دهندهای که به گل نکهت و به گل جان داد
به هرکس آن چه سزا بود حکمتش آن داد
به عرش پایه عالی به فرش پایهٔ پست
ز روی مصلحت و رای مصلحتدان داد
به دهر ظل خرد آن قدر که بود ضرور
ز پرتو حرکات سپهر گردان داد
به ابر قطره چکاندن به باد قره زدن
برای نزهت دیرین سرای دوران داد
دو کشتی متساوی اساس را در بحر
یکی رساند به ساحل یکی به طوفان داد
دو سالک متشابه سلوک را در عشق
یکی ز وصل بشارت یکی ز هجران داد
هزار دایه طلب را ز حسرت افزائی
رساند بر سر گنج و به کام ثعبان داد
هزار خسته جگر را ز صبر فرمائی
گداخت جان ز غم آنگه نوید جانان داد
گدای کوچه و سلطان شهر را از عدل
عدیل وار حیات و ممات یکسان داد
درین مقاسمهاش نیز بود مصلحتی
که مسکنت به گدا سلطنت به سلطان داد
زبان بسته که بد حکمتی نهفته در آن
به کمترین طبقات صنوف حیوان داد
عزیز کرده زبانی که وقت قسمت فیض
دریغ داشت ز جن و ملک به انسان داد
به شکرین دهنان داد از سخن نمکی
که چاشنی به نباتات شکرستان داد
به قد سروقدان کرد جنبشی تعلیم
که خجلت قد رعنای سرو بستان داد
بر ابروان مقوس زهی ز قدرت بست
که سهم چرخ مقوس ز تیرپران داد
ز باغ حسن سیه نرگسی چو چشم انگیخت
به آن بلای سیه خنجری چو مژگان داد
به چشمهای سیه شیوهای ز ناز آموخت
که هر که خواست به آن شیوه دل دهد جان داد
به ناز داد سکونی که وصف نتوان کرد
به عشوه طی لسانی که شرح نتوان داد
به هر که لایق اسباب کامرانی بود
سرور و مسند و خر گاه چتر و چوگان داد
بهر که در طلب گنج لایزالی بود
گلیم مختصر فقر و گنج ویران داد
به هر یکی ز سلاطین به صورتی دیگر
بسیط عرصهای اندر بساط دوران داد
چو پادشاهی اقلیم صورت و معنی
زیاده دید از ایشان بمیر میران داد
غیاث ملت و دین کافتاب دولت او
ز خاک یزد ضیا تا به عرش یزدان داد
سمی والد سامی محمد عربی
که داد رونق دین و رواج ایمان داد
خدایگان سلاطین که چتر سلطنتش
به سایه جای هزاران خدیو و خاقان داد
بذرهٔ تربیتش کار آفتاب آموخت
به مور تقویتش قدرت سلیمان داد
قیام رکن جلالش که قایم ابدیست
بسی مدد به قوام چهار ارکان داد
نه ابر ریخت به دشت و نه بحر داد به بر
به سایل آن چه کفش آشکار و پنهان داد
دلش ز جوهر احیا توان گریست کریم
که هرچه مرگ ز مردم گرفت تاوان داد
قضا زد آتش غیرت به مهر و ماه آن دم
که پاسبانی ایوان او به کیوان داد
سپهر بر در او در مراتب خدمت
نخست پایه به سلطان چهارم ایوان داد
چو گشت لشگریش فارس زمانه به او
قضا ز هفت فلک هفت گونه خفتان داد
پلاس پوش درش خلعت مریدی خویش
به شاه و خسرو و خاقان و خان و سلطان داد
به تو شمال وی از صحن پر کواکب چرخ
فلک فراخور شیلان او نمکدان داد
بگرد رفت هزار ازدحام حشر آن جا
که میزبان سخایش صلای مهمان داد
به شرق و غرب جهان زینتی که شاه ربیع
دهد ز سبزه و گل او ز سفره و خوان داد
به جای سبزه زبرجد دمد ز خاک اگر
توان خواص کف او به ابر نیسان داد
کرم بر اوست مسلم که آن چه وقت سؤال
گذشت در دل سایل هزار چندان داد
برای آن که ز طول حیات داد حضور
تواند آن شه خرم دل طرب ران داد
اگر زمانه کند کوتهی قضا خواهد
به بازگشت زمان گذشته فرمان داد
سخای او که ز احسان به منعم و مفلس
هر آنچه داد بری از فتور و نقصان داد
به جیب محتشمان لعل و در به دامان ریخت
به دست بی درمان سیم و زر به میان داد
چو پا نهاد ز دشت عدم به ملک وجود
به جود دست برآورد و داد احسان داد
فتاد زلزله در گور حاتم از غیرت
چو شخص همت او رخش جود جولان داد
لب صدف پر ترجیح دست او بر ابر
گشوده گشت و گواهی ز بحر عمان داد
به ملک مصر مگر داده باشد از یوسف
ازو به خطهٔ یزد آن شرف که یزدان داد
ایا بلند جنابی که آستان تو را
فلک گرانی قدر از جباه شاهان داد
توئی ز معدلت آن کسرئی که در عهدت
رواج عدل از ایران اثر به توران داد
تو در ممالک قدس آن شهی که مالک ملک
و گر تو را ز ملایک هزار دربان داد
نخست رابطه انگیزی از ولای تو کرد
مهیمنی که به ارواح ربط ابدان داد
شکوه سنج تو را عالم ثقیل و خفیف
ز سطحهای فلک کفههای میزان داد
خدا شناس که مادون ذات واجب را
به ممکنات قرار از کمال ایقان داد
تو را به دور تو بر ممکنات فایق دید
تو را به عهد تو بر کائنات رجحان داد
اگر ازین فلک تیز رو سکون طلبی
چو خاک بایدت از طوع تن به فرمان داد
و گر برین کره آرمیده بانگ زنی
به او قرار و سکون تا به حشر نتوان داد
کسی نظیر تو باشد که وضع پست و بلند
به عکس یابد اگر در زمانه سامان داد
تواند از زبر و زیر کردن گیتی
به زیر هفت زمین جای این نه ایوان داد
کسی عدیل تو باشد که گر به نوع دگر
به پایدش نسق گرم و سرد دوران داد
ز فیض قرب جنابت که کیمیا اثر است
فلک به عالی و سافل خواص چندان داد
که خاک رهگذر کمترین منازل یزد
بدیدهها اثر سرمه صفاهان داد
ز خاک پای سگان در تو یک ذره
به حاصل دو جهان هر که داد ارزان داد
حیات را تو اگر پاس داری اندر دهر
ممات را نتوان احتمال امکان داد
به خصم تشنه جگر هم رساند دست تو فیض
که آبش از مطر قطرههای باران داد
ملک حشم ملکا محتشم که قادر فرد
ز لطف بر سخنش اقتدار سحبان داد
نمود ساز ز اقسام نظم قانونی
که مالش حسن و گوشمال حسان داد
اگرچه از اثر بخت واژگون اکثر
مقدمات ثنایش نتیجهٔ خسران داد
دل تو آن محک آمد که از مراتب فرد
ز مخزن کرمش راتب نمایان داد
به حال جمعی اگر برد از سخای تو رشک
ولی به نعمت هر ساله رشک ایشان داد
چو بود عیب گدای تو محض گیرائی
ز التفات تو هم نان گرفت و هم نان داد
همیشه تا به کف روزگار در و گهر
توان ز موهبت بحر و کان فراوان داد
ز اقتدار تواند کف به خلق جهان
عطیه بیش ز بحر و زیاده از کان داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی بخشش و حکمت الهی و تأثیر آن بر زندگی انسانهاست. شاعر بیان میکند که خداوند به هر موجودی آنچه شایستهاش است عطا میکند، از بالاترین سطوح تا پایینترین. او به زندگی افراد کمک میکند، چه در عشق و وصالت و چه در جدایی و هجران. به عدالت اشاره میکند که گدای کوچه و سلطان را یکسان میسازد. همچنین شاعر به قدرت و تاثیر خدا در زندگی انسانها و استعداد هر فرد در دریافت نعمتها اشاره دارد. او به زیباییهای طبیعت و عشقهای انسانی میپردازد و یادآور میشود که خداوند به هر کس به میزان لیاقت و شایستگیاش عطا میکند، و در نهایت از عظمت و جود الهی صحبت میکند که در تمام سطوح زندگی انسانها احساس میشود.
