گنجور

 
خواجوی کرمانی

زهی طناب سرا پرده ی تو گیسوی حور

بزن سریر توجه ی ببارگاه سرور

کجا بمنزل کرّ و بیان بری هودج

از این طوافگه اهرمن نکرده عبور

علم چگونه زنی بر فضای عالم قدس

اگر برون نبری رخت از اینسرای غرور

چو این سراچه ی خاکی مقام عاریتیست

بعاریت نتوان گشت از این صفت مغرور

اگر بگلشن اُنظر اِلیک ره نبری

کجا بگوش تو آید صفیر طایر طور

ببین که تخت سلیمان چگونه شد بر باد

اگرچه بود بفرمان او وحوش و طیور

ز مهره بازی اختر کجا شود ایمن

کسی که روی نهد پیش رای او جیپور

کمان حرص مکن زه که شهسوار اجل

بنوک تیر برد چین از ابروی فغفور

غلام همت صاحبدلان جانبازم

که در عطیه شکورند و در بلیه صبور

ز جام کبر و ریا مست کی شود خواجو

کسی که در کنف کبریا بود مستور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی

چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور

که باز شانه کند همچو باد سنبل را

به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور

فرخی سیستانی

دلم همی نشود بر فراق یار صبور

همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور

اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل

ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور

ز کام و آرزو‌ی خویش گم شده‌ست دلم

[...]

قطران تبریزی

گل شکفته نماند مگر بصورت حور

خروش رعد نماند مگر بنفخه صور

مسعود سعد سلمان

رسید عید و من از روی حور دلبر دور

چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور

مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد

نگار من به لهاورد و من به نیشابور

ره دراز و غریبی و فرقت جانان

[...]

وطواط

جهان سرای غرورست، نی سرای سرور

طمع مدار سرور اندرین سرای غرور

بعاقبت بحسام هوان شود مجروح

دلی که او بحطام جهان شود مسرور

فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه