ای شه مظلوم حسین وای وای
بی کس و محروم حسین وای وای
در ره تسلیم و رضا جز توکیست
جان به وفا کرده فدا جز تو کیست
بر سر بازار ولا جز تو کیست
مشتری جنس بلا جز تو کیست
غرقه ی دریای فنا وای وای
تشنه ی صحرای بلا وای وای
سر ز بدن مانده جدا وای وای
رفته سوی ملک بقا وای وای
خیل زنا صف به صف آراستند
قتل ترا یک تنه برخاستند
حرمت و جاه تو فروکاستند
ذل تو عزت خود خواستند
خسرو اقلیم الم وای وای
سرور بی خیل و حشم وای وای
کشته ی شمشیر ستم وای وای
تشنه لب وادی غم وای وای
قودم دغا قدر تو نشناختند
رایت حرب تو برافراختند
نخل تو از پای در انداختند
اسب ستم بر بدنت تاختند
یوسف گل پیرهنم وای وای
کشته خونین کفنم وای وای
بلبل شیرین سخنم وای وای
طوطی شکر شکنم وای وای
اهل جفا بهر تو اندوختند
هر چه جفا و ستم آموختند
ز آتش خشمی که برافروختند
خیمه و خرگاه ترا سوختند
میر علمدار توکو وای وای
لشکر و انصار توکو وای وای
مادر غم خوار تو کو وای وای
باب وفادار تو کو وای وای
چون تو به سوادی غم افتاده کیست
درد و بلا را چو تو آماده کیست
تن به دواهی همه در داده کیست
دل به شهادت چو تو بنهاده کیست
شاه ملایک سپهم وای وای
غرقه به خون بی گنهم وای وای
سر به زیر خاک رهم وای وای
خفته به خاک سپهم وای وای
رخش به عزم جدل انگیختی
گرد عزا بر رخ ما ریختی
خاک به خون بدن آمیختی
خاک سیه بر سر ما بیختی
بی تو چه سازدم به جهان وای وای
کز توصبوری نتوان وای وای
خاک مرا بر سر جان وای وای
زیست کنم بی تو چسان وای وای
روی بدان وجه خدایی کنم
زین پس از آن باب گدایی کنم
در غم او نوحه سرایی کنم
نوحه سرایی چو صفایی کنم
تا ز غمم باز خرد وای وای
بنده ی خویشم شمرد وای وای
از سر جرمم گذرد وای وای
نام گناهم نبرد وای وای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن در قالب شعر، به مظلومیت امام حسین (ع) پرداخته و احساس درد و غم شاعر را نسبت به واقعه عاشورا و شهادت او بیان میکند. شاعر از بیکسی و محرومیت امام حسین سخن میگوید و به ستمهایی که بر او و یارانش رفته اشاره میکند. او به جفا و ظلمی که نسبت به امام حسین شده، اعتراض میکند و به ویژگیهای او چون وفاداری، شجاعت و مقام او در عالم بالا اشاره میکند. همچنین، شاعر از فضای غم و عزا پس از شهادت ایشان سخن میگوید و اینکه بدون حسین، حیات و زندگی بیمعناست. او در نهایت دعا میکند که از گناهانش بگذرد و به یاد حسین، نوحهسرایی کند.
هوش مصنوعی: ای حسین، ای شاه غمدیده و بیکس، وای بر تو و وای بر وضع ناگوار تو.
هوش مصنوعی: در مسیر تسلیم و رضا، غیر از تو کسی وجود ندارد که جانش را به خاطر وفاداری فدای دیگران کرده باشد.
هوش مصنوعی: در میان بازار محبت و وفاداری، جز تو کسی نیست که به دنبال این نعمت باشد و از درد و رنج عشق بیخبر باشد.
هوش مصنوعی: در دریای نابودی غرق شدهام و از شدت عطش در بیابان مشکلات رنج میبرم.
هوش مصنوعی: سر از بدن جدا شده و به عالم جاودان رفته، وای بر من!
