گنجور

 
خواجوی کرمانی

باز، هرچند که در دستِ شَهان دارد جای

نیست در سایه‌اش آن یُمن، که در پَرِّ هُمای

هرکه زین گنبدِ گَردَنده، کناری نگرفت

چون مَهِ نو، به همه شهر، شد انگشت‌نمای

اِی که امروز، ممالک، به تو آراسته است

مُلک را، چون تو، به‌یاد است بَسی مُلک‌آرای

هر کَفی خاک، که بَر عرصه‌ی دشتی بینی

رخ ماهی بُوَد و فَرقِ شَهی عالی‌رآی

بِشُد و مُلکَتِ باقی به خدا بازگذاشت

آن‌که می‌گفت: «منم بر مَلِکان بارخدای!»

گَر تو خواهی که شَهان تاجِ سَرَت گردانند

کارِ درویش، چو خَلخال، مَیَفکَن در پای

تا مقیمانِ فَلَک، شادیِ رویِ تو، خورند

ای مِیِ مِهرِ جهان، هم‌چو قمر، سیر بَرآی

پنجه‌ی نفس، به بازوی ریاضت، بِشِکَن

گوی مقصود، به چوگانِ قناعت، بِرُبای

چنگ، ازآن‌روی نَوازَندَش و دَر بَر گیرند

که به هر بادِ هوایی، نخروشَد چون نای

بوی عود، از دَمِ جان‌پرورِ خواجو بِشِنُو

زآن‌که باشد نَفَسِ سوختگان، روح‌افزای

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

مهرگان آمد و سیمرغ بجنبید از جای

تا کجا پرزند امسال و کجا دارد رای

وقت آن شد که به دشت آید طاوس و تذرو

تاشود بر سر شخ کبک دری شعر سرای

نیز در بیشه و در دشت همانا نبود

[...]

قطران تبریزی

ای ترا کرده خدا بر ملکان بار خدای

شکر بادا که ترا داد بما باز خدای

جان و دل باز نیامد بتن خسته ما

تا ترا باز نیاورد جهاندار بجای

چو شبانی تو و ما چون رمه و فتنه چو گرگ

[...]

انوری

ویحک ای صورت منصوریه باغی و سرای

یا بهشتی که به دنیات فرستاد خدای

گر به عینه نه بهشتی نه جهانی که جهان

عمر کاهست و تو برعکس جهان عمرفزای

نیلگون برکهٔ عنبر گل بسد عرقت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
جمال‌الدین عبدالرزاق

چیست آن جرم مربع بفلک ساخته جای

آنکه دارد ز شرف بر سر نه گردون پای

خال رخساره دین چتر سر خسرو شرع

نقطه نون نبوت علم علم فزای

مردم چشم شریعت حجرالاسود عقل

[...]

خاقانی

تو همه کاخ طرب سازی و خاقانی را

در همه تبریز اندهکده‌ای بینم جای

او بدین یک درهٔ خویش تکلف نکند

تو بدین ششدرهٔ خویش تفاخر منمای

ماه در هفت فلک خانه یکی دارد و بس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه