نفسی آتش ما بنشیند
شماره ۱۳۷: زنده اند آنها که پیش چشم خوبان مرده اند
شماره ۱۳۸: دلبرم را پر طوطی بر شکر خواهد فتاد
شماره ۱۳۹: ترک من ترک من گرفت و خطا کرد
شماره ۱۴۰: آن رفت که میل دل من سوی شما بود
شماره ۱۴۱: مشنو که چراغ دل من روی تو نبود
شماره ۱۴۲: هر که او را قدمی هست ز سر نندیشد
شماره ۱۴۳: درد من دلخسته بدرمان که رساند
شماره ۱۴۴: هر نسخه که در وصف خط یار نویسند
شماره ۱۴۵: مرا ز مهر رخت کی ملال خواهد بود
شماره ۱۴۶: خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
شماره ۱۴۷: مستم ز در خانه خمار برآرید
شماره ۱۴۸: بهار دهر بباد خزان نمی ارزد
شماره ۱۴۹: مسیح وقتی ازین خسته دم دریغ مدار
شماره ۱۵۰: معلوم نگردد سخن عشق بتقریر
شماره ۱۵۱: برگیر دل ز ملک جهان و جهان بگیر
شماره ۱۵۲: بجز نسیم که یابد نصیبی از گلزار
شماره ۱۵۳: پندم بچه عقل می دهد پیر
شماره ۱۵۴: ترک عالم گیر و عالم را مسخر کرده گیر
شماره ۱۵۵: برو ای خواجه و شه را بگدا باز گذار
شماره ۱۵۶: ای پیر مغان شربتم از درد مغان آر
شماره ۱۵۷: ای دل ار سودای جانان داری از جان درگذر
شماره ۱۵۸: فتاده ام من دیوانه در غم تو اسیر
شماره ۱۵۹: قلم گرفتم و می خواستم که بر طومار
شماره ۱۶۰: آشنای تو ز بیگانه و خویشش چه خبر
شماره ۱۶۱: زهی طناب سرا پرده ی تو گیسوی حور
شماره ۱۶۲: کار من شکسته بسامان رسید باز
شماره ۱۶۳: برگ نسرین ترا بی خار می یابم هنوز
شماره ۱۶۴: چون کوتهست دستم از آن گیسوی دراز
شماره ۱۶۵: بستیم دل در آن سر زلف دراز باز
شماره ۱۶۶: کجا بود من مدهوش را حضور نماز
شماره ۱۶۷: نه مرا بر سر کوی تو بجز سایه جلیس
شماره ۱۶۸: ای مرغ خوشنوا چه فرو بستهای نفس
شماره ۱۶۹: رخت شمع شبستان می نهندش
شماره ۱۷۰: آه از آن یار که نبود خبر از یارانش
شماره ۱۷۱: رقم ز غالیه بر طرف لاله زار مکش
شماره ۱۷۲: ای دل مکن انکار و از این کار میندیش
شماره ۱۷۳: پرده ی از رخ بفکن ای خود پرده ی رخسار خویش
شماره ۱۷۴: بشهریار بگوئید حال این درویش
شماره ۱۷۵: به سوز سینه رسند اهل دل به ذوق سماع
شماره ۱۷۶: بیار باده که وقت گلست و موسم باغ
شماره ۱۷۷: چون آتش خور شعله زد از شیشه ی شفاف
شماره ۱۷۸: شمیم باغ بهشتست یا نسیم عراق
شماره ۱۷۹: ای سرو خرامنده ی بستان حقایق
شماره ۱۸۰: ای کرده تیره شب را بر آفتاب منزل
شماره ۱۸۱: مرا که راه نماید کنون بخانه ی دل
شماره ۱۸۲: باغبان گو برو مپیما کز گل
شماره ۱۸۳: یا مسرع الشمال اذا تحصل الوصول
شماره ۱۸۴: مقاربت نشود مرتفع ببعد منازل
شماره ۱۸۵: مرا که نیست بخاک درت امید وصول
شماره ۱۸۶: شب رحیل ز افغان خستگان مراحل
شماره ۱۸۷: هرگه که ز خرگه بچمن بار دهد گل
شماره ۱۸۸: چون ما بکفر زلف تو اقرار کرده ایم
شماره ۱۸۹: ز روی خوب تو گفتم که پرده برفکنم
شماره ۱۹۰: ترا که گنج گشودی ز زخم مار چه غم
