آه که شد برادرم غرقه به خون برابرم
خاک عجب مصیبتی ریخت زمانه برسرم
کاش از این خبر صبا قصه برد به مادرم
کشته برادر از جفا گشته اسیر خواهرم
وای که بی برادرم ساخت زمانه آخرم
در غم یاوران مرا صبر کجا قرار کو
تاب و توان و طاقتم از در اختیار کو
قاسم نو خطم کجا اصغر شیرخوار کو
اکبر نوجوان چه شد میر علمدار کو
از ستم معاندین بی کس و خوار و مضطرم
گه ز جفای دشمنان پیش تو شکوه سرکنم
روی زمین ز خون دل از ره ی دیده ترکنم
یکسره شرق و غرب را از غم خود خبر کنم
بسکه پدر پدر کنم گوش سپهر کر کنم
جامه ی جان چو پیرهن منع مکن که بردرم
من که ندادمی زکف یکسر مو به عالمت
نعش نهاده برزمین می روم از براین دمت
زیبد اگر رود مرا خون ز دو دیده در غمت
سینه به جای پیرهن پاره کنم به ماتمت
کشته تو و هنوز من زنده که خاک برسرم
محنت همرهان همی فرقت یاوران مرا
وحشت کودکان همی دهشت دختران مرا
غارت خانمان همی حسرت خواهران مرا
گر نکشد کشد همی داغ برداران مرا
بخت سیاه شوم بین آه بسوزد اخترم
گشته نگون ز صدر زین برسر خاک تیره گون
پیکر پاره پاره ات خفته به خاک غرق خون
کمترم از سکون معین دشمنم از بلا فزون
باز به سرکشی و کین بخت و ستاره رهنمون
و ز سر کینه نگذرد خصم ستیزه گسترم
همچو صفایی از وفا باقی عمر خویشتن
در غم شاه کربلا برسر آن شدم که من
جز به عزای او زبان باز ببندم از سخن
بو که به چشم مرد و زن سر چو برآرم از کفن
چشم رضا و مرحمت باز کند به محشرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن غمناک و اندوهگین، شعری است که دربارهی جان باختن برادر و مصائب ناشی از آن صحبت میکند. شاعر از درد و غم ناشی از فقدان برادرش، قاسم، و همچنین دیگر برادرانش، اکبر و اصغر، ناشی از ستم دشمنان سخن میگوید. او از رنجی که این واقعه بر خانوادهاش و به ویژه بر مادرش وارد کرده، ابراز نگرانی و اندوه میکند. شاعر همچنین به احساس بیکس و درماندگی خود اشاره میکند و دربارهی تباهی و غارت خانواده در این شرایط سخت صحبت میکند. در نهایت، او به میادین کربلا و عزای امام حسین (ع) اشاره میکند و از این میگوید که جز در عزای او زبان به سخن نمیگشاید و به درگاه خدا دعا میکند که در روز محشر مورد رحمت قرار گیرد.
هوش مصنوعی: آه که برادرم در خون غرق شده است و من در خاک افتادهام. چه مصیبتی بر سر من و خانوادهام آمده است!
هوش مصنوعی: ای کاش نسیم صبحگاهی این خبر را به مادرم برساند که برادرم به خاطر ظلم کشته شده و خواهرم به اسیری گرفتار آمده است.
هوش مصنوعی: آه که چقدر از نبود برادرم در سختی و نامیدی هستم، این زمانه بر من سخت میگذرد.
هوش مصنوعی: در زمان غم و اندوه دوستانم، صبر و آرامش من کجاست؟ قدرت و توان من کجا رفته و آیا من دیگر هیچ کنترلی بر آن دارم؟
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از فقدان و دوری عزیزانش سخن میگوید. او به یاد قاسم و دیگر نوجوانان و کودکان میافتد که در میان مصائب و سختیها گم شدهاند. احساس ناامیدی و اندوه او از نبود کسانی که برایش اهمیت دارند، در این شعر به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: من به خاطر روزگار پر از ستم و دشمنی، تنها و بیپناه و در عذاب هستم.
هوش مصنوعی: گاه از ظلم و جفای دشمنان در نزد تو شکایت میکنم و گاهی برای بیان درد دلهایم، بر روی زمین اشک از چشمانم میریزم.
هوش مصنوعی: شرق و غرب را به خاطر غم خود به اطلاع میرسانم، آنقدر که صدای خود را به گوش آسمان میرسانم و آن را کر میکنم.
هوش مصنوعی: لباس روح مانند پیراهن است، آن را از من دریغ نکن که به آن نیاز دارم.
هوش مصنوعی: من که هیچ چیزی از خودم به تو ندادم، اکنون همچون یک جسد بر زمین دراز کشیدهام و برای تو به راه میروم.
هوش مصنوعی: اگر عشق تو مرا به حالتی برساند که از چشمانم خون بریزد، به خاطر غمت به جای پوشیدن پیراهن، سینهام را پاره خواهم کرد تا نشان دهندهی عزاداریام در برای تو باشد.
هوش مصنوعی: محبوب تو باعث مرگ من شده، اما هنوز من زندهام و بر سرم خاک نشسته است.
هوش مصنوعی: رنج و زحمت همنشینان، جدایی دوستان را برای من به وجود آورده است و ترس و وحشت کودکان، اضطراب و نگرانی دختران را برای من به همراه دارد.
هوش مصنوعی: خسارتهای وارده بر خانوادهام به خاطر خواهرانم را احساس میکنم؛ اگر این حسرت مرا نکشد، داغی که بر دوش برادرانم هست، مرا میکُشد.
هوش مصنوعی: در سرنوشتم حوادث ناخوشایند و بدی رقم خورده و با درد و حسرت رو به رو هستم.
هوش مصنوعی: سرت بر زمین سرد و تاریک افتاده و بدن پارهپارهات در خاک خونین خوابیده است.
هوش مصنوعی: من کمتر از سکون نیستم و دشمنم از بدیها هم بیشتر از من بیقرار و بیتاب است. اما همچنان تحت تأثیر تقدیر و سرنوشت به دنبال کینه و انتقام میروم.
هوش مصنوعی: دشمنم از روی کینه نمیتواند به راحتی از کنار من بگذرد.
هوش مصنوعی: مانند پاکی و بیآلایشی از وفا، تصمیم گرفتم در تمام عمرم در اندوه شاه کربلا باشم.
هوش مصنوعی: به جز در سوگ او، هرگز سخن نمیگویم؛ چون وقتی سرم را از کفن بیرون آورم، چشمان مردان و زنان به من خواهد بود.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، چشمان رضا و لطف را به سمتم میگشاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.