شمارهٔ ۱: تا کی ای کوکب این ستمکاری - آخر آرزمی فلک زین دلازاری
شمارهٔ ۲: شه لب تشنه ی بی غمگسارم پدر - سرور سینه محزون زارم پدر
شمارهٔ ۳: فردا به زمین افتد از سر همه افسرها - افسر چه بود کز تن ریزد به زمین سرها
شمارهٔ ۴: جز ماریه آمد کی پیش رخ خواهرها - چون لاله ستان دشتی از خون برادرها
شمارهٔ ۵: فلک زینب شد آخر بی برادر ز جفایت - درین ماتم زد اندر نیل معجر ز جفایت
شمارهٔ ۶: هیچ داغی از غم فرزند مشکل تر نباشد - در جهان چون من الهی هیچ کس مادر نباشد
شمارهٔ ۷: ای تازه جوان جان جهانم علی اکبر - جانم علی اکبر
شمارهٔ ۸: ای قاسم ای سرو روان ای مادر - سوی عدو آهسته ران ای مادر
شمارهٔ ۹: ای شاه بی لشکر پدر، ای سرور بی سر پدر - مقطوع از خواهر پدر، مظلوم بی مادر پدر
شمارهٔ ۱۰: مدر پیراهن طاقت غریبان را - مزن دامن بر آتش ناشکیبان را
شمارهٔ ۱۱: فلک را دیده گریان است امروز - ملک را سینه بریان است امروز
شمارهٔ ۱۲: آنکه آمد نه فلک نیم آستانش - بی دریغ افکند بر خاک آسمانش
شمارهٔ ۱۳: غم هجر دلگزا برد از سرم هوش - دم وصل جان فزا کردم فراموش
شمارهٔ ۱۴: ساختی از کینه بی اکبر مرا داد ای فلک - کردی آخر خاک غم بر سر مرا داد ای فلک
شمارهٔ ۱۵: سرها همه بر نیزه و تن ها همه بر خاک - از کین زمین آه و ز بی مهری افلاک
شمارهٔ ۱۶: شاهی که برد سجده به خاک درش افلاک - آغشته به خون خفت به خاکش تن صد چاک
شمارهٔ ۱۷: بار غم بنشسته سنگین بر دلم - ناقه کی خیزد به زیر محملم
شمارهٔ ۱۸: از دور نیلی سپهر - وز گردش ماه و مهر
شمارهٔ ۱۹: یکی ای صبا تو برای خدا - قدم از مدینه رنجه نما
شمارهٔ ۲۰: دردا که از زین سرنگون افتاد بر خاک اکبرم - خاک دو عالم بر سرم
شمارهٔ ۲۱: حسین ای خسرو لب تشنگانم - برادر
شمارهٔ ۲۲: دمید از طرف گردون ماه ماتم - واویلا
شمارهٔ ۲۳: افراشت علم در صف گردون شه ماتم - در ماه محرم
شمارهٔ ۲۴: افتاده در خون ای پدر از گرز و تیغ و خنجرم - بنهاده سر بر روی خاک ای خاک عالم بر سرم
شمارهٔ ۲۵: قلم از ازل ندانم چه نوشته بر سر من - مگرم برای ماتم همه زاد مادر من
شمارهٔ ۲۶: به من ای صبا ز رحمت پدارنه یک نظر کن - نظری به چشم رأفت سوی طفل بی پدر کن
شمارهٔ ۲۷: یکی ای نسیم یثرب سوی خستگان گذر کن - به یتیم گونه طفلان پدرانه یک نظر کن
شمارهٔ ۲۸: ای شه مظلوم حسین وای وای - بی کس و محروم حسین وای وای
شمارهٔ ۲۹: ای اکبر ای رعنا جوان وای وای - درمان دل آرام جان وای وای
شمارهٔ ۳۰: چو شد قسمت ز آغازم جدایی - برادر
شمارهٔ ۳۱: افتاد از عرشه ی زین آسمانی - خوار شد خاکم به سر عرش آستانی
شمارهٔ ۳۲: از حرم تا شام گردون بر زمین گسترد دامی - که نه شاهینی ز بندش رست خواهد نه حمامی
شمارهٔ ۳۳: ای صبا سوی نجف از کربلا بردار گامی - از غزالان حرم با شیر یزدان بر پیامی
شمارهٔ ۳۴: عدل یزدان را به حق هر روز باید قتل عامی - گر بخواهد خون ناحق کشتگان را انتقامی
شمارهٔ ۳۵: سوی یثرب از زمین کربلا آمد حمامی - پای تا سر غرق خون از کشتگان دارد پیامی
شمارهٔ ۳۶: چرخ را سنگین سکونی خاک را چابک خرامی - کاش روید تا مگر زاید قیامت را قیامی
شمارهٔ ۳۷: توعریان خفته در خون ما مهیای گرفتاری - دریغ از درد بی درمان امان از بی مددکاری
شمارهٔ ۳۸: جنبشت ای آسمان گردد سکون - با چنین دوران شوی یارب نگون
شمارهٔ ۳۹: خصم جان کوکب تو دشمن تن اختر ما - رنج قتل اول تو خواری بند آخر ما
شمارهٔ ۴۰: دردا که ماند در دل بس حسرت از جوانان - آوخ که سوخت جان ها بر داغ مهربانان
شمارهٔ ۴۱: آه کزین سفر نشد جز تب و تاب حاصلم - داد ز سعد روشنم وای ز بخت مقبلم
شمارهٔ ۴۲: تا شدی از کنار من نیست جز این دو حاصلم - اشک مدام ساغرم آه چراغ محفلم
شمارهٔ ۴۳: دل همی خواست که ریزد سر و جان در پایت - اینک اندر پی خون تیغ به کف اعدایت
شمارهٔ ۴۴: دیدی آخر که فلک ریخت چه خاکی به سرم - کز سر نعش تو باید نگران درگذرم
شمارهٔ ۴۵: آه که شد برادرم غرقه به خون برابرم - خاک عجب مصیبتی ریخت زمانه برسرم