شماره ۱۹۱: روزگاری روی در روی نگاری داشتم
شماره ۱۹۲: در جهان وقف حریم حرم او کردیم
شماره ۱۹۳: من از آن لحظه که در چشم تو دیدم مستم
شماره ۱۹۴: مردیم در خمار و شرابی نیافتیم
شماره ۱۹۵: من بیدل نگر از صحبت جانان محروم
شماره ۱۹۶: داریم دلی پر غم و غمخوار نداریم
شماره ۱۹۷: تا چند بشادی می غمهای تو نوشم
شماره ۱۹۸: بلبلان که رساند نسیم باغ ارم
شماره ۱۹۹: چو بر کشی علم قربت از حریم حرم
شماره ۲۰۰: اکنون که از بهشت نشان می دهد نسیم
شماره ۲۰۱: کشتی ما کو که ما زورق در آب افکنده ایم
شماره ۲۰۲: با لعل او ز جوهر جان در گذشته ایم
شماره ۲۰۳: ایدل ار خواهی بدولتخانه ی جانت برم
شماره ۲۰۴: ما قدح کشتی و دل را همچو دریا کرده ایم
شماره ۲۰۵: ای تنم کرده ز غم موئی و در مو زده خم
شماره ۲۰۶: آن ماه پری رخ را در خانه نمی بینم
شماره ۲۰۷: مدام آن نرگس سرمست را در خواب می بینم
شماره ۲۰۸: گلی به رنگ تو در بوستان نمیبینم
شماره ۲۰۹: نشان دل بی نشان از که جویم
شماره ۲۱۰: صبحدم دل را مقیم خلوت جان یافتم
شماره ۲۱۱: اشکست که می گردد در کوی تو همرازم
شماره ۲۱۲: ما زرخ کار خویش پرده برانداختیم
شماره ۲۱۳: ز لعلم ساغری در ده که چون چشم تو سرمستم
شماره ۲۱۴: گرچه من آب رخ از خاک درت یافته ام
شماره ۲۱۵: خیز تا باده در پیاله کنیم
شماره ۲۱۶: حکایت رخت از آفتاب می شنوم
شماره ۲۱۷: مدتی شد که درین شهر گرفتار توایم
شماره ۲۱۸: گر نگویم دوستی از دوستانت بوده ام
شماره ۲۱۹: ما دلی ایثار او کردیم و جانی یافتیم
شماره ۲۲۰: آنک لعلش عین آب زندگانی یافتیم
شماره ۲۲۱: بیا که هندوی گیسوی دلستان تو باشم
شماره ۲۲۲: ای لاله برگ خوش نظرت گلستان چشم
شماره ۲۲۳: بگذائی بسر کوی شما آمده ایم
شماره ۲۲۴: خیز تا برگ صبوحی بچمن ساز کنیم
شماره ۲۲۵: نسیم زلف تو از نوبهار می شنوم
شماره ۲۲۶: حن فی روض الهوی قلبی کما ناح الحمام
شماره ۲۲۷: کیست که گوید ببارگاه سلاطین
شماره ۲۲۸: تحیتی چو هوای ریاض خلد برین
شماره ۲۲۹: تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران
شماره ۲۳۰: ای باد سحرگاهی زینجا گذری کن
شماره ۲۳۱: خوشا صبح و صبوحی با همالان
شماره ۲۳۲: دوش چون از لعل میگون تو می گفتم سخن
شماره ۲۳۳: امشب ای یار قصد خواب مکن
شماره ۲۳۴: خیز و در بحر عدم غوطه خور و ما را بین
شماره ۲۳۵: چه خوشست باده خوردن بصبوح در گلستان
شماره ۲۳۶: ترا که گفت که قصد دل شکسته ی ما کن
شماره ۲۳۷: نسیم صبح کز بویش مشام جان شود مشکین
شماره ۲۳۸: ای صبا احوال دل با آن صنم تقریر کن
شماره ۲۳۹: بمن رسید نوید وصال دلداران
شماره ۲۴۰: هر کس که برگرفت دل از جان چنانک من
شماره ۲۴۱: سخن عشق نشاید بر هر کس گفتن
شماره ۲۴۲: هر که شد با ساکنان عالم علوی قرین
شماره ۲۴۳: بسی خون جگر دارد سر زلف تو در گردن
شماره ۲۴۴: بوقت صبح ندانم چه شد که مرغ چمن
