گنجور

 
خواجوی کرمانی

هر کو چو شمع  زآتشِ دل تاجِ سر نکرد

سر در میانِ مجلس عشّاق بَر نکرد

بر خطِّ عشقِ ماه‌رخان چون قلم کسی

ننهاد سر، که همچو قلم ترکِ سر نکرد

آنکس شکست قلب، که بیمش ز جان نبود

وان یافت زندگی، که ز کشتن حذر نکرد

سر بر نکرد پیش سرافکندگانِ عشق

چون شمع، هر که سرکشی از سر به در نکرد

خون شد ز اشکِ ما دلِ سنگینِ کوهسار

وان سست مهر بر دلِ سختش اثر نکرد

گشتیم خاک پایش و آن سروِ سرفراز

دامن‌کشان روان شد و در ما نظر نکرد

مُلک وجود را بَرِ سلطانِ عشق او

بردیم و التفات بدان مختصر نکرد

شد کاروان و خونِ دلِ بیقرار ما

رفت از قفای محمل و ما را خبر نکرد

ننوشت ماجرای دل و دیده‌ام دبیر

تا نامه را به خونِ دل و دیده، تر نکرد

زان ساعتم که بر ره مستی گذر فتاد

در خاطرم دگر غم هستی گذر نکرد

خواجو چگونه جامهٔ جان چاک زد چو صبح؟

گر گوش بر ترنّم مرغ سحر نکرد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جهان ملک خاتون

دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد

وز آه سوزناک جهانی حذر نکرد

بگرفت اشک ما دو جهان سر به سر ولی

آن بی وفا ز لطف سوی ما گذر نکرد

آهم گذشت و بر فلک هفتمین رسید

[...]

حافظ

رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد

صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

سیلِ سرشک ما ز دلش کین به در نَبُرد

در سنگِ خاره قطرهٔ باران اثر نکرد

یا رب تو آن جوانِ دلاور نگاه‌دار

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حافظ
جامی

بگذشت یار و سوی اسیران نظر نکرد

کردیم ناله در دل سختش اثر نکرد

خاک رهش شدیم که بوسیم پای او

از سرکشی و ناز بر آنجا گذر نکرد

ما را چه سود اشک چو سیم و رخ چو زر

[...]

اهلی شیرازی

سوز حدیث شمع زبان را خبر نکرد

حرف سر زبان بدل کی اثر نکرد

غوغای رستخیز برآید ز عاشقان

آن مست نازنین چه سر از خواب بر نکرد

طوبی که سرفرازی باغ بهشت یافت

[...]

محتشم کاشانی

از جیب حسن سرو قدی سر بدر نکرد

کز خجلت تو خاک مذلت به سر نکرد

برق اجل به خرمنی آتش نزد دلیل

تا مشورت به خوی تو بیدادگر نکرد

چشمت ز گوشه‌ای یزک غمزه سر نداد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه