سحرگه قضا همچو انگشترین
فلک را ز یاقوت سازد نگین
یکی دانه یاقوت گردد پدید
که پنهان شود سلک درّ ثمین
چو اسکندر آئینه روشن کند
شود رومیان را سعادت قرین
هزیمت شود لشکر زنگبار
چو خنجر بر آرد شهنشاه دین
چو شمشیر بردارد افراسیاب
ببرد سر هندوان را به کین
مذهبّ شود قبهٔ لاجورد
چو گردد فروزنده مهر مبین
عجب نقش بندیست نقاش صنع
که بر دست و کلکش هزار آفرین
خوشا صبحدم کز نسیم بهار
زمین مشکبو شد، هوا عنبرین
سحر نامه آورد پیک صبا
ز یاران مخلص، من الصالحین
تو گفتی در رحمتی باز شد
سوی گور عاصی ز خلد برین
تو گفتی که انا فتحنا ز حق
به پیغمبر آورد روح الامین
سوادش ز شیرینی و نازکی
چو پای مکس رفته بر انگبین
همین بود آن نامهٔ نامدار
به خط دلاویز و لفظ مبین
که ما همچو آبیم جویان تو
تو چون غنچه دامن ز ما در مچین
در آتش نشستیم ما از غمت
که نه یار داری و نی همنشین
کسان رنج دیدند و پخته شدند
تو چون سوختی رنج دیگر مبین
فروماندهام عاجر اندر جواب
که نه پای دارم، نه اسب و نه زین
غباری شدم تا بدانجا برد
مرا باد الطاف سردار دین
سر سروران اوحدالدین که ملک
از او هم امان دارد و هم امین
یمین میخورد بحر و کان پیش او
که هم کان یسار است و هم یم یمین
غباری که نعل سمندش کند
بود سرمهٔ چشم حوران عین
زهی صفدری کاب شمشیر تو
بشوید غبار گمان از یقین
اگر آسمان را بگیری کمر
ز بالای سر افکنی بر زمین
از آن است روشن رخ آفتاب
که بر خاک پای تو مالد جبین
به دور تو شاید که آهو بره
خورد شیر پستان شیر عرین
چو عدلت شبانی کند، چنگ گرگ
ندرد دگر بره را پوستین
چو انصاف تو پاسبانی کند
ندزدد صبا نکهت از یاسمین
چو رأی تو آهنگ بالا کند
برو حصن گردون نگردد حصین
کفت گر شود ضامن رزق خلق
نماند زر و لعل در کان دفین
همی تا شهور و سنین از حساب
بود قسط آلاف و حصر مائین
ترا باد چندان بقا در جهان
که فاضل بود از شهور و سنین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با زبانی زیبا و تمثیلهای هنری به توصیف صبح و شادی و خوشبوئی زمین به مدد نسیم بهار میپردازد. او به یاقوت و انگشتر آسمان اشاره میکند و از پیروزی و سعادت رومیان در زمان اسکندر سخن میگوید. شاعر به انتقام از دشمنان و انتشار دین به عنوان قبه لاجورد اشاره کرده و با تحسین قدرت و عدالت حکمران، او را به آسمان تشبیه میکند. در نهایت، شاعر برای حکمران دعا میکند که بقا و طول عمرش بیشتر از ماهها و سالها باشد و با بیانی حسرتآمیز از کمبود دوستی و یاری سخن میگوید.
هوش مصنوعی: صبحگاهان، تقدیر مانند انگشتری، آسمان را به زیبایی نگین یاقوتی میکند.
هوش مصنوعی: یک دانه یاقوت نمایان میشود، در حالی که رشتهای از مروارید گرانبها ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: وقتی اسکندر آینه را روشن کند، سعادت برای رومیان همراه خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی لشکر زنگبار شکست میخورد، مانند خنجری که شهنشاه دین به کار میگیرد، پیروزی به دست میآید.
هوش مصنوعی: وقتی افراسیاب شمشیر را به دست بگیرد، سرهای هندوها را به خاطر انتقام خواهد برید.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید روشن و درخشان طلوع کند، گنبد آسمانی به رنگ لاجوردی در میآید.
هوش مصنوعی: چقدر شگفتانگیز است که هنرمند آفرینش با دستان و چهرهاش نقشی زیبا و حیرتآور خلق کرده که سزاوار هزاران ستایش است.