بهطور کلی، این شعر نشاندهندهی عظمت بخشش خداوند و عدالت او در نظام آفرینش است.
هوش مصنوعی: خداوند به هرکسی آنچه شایستهاش است میبخشد و به هر موجودی که زندگی و زیبایی دارد، روح و نیکویی عطا میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که برخی افراد بسته به موقعیت و شرایط، به مقامهای بالا و پایین افراز میشوند. این تصمیمگیریها بر اساس مصلحت و صلاحدید شخصی صورت میگیرد. به عبارتی دیگر، گاهی برای نفعی که در نظر دارند، افراد به درجات مختلف از مقام و رتبه ارتقاء یا تنزل مییابند.
هوش مصنوعی: در زندگی، به اندازهای که عقل و خرد لازم است، وجود دارد؛ این حقیقت بهواسطه تأثیرات و حرکات آسمان و زمان به ما رسیده است.
هوش مصنوعی: باران را به ابر ریختن و باد را به نغمه کشیدن، به منظور زنده کردن یاد و خاطرههای قدیمی زندگی.
هوش مصنوعی: دو کشتی که از نظر ساخت و ساز یکسان بودند، یکی را به ساحل رساند و دیگری را به طوفان سپرد.
هوش مصنوعی: دو سالک که در مسیر عشق به یکدیگر شباهت دارند، یکی از دستیابی به معشوق و دیگری از فاصله و جدایی خبر میدهد.
هوش مصنوعی: هزار دایه برای او درخواست کرد و به خاطر حسرتی که داشت، او را به گنجی رساند، اما در نهایت، این گنج به کام ماری بزرگ و خطرناک ختم شد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر میگوید که با صبوری و تحمل، درد و رنجی که در دل دارد را میتوان فرا گرفت و بعد از آن، خبر خوبی از معشوق دریافت کرد. در واقع، این ابراز احساسات نشاندهنده این است که بعد از گذراندن سختیها و غمها، لحظهای شاد و امیدبخش میتواند به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: در این دنیا، همه انسانها چه فقیر و چه ثروتمند، در نهایت با عدالت و برابری در زندگی و مرگ روبرو هستند.
هوش مصنوعی: در این تقسیمبندی، چیزی نهفته است که نیازمندی، به گدا و قدرت، به سلطان داده شده است.
هوش مصنوعی: زبان خاموش، پر از راز و حکمت است که در آن به کمترین درجهای از وجود، انواع و اقسام موجودات زنده بخشیده شده است.
هوش مصنوعی: محبت را بر زبان جاری کرده که در زمان تقسیم نعمت، آن را از جن و فرشته دریغ نکرده و به انسان عطا کرده است.
هوش مصنوعی: او با زیبایی و شیرینی کلامش چاشنی شیرینی را به سخنان خود اضافه کرد، همانطور که نمک به نباتات و خوشمزهجات طعم میبخشد.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی قد و قامت انسانها اشاره شده است. آموزش و تربیت چنان تأثیری دارد که حتی باعث خجالت زیبایی سروهای بلند و خوشوقار در باغ میشود. به نوعی، این بیت به برتری و شکوه انسانها در قیاس با دیگر زیباییهای طبیعت اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بر روی ابروی زیبا و منحنی او، قدرتی وجود دارد که کار چرخهای دور را به خود جلب کرده و سهمی را از تیراندازان به او بخشیده است.
هوش مصنوعی: از باغ زیبایی، مانند نرگس سیاه، چشمی به سوی معشوقه مینگرد و او همچون بلای تاریک، با مژگانش همچون خنجر به دل میزند.
