هیچ داغی از غم فرزند مشکل تر نباشد
در جهان چون من الهی هیچ کس مادر نباشد
در مصیبت ها صبوری کار دل باشد ولیکن
چاره چبود عاجزی را کش دل اندر بر نباشد
رفته بر نی کشته جاری خفته در خون مانده برجا
گر سری را تن نبینی یا تنی را سر نباشد
جز ترا کاین وقعه ی کبری به کیهان گشت واقع
درکمان صد جعبه پیکان بهر یک پیکر نباشد
جز ترا در رزم شامی با کمال تشنه کامی
بر میان صد قبضه خنجر بهر یک حنجر نباشد
جز توکز جان مشتری گشتی جهان ها ابتلا را
تاب خونریزی تنی را با چنان لشکر نباشد
زیستم تاممکنم بود از غم یاران شکیبا
جز هلاکم هست درمان طاقت ار دیگر نباشد
می روم از کویت اینک با هزاران درد و ما را
جز غمت همدرد نبود جز سرت رهبر نباشد
نامه ی من نیز باشد روسیه چون خامه ی من
گر مرا لطفش صفایی شافع محشر نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رزم شامی و حجازی کم تر از محشر نباشد
یک نظر در نینوا کن گر ترا باور نباشد
گرنه ثارالله آمد خون شاه نینوائی
جاودانی این مصیبت را چرا آخر نباشد
از سگی چند آهو آسا شرزه شیری نیم بسمل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.