هوش مصنوعی: چه زیباست صبحی که با نسیم بهاری، زمین معطر و هوای آن خوشبو میشود.
هوش مصنوعی: صبح، پیامآور نسیم از دوستان وفادار، نامهای آورد که از صالحان است.
هوش مصنوعی: تو گفتی که در رحمتی برای گنهکار راهی به سمت گور باز شده است، در حالی که او از بهشت دور شده است.
هوش مصنوعی: تو گفتی که به پیامبر، روحالامین از جانب حق، بشارت پیروزی آورد.
هوش مصنوعی: رنگ و لطافت او به اندازهای است که مانند پای مکس که روی عسل قرار گرفته، نرم و شیرین به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این بود همان نامهٔ معروف که با خط زیبا و کلام روشن نوشته شده بود.
هوش مصنوعی: ما همچون جوی آب به دنبال تو هستیم، و تو همچون غنچهای هستی که دامن را از ما دور میکشی.
هوش مصنوعی: ما از غم تو در آتش سوختیم، چون نه یاری داری و نه کسی برای همصحبتی.
هوش مصنوعی: افرادی در زندگی سختیهای زیادی را متحمل شدند و به تجربه و دانش رسیدند، اما تو که تحت فشار قرار گرفتی فقط دچار آسیب و سوختن شدهای و دیگر نباید سختیهای بیشتری را تحمل کنی.
هوش مصنوعی: من در پاسخ به این سوال مبهوت و ناتوانم، چرا که نه میتوانم راه بروم، نه سوار شوم و نه تجهیزات لازم را دارم.
هوش مصنوعی: من به اندازهای تحت تأثیر لطف و محبت فرمانده دین قرار گرفتم که به قداستی رسیدم و مانند غبار شدم که در باد به جایی میروم.
هوش مصنوعی: این جمله به شخصیتی اشاره دارد که در بین سروران و بزرگواران، از مقام و منزلت خاصی برخوردار است و به گونهای است که هم مورد اعتماد است و هم از قدرت و سلطنت برخوردار میباشد. وی به عنوان یک فرد محترم و قابل اعتماد در جامعه شناخته میشود.
هوش مصنوعی: امواج دریا به سمت راست میچرخند و در عین حال از هر دو طرف ثروت و نیرو را در خود دارند.
هوش مصنوعی: غبار ناشی از سم اسب او، مانند سرمهای است که برای چشمان پریان استفاده میشود.
هوش مصنوعی: ای کاش که شمشیر تو، مانند پردهای زرد، غبار شک و تردید را از یقین پاک کند.
هوش مصنوعی: اگر تو آسمان را به دستانت بگیری و آن را بر زمین بیندازی، به نوعی میتوانی قدرت و تواناییهای خود را به تصویر بکشی. این جمله نشاندهنده قابلیتهای فوقالعاده و تسلط بر محیط اطراف است.
هوش مصنوعی: روشنایی چهره آفتاب به دلیل آن است که بر خاک پای تو سایه میزند و سجده میکند.
هوش مصنوعی: شاید به خاطر تو، آهویی از ترس برهاش شیر را از پستان شیر میخورد.
هوش مصنوعی: وقتی که عدالت مانند یک چوپان عمل کند، دیگر گرگ نمیتواند به برهها حمله کند و آنها را آزار دهد.
هوش مصنوعی: زمانی که انصاف مراقب و نگهبان باشد، نسیم نمیتواند عطر گل یاسمن را به سرقت ببرد.
هوش مصنوعی: وقتی نظر تو به سمت بالاتر میرود، دژ آسمان نمیتواند مستحکم بماند.
هوش مصنوعی: اگر خداوند رزق و روزی بندگان را تضمین کند، دیگر طلا و جواهر در معادن پنهان باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: زمان و سالها به ترتیب محاسبه میشود و سهم هزاران و مقدارهای مشخصی از آن نیز محاسبه شده است.
هوش مصنوعی: تو را آنقدر عمر و زندگی در این دنیا باد که برتر باشد از سال ها و زمان های گذشته.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسی خسرو نامور پیش ازین
شدستند زی ساری و ساریان
شنیدم ز دانا دگرگونه زین
چه دانیم راز جهان آفرین
جزیره یکی بد بیونان زمین
کروتیس بدنام [و] شهری گزین
هزاران درود از جهان آفرین
سوی روضهٔ سید المرسلین
اگر نیستی بندشان داد و دین
ربودی همی این از آن آن ازین
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.