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و جذاب او طوری مرا شیفته کرد که هر کس بخواهد به آن شیوه دل ببندد، جانش را فدای عشق میکند.
هوش مصنوعی: با ناز و لطافت خاصی آرامشی به من داد که هیچ کلامی نمیتواند وصف آن را بیان کند. همچنین، با زیبایی و جذابیت خاصی به من سخن گفت که هیچ شرحی قادر به توضیح آن نیست.
هوش مصنوعی: به هر کسی که شایسته و لایق باشد، ابزار و وسایل برای رسیدن به خوشبختی و کامیابی را میدهند، مانند مقام و موقعیت، یا وسایل سرگرمی و تفریح.
هوش مصنوعی: برای کسی که در جستجوی گنجی بیپایان است، تنها یک گلیم کوچک و ناقص از فقر و گنجی ویران به او داده شده است.
هوش مصنوعی: هر یک از پادشاهان با ویژگیهای خاص خود، زمین و زمان را به طرز متفاوتی تحت تأثیر قرار دادند.
هوش مصنوعی: وقتی پادشاهی زیبایی و معنی را بیشتر از آنچه که در آدمها وجود دارد مشاهده کرد، دستور داد تا آنها را از میان بر دارند.
هوش مصنوعی: اوست که منبع نجات ملت و مذهب است، مانند خورشید درخشان حکومتش که از خاک یزد سر برآورده و تا آسمان خدا میرسد.
هوش مصنوعی: سمی والد سامی محمد عربی، سبب رونق و شکوفایی دین و تقویت ایمان شد.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ سلاطین، سلطنتش مثل چتری است که سایهاش بر سر هزاران پادشاه و فرمانروا قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: درختی که از دانهاش رشد کرده، زیر نور آفتاب نحوهٔ رشد و تربیت را یاد گرفته و به مورچهای که در خاکش زندگی میکند، نیرویی مانند سلیمان بخشیده است.
هوش مصنوعی: ظهور و گردهمایی بزرگش که همیشه برقرار است، کمک بسیاری به استحکام و پایداری چهار رکن اصلی عالم ارائه کرده است.
هوش مصنوعی: در اینجا به این معنا اشاره میشود که نه بارانی به دشت میافتد و نه دریا چیزی به خاک میدهد، بلکه آنچه مهم است تأثیراتی است که بر روی انسانها و زندگی آنها میگذارد؛ بهنوعی به رفتار و ویژگیهای آشکار و پنهان انسانها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دل کسی که به زندگی دوباره امیدوار است، میتواند به راحتی گریه کند. بزرگی که همه چیز را در این دنیا از انسانها میگیرد، باید برای آنچه که از انسانها گرفته است، پاسخگو باشد.
هوش مصنوعی: قضا موجب شد که غیرت و غیرتمداری به روزگار مهر و ماه (خورشید و ماه) خشمگین شود، در لحظهای که نگهبانی از ایوان او (خدا) به کیوان (سیاره زهره) سپرده شد.
هوش مصنوعی: آسمان در آستانهاش، در مراحل خدمت، نخستین پایه را به پادشاه چهارم در ایوان تقدیم کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که سپاهش در فارس گرد آمد، تقدیر از هفت آسمان برای او هفت نوع لباس جنگی فرستاد.
هوش مصنوعی: پوشنده پلاس (لباس درشت) در واقع جامه انسانی با وقار و مرید خود را به پادشاهان و سلاطین هدیه داد.
هوش مصنوعی: به تو از آسمان پرستاره، سرنوشت و خوشی دادهاند که همچون نمکدان، طعم زندگی را برایت شیرین کند.
هوش مصنوعی: در جایی که میزبان برای مهمانانش دعوتی میکند، مردم بسیار زیادی گرد هم آمدهاند و تودهای از افراد در حال رفت و آمد هستند.