شماره ۲۴۵: وقت صبوح شد بشبستان شتاب کن
شماره ۲۴۶: ای چشم تو چشم بند مستان
شماره ۲۴۷: ای صبا حال جگر گوشه ی ما چیست بگو
شماره ۲۴۸: که بر ز سرو روان تو خورد راست بگو
شماره ۲۴۹: برو ای باد بدانسوی که من دانم و تو
شماره ۲۵۰: ای چراغ دیده ی جان روی تو
شماره ۲۵۱: نفحه ی گلشن عشق از نفس ما بشنو
شماره ۲۵۲: ای شب قدر بیدلان طره ی دلربای تو
شماره ۲۵۳: بآفتاب جهانتاب سایه پرور تو
شماره ۲۵۴: ایکه چو موی شد تنم در هوس میان تو
شماره ۲۵۵: آن عید نیکوان بدر آمد بعید گاه
شماره ۲۵۶: خسرو گل بین دگر ملک سکندر یافته
شماره ۲۵۷: ای پسر دامن اهل قدم از دست مده
شماره ۲۵۸: ای دلم جان و جهان در راه جانان باخته
شماره ۲۵۹: ترک من هر لحظه گیرد با من از سر خرخشه
شماره ۲۶۰: ای سنبل تازه دسته بسته
شماره ۲۶۱: پری رخا منه از دست یکزمان شیشه
شماره ۲۶۲: تخت خیری بین دگر بر تخته ی خارا زده
شماره ۲۶۳: مه بی مهر من ز شعر سیاه
شماره ۲۶۴: چون سنبلت که دید سیاهی سرآمده
شماره ۲۶۵: آن ترک بلغاری نگر با چشم خونخوار آمده
شماره ۲۶۶: ای حبش برچین و چین در زنگبار انداخته
شماره ۲۶۷: از لب شیرین چون شکر نبات آوردهای
شماره ۲۶۸: دیشب ای باد صبا گویی که جایی بودهای
شماره ۲۶۹: دوش پیری یافتم در گوشه ی میخانه ئی
شماره ۲۷۰: ایکه گوئی کز چه رو سرگشته می گردی چو گوی
شماره ۲۷۱: ای دل اگر دیو نئی ملک سلیمان چکنی
شماره ۲۷۲: مستی ز چشم دلکش میگون یار جوی
شماره ۲۷۳: میا در قلب ای دل که بازی نیست جانبازی
شماره ۲۷۴: سحر چون باد عیسی دم کند با روح دمسازی
شماره ۲۷۵: ای از حیای لعل لبت آب گشته می
شماره ۲۷۶: آب رخ ما بری و باد شماری
شماره ۲۷۷: چه جرم رفت که رفتی و ترک ما کردی
شماره ۲۷۸: نه عهد کردهای آخر که قصد ما نکنی
شماره ۲۷۹: ای پیک عاشقان اگر از حالم آگهی
شماره ۲۸۰: پرواز کن ای مرغ و بگلزار فرود آی
شماره ۲۸۱: مهر سلمی ورزی و دعوی سلمانی کنی
شماره ۲۸۲: ای روضه ی رضوان ز سر کوی تو بابی
شماره ۲۸۳: زهی اشکم ز شوق لعل میگون تو عنابی
شماره ۲۸۴: گل سوری دگر بجلوه گری
شماره ۲۸۵: ای نفس مشک بیز باد بهاری
شماره ۲۸۶: باز، هرچند که در دست شهان دارد جای
شماره ۲۸۷: یاد باد آنک دلم را مدد جان بودی
شماره ۲۸۸: در باز جان گر آرزوی جان طلب کنی
شماره ۲۸۹: دوش برطرف چمن گلبانک می زد بلبلی
شماره ۲۹۰: خوشا وقتی که از بستانسرائی
شماره ۲۹۱: راه بی پایان عشقت را نیابم منزلی
شماره ۲۹۲: چان پرورم گهی که تو جانان من شوی
شماره ۲۹۳: خوشا شراب محبت ز ساغر ازلی
شماره ۲۹۴: تو چون قربان نمی گردی کجا همکیش ما باشی
شماره ۲۹۵: تشنهام تا به کی آخر بده آبی ساقی
شماره ۲۹۶: زر أرض دار سعدی یا بارق الغوادی
شماره ۲۹۷: یا ملولا عن سلامی أنت فی الدنیا مرا می
شماره ۲۹۸: یا من الیک میلی قف ساعة قبیلی
شماره ۲۹۹: یا من قریرة مقلتی لقیاک غایة منیتی