مه بی مهر من ز شعر سیاه
روی بنمود بامداد پگاه
کرده از شام بر سحر سایه
زده از مشک بر قمر خرگاه
دل من درگَو زنخدانش
همچو یوسف فتاده در بن چاه
آه کز دود دل نیارم کرد
پیش آئینه جمالش آه
بجز از عشق چون پناهی نیست
برم از عشق هم بعشق پناه
موی رویم سپید گشت و هنوز
می کشد خاطرم بزلف سیاه
شاخ وصل تو ای درخت امید
بس بلندست و دست من کوتاه
در شب هجر ناله ام همدم
در ره عشق سایه ام همراه
روز خواجو قیامتست که هست
بر دلش بار غم چو بار گناه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی احساسات عمیق عاشقانه و اندوهی که از جدایی و فاصله با معشوق بر دل شاعر مینشیند، صحبت میکند. شاعر به تصویر زیبایی از معشوق اشاره میکند که همچون ماه میدرخشد و دلش را به یاد چهرهاش پریشان میکند. او احساس میکند که عشق، تنها پناه اوست و در حالی که عمرش سپید میشود، همچنان یاد موهای سیاه معشوقش در ذهنش باقی مانده است. شاعر به تنهایی و اندوه در شبهای هجران اشاره میکند و بر غم و بار سنگین دلش تأکید میکند. در نهایت، او عشق را همچون درختی بلند میبیند که دستش به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: ماه بدون عشق من، مانند شعری سیاه، چهرهاش را به صبح زود نشان داد.
هوش مصنوعی: از شامگاه تا سپیدهدم، سایهای از عطر مشک بر ماه افکنده شده است.
هوش مصنوعی: دل من در برابر زیبایی او مانند یوسف است که در چاه افتاده است.
هوش مصنوعی: آه که از درد دل نمیتوانم جلو آئینه زیباییاش سر کنم.
هوش مصنوعی: به جز عشق، جایی برای پناه بردن ندارم. حتی از عشق هم به عشق پناه میبرم.
هوش مصنوعی: موهای من سفید شده، اما هنوز یاد زلف سیاه تو در خاطرم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: امید من به تو مانند شاخهای بلند از درخت است، اما دست من برای رسیدن به آن بسیار کوتاه است.
هوش مصنوعی: در شب جدایی، نالههایم همصحبت هستند و در مسیر عشق، سایهام همراه من است.
هوش مصنوعی: روز خواجو روز حسابرسی است، زمانی که دل او به شدت از غم و اندوهی سنگین پر شده است، همانند بار گناهی که بر دوش انسان قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از شبستان ببشکم آمد شاه
گشت بشکم ز دلبران چون ماه
ای ز عکس رخ تو ، آینه ماه
شاه حُسنی و ، عاشقانْت سپاه
هر کجا بنگری ، دمد نرگس
هر کجا بگذری ، برآید ماه
روی و موی تو نامهٔ خوبی است
[...]
کار زرگر به زر شود بر راه
زر به زرگر سپار و کار بخواه
بر فلک بر دو مرد پیشه ورند
آن یکی درزی آن دگر جولاه
این ندوزد مگر قبای ملوک
و آن نبافد مگر گلیم سیاه
دولت خاص و خاصه زاده شاه
رایت فخر بر کشید به ماه
تاج گردون محمد آنکه گرفت
در بزرگیش ملک و عدل پناه
ملک را داد رای او رونق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.