طلع الصبح من وراء حجاب
عجلو بالرحیل یا اصحاب
کوس رحلت زدند و منتظران
بر سر راه می کنند شتاب
وقت کوچست و کرده مهجوران
خاک ره را بخون دیده خضاب
نور شمعست یا فروغ جبین
می نمایند مه رخان ز نقاب
ناقه بگذشت و تشنگان در بند
کاروان رفت و خستگان در خواب
من چنان بیخودم که بانگ جرس
هست در گوش من خروش رباب
جگرم تشنه و منازل دوست
از سرشکم فتاده بر سر آب
کنم از خون دل به روز وداع
دامن کوه پر عقیق مذاب
هر دم از کوچگه ندا خیزد
کی رفیق از طریق روی متاب
بر نشستند همرهان برخیز
بار بستند دوستان دریاب
هیچ دانسته ئی که دوزخ چیست
دل بریان و داغ هجر عذاب
از مغیلان چگونه اندیشد
هر که سازد نهالی از سنجاب
بر فشان طره ای مه محمل
تا برآید ز تیره شب مهتاب
دل خواجو ز تاب هجر بسوخت
مکن آتش که او نیارد تاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی جدایی و بیتابی عاشقان در لحظهی کوچ و سفر است. شاعر با ذکر صحنههایی از کاروانی که حرکت میکند و تشنگی و خواب خستگان، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از دلتنگی و درد فراق صحبت میکند و اشاره دارد که دلسوزی و عشق در دلش شعلهور است. همچنین، او به نور محبت و زیباییهای سفر اشاره دارد و در نهایت از یاران میخواهد که در این سختی او را دریابند، زیرا دلش از داغ هجر میسوزد. در این متن، تلاقی زیبایی، عشق و درد جدایی به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: صبح روشن شده و از پردهای پنهان بیرون آمده است، دوستان، چرت را کنار بگذارید و آماده حرکت شوید.
هوش مصنوعی: خبر فوت کسی اعلام شده و کسانی که منتظر این خبر بودند، برای مراسم تشییع و وداع به سرعت به سوی مکان مورد نظر میروند.
هوش مصنوعی: زمان رفتن فرا رسیده و خاک بیابان، چهرهی عاشقانی را که دلتنگ شدهاند، به خون آغشته کرده است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و درخشندگی چهره محبوب اشاره دارد. آیا نور شمع است که میدرخشد یا نور صورت اوست که از زیر نقاب نمایان شده است؟ این سوال، به زیبایی و جذابیت صورت محبوب پرداخته و تضادی میان نور و زیبایی به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: شتر از میان رفت و کسانی که تشنه بودند به دنبال کاروان رفتند، در حالی که خستهها در خواب بودند.
هوش مصنوعی: من به قدری در حال و هوای خودم هستم که صدای جرس در گوشم و نواي رباب در فکرم تأثیری ندارد.
هوش مصنوعی: دل من سخت تشنه است و خانههای دوستانم همچون قطرههای اشک بر سطح آب افتادهاند.
هوش مصنوعی: در روز وداع، با تمام درد دل و عواطف خود، دامن کوه را پر میکنم از عقیق مذاب.
هوش مصنوعی: هر لحظه از کوچه ندا و صدا بلند میشود که چرا دوست از مسیر خود منحرف میشود.
هوش مصنوعی: دوستان دور هم جمع شدند و آماده سفر شدند. همگی بارهایشان را آماده کردند و از یکدیگر خواستند که به راه بیفتند.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیداند که عذاب دوزخ واقعی چیست، جز آنهایی که دلشان از درد و دوری میسوزد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در فکر کاشت نهالی از سنجاب باشد، به طور طبیعی به چگونگی انجام کارهای بزرگ و بلندپروازانه نمیاندیشد.
هوش مصنوعی: موهای خود را بر افشان، ای ماه زیبا، تا اینکه ماه روشن از دل شب تار بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: دل خواجو از دوری محبوب به شدت در آتش عشق میسوزد، بنابراین نگذارید این آتش در وجود او شعلهور شود چرا که او نمیتواند این درد را تحمل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر سؤالی کز آن لب سیراب
دوش کردم همه بداد جواب
گفتمش جز شبت نشاید دید
گفت پیدا بشب بود مهتاب
گفتم از تو که برده دارد مهر
[...]
به چه ماند جهان مگر به سراب
سپس او تو چون دوی به شتاب؟
چون شدستند خلق غره بدو
همه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟
زانکه مدهوش گشتهاند همه
[...]
لاله داری شکفته بر مهتاب
مشگ داری گرفته بر مه تاب
مشگ چون موی تو ندارد بوی
ماه چون روی تو ندارد تاب
پیل با عشق تو ندارد پای
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
من مسکین در این رباط خراب
ساخته خانه بر ره سیلاب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.