هوش مصنوعی: بسیاری از زنان صف به صف ایستادهاند و به خاطر تو آماده شدهاند، در حالی که تو به تنهایی در مقابل آنها قرار گرفتهای.
هوش مصنوعی: شان و مقام تو را کاهش دادند و از پایین آوردن تو، خود را محترم و باعزت ساختند.
هوش مصنوعی: خسرو بزرگ و بینظیر، بییار و همراه، در اندوه و افسوس است.
هوش مصنوعی: من از ظلم و ستم به شدت آسیب دیدهام و در دل درد و غم فرو رفتهام. در این حال، تشنهام و غم وجودم را فراگرفته است.
هوش مصنوعی: من دچار فریب هستم و ارزش تو را درک نکردند؛ پرچم جنگ تو را برافراشتند.
هوش مصنوعی: نخل تو را از ریشه کندند و ستمگران بر جسم تو حمله کردند.
هوش مصنوعی: یوسف زیبا و محبوبی که در دلم دارم، آه و فریاد، من از داغ عشق او به حالت ناخوشی و اندوهی عمیق افتادهام.
هوش مصنوعی: بلبل با صدای دلنشینش میخواند و من از این حال غمگینم، طوطی با حرفهای شیرینی که میزند نیز به این حال اضافه میکند.
هوش مصنوعی: افرادی که به تو ظلم و جفا میکنند، تمام آنچه را که درباره بیاحترامی و ستم آموختهاند، برای تو به کار میبرند.
هوش مصنوعی: از آتش خشم و غضبی که ایجاد کردند، خیمه و محل سکونت تو را سوزاندند.
هوش مصنوعی: ای علمدار بزرگ تو، وای بر لشکر و یاران تو!
هوش مصنوعی: کجاست مادر دلسوز تو؟ و کجاست پدر وفادار تو؟
هوش مصنوعی: وقتی تو آگاهی و خرد کافی داری، پس چه کسی جز تو میتواند برای غم و درد آماده باشد؟
هوش مصنوعی: کیست که همه وجودش را به داروی درمان سپرده، اما دلش را به کسی مانند تو اهداء کرده باشد؟
هوش مصنوعی: پادشاه فرشتگان، وای بر ما، در دریاهای خون بیگناهی غرق شدهایم، وای بر ما.
هوش مصنوعی: سرم به زیر خاک خواهد رفت و من از دنیا میروم، ای وای، در دل خاک آرام خواهم گرفت، ای وای.
هوش مصنوعی: تو با نیت جدل و ایجاد مشکل، چهرهی ما را با نشان غم و اندوه پوشاندی.
هوش مصنوعی: خاک به خون بدن آمیختی، یعنی تو خاک و زمین را با خون بدن ما در هم آمیختی. خاک سیاه را بر سر ما ریختی، یعنی تو بر ما اندوه و مصیبت زیادی آوردی، مانند خاک سیاه که بر سر نالهگران میریزد.
هوش مصنوعی: بدون تو، در این دنیا چه کار میتوانم بکنم؟ آه و ناله، چون نمیتوانم صبر کنم و تحمل این فراق را ندارم.
هوش مصنوعی: من با غم و درد زندگی میکنم، و اگر تو نباشی، این زندگی برایم بسیار سخت و ناگوار خواهد بود.
هوش مصنوعی: از این پس، به خاطر زیبایی و رحمت پروردگار، با نیکی و خداپسندی زندگی میکنم و از هر چه که در اختیارم باشد، به نیازمندان کمک میکنم.
هوش مصنوعی: در غم او به عزاداری میپردازم، مانند روزی که به پاکی و صفا مشغول باشم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از غمم کم نشده، وای بر من که همچنان بنده خودم محسوب میشوم. وای بر حال من!
هوش مصنوعی: عذاب وجدان و پشیمانی شدید من را در بر گرفته است. افسوس که حتی نام گناهم نیز فراموش نمیشود و مدام در ذهنم مرور میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.