هوش مصنوعی: به شرق و غرب جهان، زیباییهایی وجود دارد که شاه ربیع به ما هدیه میدهد؛ زیباییهایی از سرسبزی و گلها، که بر سفره و سفرهخانه گسترده میشود.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی خواص زمین را به همان اندازه که در بهار، سبزهها از خاک روییده میشوند، به ابرهای نیسان منتقل کنی، جلوهگری میکنی که حیرتانگیز است.
هوش مصنوعی: کرم به او مسلم است که در زمانی که سوال مطرح شد، در دل درخواستکننده هزاران خواسته و آرزو وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای این که از زندگی خود بهرهمند شوی، باید در کنار آن پادشاه خوشدل و شاداب باشی که شادی و سرور را به تو میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت، زمان را تحت تاثیر قرار دهد، ممکن است دستور دهد که زمان گذشته دوباره تکرار شود.
هوش مصنوعی: سخاوت و generosity او به قدری زیاد است که هر چیزی که به اعطا کننده و نیازمند میدهد، کاملاً بینقص و کامل است و هیچگونه عیب و کمبودی ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که ثروت و دارایی به دست افرادی میافتد که لایق آن نیستند. افراد محترم و با شخصیت (محتشمان) چیزهای ارزشمندی چون لعل و جواهرات را به جیب خود میزنند، در حالی که کسانی که مستحق نیستند، به خاطر عدم توانایی خود در مدیریت، ثروتهای زیادی را در دستانشان دارند. به نوعی این بیت به نابرابری و بیعدالتی اجتماعی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که پا در دنیای وجود گذاشت، نعمت و بخشش را به نمایش گذاشت و احسان و لطفش را ارزانی داشت.
هوش مصنوعی: در گور حاتم طایی زلزلهای به وجود آمد که نشاندهندهی غیرت شخصیتی اوست، مانند اینکه اسب بخیل به خاطر جوانمردی و بخشندگی او در حال تاخت و تاز است.
هوش مصنوعی: دهان صدف به اندازهای پر از زیبایی است که دست او بر روی ابر باز شده و به نوعی شهادتی از دریا عمان میدهد.
هوش مصنوعی: شاید یوسف، آن بزرگوار، به خاطر ویژگیهایش و مقام والایش به مردم مصر داده شده باشد، همانطور که یزدان او را در سرزمین یزد نیز دارای شرف و کرامت ساخته است.
هوش مصنوعی: آیا تو ای بلندمرتبه، قدر و عظمت تو به قدری است که آسمانها هم به خاطر جایگاه تو به شاهان امتیاز و مقام میدهند؟
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که در زمان خود، با توجه به ویژگیهای خود، عدالت را از ایران به سرزمین توران منتقل کردی.
هوش مصنوعی: تو در سرزمینهای مقدس، پادشاهی هستی که صاحب سلطنت و امپراتوری است و حتی اگر هزار نگهبان از فرشتگان را نیز به تو بدهند، باز هم تو جایگاه خاص خود را داری.
هوش مصنوعی: در ابتدا، اثر تلاش و ارتباطی که از سوی تو به وجود آمده است، باعث شده تا روحها به بدنها متصل شوند و زندگی پیدا کنند.
هوش مصنوعی: قدرت و زیبایی ساختار وجود تو باعث شده که عالم، چه سنگین و چه سبک، بر اساس ترازوی موجود در آسمانها وزن بگیرد.
هوش مصنوعی: خداشناسی که هرچیزی را پایینتر از حقیقت اصلی وجود قرار داده و به موجودات ممکن، یقین کامل بخشیده است.
هوش مصنوعی: تو را در فراسوی هر آنچه ممکن است، برتر میبینم و بدین سبب، در مقایسه با هستی، به عهد و پیمان تو ارزش بیشتری میدهم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از این دنیای پرشتاب آرامش بگیری، باید مانند خاک تسلیم و فرمانبردار باشی.
هوش مصنوعی: اگر بر روی این زمین بخوابی و صدایی از تو بلند شود، دیگر نمیتوانی تا روز قیامت آرام و بیحرکت بمانی.
هوش مصنوعی: اگر کسی شبیه تو پیدا شود که بتواند در زندگیاش با آرامش و نظم به موقعیتهای خوب و بد برخورد کند و در دنیای خودش شرایط را بهبود بخشد، او نیز میتواند به مانند تو زندگی کند.
هوش مصنوعی: میتواند با تغییر و دگرگونی جهان، جایی برای این ایوان را حتی زیر هفت زمین فراهم کند.
هوش مصنوعی: کسی که شایسته تو باشد، اگر شرایط زندگی تغییر کند و او تحت تأثیر گرما و سرمای زمانه قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: از برکت نزدیکی به شما که مانند طلا اثرگذار است، آسمان به بالا و پایین ویژگیهای زیادی بخشیده است.
هوش مصنوعی: خاک جادههایی که من از آنها عبور کردهام، کمترین منزلت یزد را در چشمانم بهعنوان نشانهای از سرمهای که در صفاهان وجود دارد، به یادگار گذاشت.
هوش مصنوعی: افرادی که از ارزشها و زیباییهای واقعی غافل هستند، ممکن است به چیزهای کمارزش و بیارزش اکتفا کنند. این افراد هر چه داشته باشند، در مقابل ارزشهای بزرگ و مقدس بیاهمیت خواهد بود، زیرا آنچه به دست میآورند به سادگی و ارزانی به دست آمده است.
هوش مصنوعی: اگر به زندگی اهمیت بدهی و از آن حفاظت کنی، نمیتوانی مرگ را به عنوان یک گزینه ممکن بپذیری.
هوش مصنوعی: دست تو به دشمنی که به شدت عطش دارد، میرسد و به او کمک میکند، چون باران قطراتش را بر او میافشاند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف یک پادشاه بزرگ و محترم اشاره دارد که با قدرت و مهارت خود بر دیگران تسلط دارد. او به خاطر لطف و بزرگیاش، از سوی خداوند نیرویی خاص دریافت کرده که به او اجازه میدهد به خوبی با دیگران صحبت کند و بر آنها تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف نوعی هنر و زیبایی پرداخته است که از طریق نظم و قاعدههای خاصی ایجاد شده و این زیبایی و جذابیت به آن بخشیده شده است. در واقع، آنچه که در این متن به تصویر کشیده شده، نشاندهنده تأثیر خوبیها و زیباییهای موجود در این هنر است که باعث میشود احساسات و توجهات را جلب کند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بسیاری از امکانات و شرایط به خاطر بداقبالی به نتیجهای منجر شده که به زیان اوست، اما او همچنان در تلاش است.
هوش مصنوعی: دل تو همچون محکی است که از لایههای مختلف وجود فرد، نعمتهای پنهان الهی را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر سخاوت تو جمعی از تو حسد ببرند، اما هر ساله نعمتهایی که دارند، حسرت آنها را بیشتر میکند.
هوش مصنوعی: هرگاه عیب و نقصی در نوانتو وجود داشته باشد، به خاطر توجه و محبت تو، او هم از تو کمک میگیرد و هم به دیگران کمک میکند.
هوش مصنوعی: زندگی همیشه به ما فرصتهایی را میدهد که از آنها بهرهبرداری کنیم و از منابع و نعمتهایی که در دسترس داریم، استفاده کنیم.
هوش مصنوعی: از قدرت تو، میتوانی به مردم جهان بخششهایی بدهی که از تمامی دریاها و معادن بیشتر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا ملاذ سلاطین که کردگار تو را
زیاده از همه اسباب شوکت و شان داد
ایا معاذ خواقین که شخص قدرت تو
محالها همه را آشتی با مکان داد
زمان تو و دور والدتست
[...]
نخست آینهای بهر دیدن خود خواست
قرار کار، به خلق سرای امکان داد
به عقل آیه والایی دو عالم خواند
به عرش، پایهٔ بالایی نه ایوان داد
ز مرحمت، به طربگاه هشتمین ایوان
[...]
مقدری که بگل نکهت و بگل جان داد
به هر که هر چه سزا دید حکمتش آن داد
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.