لطفاً توجه داشته باشید که حاشیهها برای ثبت نظرات شما راجع به همین شعر در نظر گرفته شدهاند. در صورتی که در متن ثبت شدهی شعر در گنجور غلط املایی مشاهده کردید، یا با مقابله با نسخهی چاپی در دسترستان اشتباهاتی یافتید، در مورد این شعر نظر یا احساس خاصی دارید یا مطلب خاصی در مورد آن میدانید یا دوست دارید دربارهی آن از دیگران چیزی بپرسید یک حاشیه برای آن بنویسید. لطفاً از درج مطالب غیرمرتبط با متن این شعر خاص خودداری فرمایید و حتیالامکان سعی کنید متن حاشیهی خود را با حروف فارسی درج کنید (حاشیهها بازبینی خواهند شد و موارد غیرمرتبط و ناقض این نکات حذف میشوند).
بحثهای مذهبی و اعتقادی و ارجاع توهینآمیز نسبت به بزرگان ادیان و همینطور بحثهای قومیتی و توهین به فرهنگها و قومیتها و زبانها از مصادیق حاشیههای نامناسب محسوب میشوند.
لطفاً در صورتی که اشتباهات را با استناد به نسخههای چاپی گزارش میکنید این مسئله را (حتیالامکان با ذکر نام مصحح) ذکر نمایید تا بتوانیم بین پیشنهادهای تصحیحی حدسی حاشیهگذاران و پیشنهادهای مستند تمایز قایل شویم.
حاشیه بگذارید
خوراک حاشیههای این شعر را با این نشانی به خبرخوان خود اضافه کنید.
سرمستی از خدا …لذت از مناجات زبان شاعر رو باز میکنه با این سرمستی…بامیدنیایش خدا در زبان و دلمان با شوغ و لذت. آمین
Comment by ٔسیامک — دی ۳۰, ۱۳۹۴ @ ۱۲:۵۸ ب.ظ
من فکر نمیکنم این شعر درباره ی خدا باشد. در وصف هر کس هست، آن شخص در قباست، یعنی لباس به تن دارد. آن شخص جفا هم میکند، عاشق را از خود میراند و بعد صدایش میکند ” ای ابله بیا.” در بیت آخر هم از خدا میخواهد که آنها را به هم نزدیک کند.” ارفق بنا یا ربنا” یعنی “خداوندا ما را به هم رفیق کن.”
Comment by کاوه — مرداد ۱۱, ۱۳۹۵ @ ۴:۳۱ ب.ظ
کاوه گرامى،
این غزل بى تردید در وصف شخص شمس تبریزى است…
Comment by بابک — مرداد ۱۱, ۱۳۹۵ @ ۸:۰۲ ب.ظ
اسرار رباعی (الهی) نه تو دانی و نه من
وین سر معما نه تو خوانی و نه من
وقتی عاشقی؛ ابیات همراهیت میکنه. وقتی دلشکسته،ای دلداریت میده. وقتی نیایش میکنی؛ بتو خلوص دل می،بخشه. من به شخصه بدنبال وقت الحال شاعر نمیگردم. میخوانم، می،نویسم و گوشش فرا میدهم. و در پایان؛ احسنتی و خدایش بیامرزدی نثارش کرده و دیگر هیچ!
Comment by مسعود — بهمن ۳۰, ۱۳۹۵ @ ۱:۵۴ ق.ظ
کاش من هم مثل شما دوستان شعرهای رو به این خوبی میفهمیدم .
Comment by آیدا — بهمن ۷, ۱۳۹۶ @ ۱۲:۰۲ ق.ظ
میشه راهنمایی کنید
Comment by آیدا — بهمن ۷, ۱۳۹۶ @ ۱۲:۰۲ ق.ظ
با سلام
فکر می کنم مصرع اول بیت هشتم “گشته خیال همنشین با عاشقان دلنشین” باید بجای خیال ، خیالش یا خیالت باشه به شکل زیر
“ گشته خیالت همنشین با عاشقان دلنشین”
Comment by محمدمصطفی — اسفند ۶, ۱۳۹۶ @ ۷:۵۰ ب.ظ
این یکی از عجاز جناب حضرت حق بر زبان مولانا جاری شده است تمام این شعر از خدا و برای خداست …در بیتهایی که مخاطب کس دیگر است ان مخاطب نفس انسانی خود مولانا است ..
Comment by سعید — آبان ۱۹, ۱۳۹۷ @ ۴:۱۳ ب.ظ
این شعر از عجاز است که خود خداوند از زبان مولانا برای خود ذات حق جاریست …ان بیتهایی که مخاطب را شخصی دیگری میپندارید ان خود مولانا است که خود را در قالب تجلی خدا بیان میکند.
Comment by سعید — آبان ۱۹, ۱۳۹۷ @ ۴:۱۷ ب.ظ
شمس الضحی امام زمان( عج) است.همان ماه اندر قبا
دل گفت حسن روی او وان نرگس جادوی او
آئمه علیهم السلام همگی حسن هستند و همگی نور واحدند.امام دوازدهم حجت ابن الحسن هستند و فرزند نرگس خاتون.و حکومت ایشان حکومت نور است.
ارفق بنا یا ربنا یعنی خدایا بین ما و ولی زمانمان رفاقت بنا کن
آمین
Comment by مهراب — دی ۲۰, ۱۳۹۷ @ ۱۰:۰۱ ق.ظ
غایب مبادا صورتت یک دم ز پیش چشم ما
این شعر در شرح فراغ امام زمان( عج ) است.شمس در اشعار مدلانا در ظاهر، یارو رفیق او شمس تبریزیست و در باطن، شمس هستی امام زمان میباشد
Comment by مهراب — دی ۲۰, ۱۳۹۷ @ ۱۰:۰۶ ق.ظ
شاید به جای لگن در مصرع دوم بیت دوم اینطوری بهتر بود
از دشت گویم یا چمن یا رقص گل پیش صبا
Comment by داود — دی ۲۶, ۱۳۹۷ @ ۴:۵۷ ب.ظ
در پاسخ خدمت داود عزیز
در اینجا واژهی لگن به چم شمعدان است و شمع و شمعدان بهزیبایی در کنار هم آورده شدهاند.
Comment by آموزگار — بهمن ۱۰, ۱۳۹۷ @ ۱۰:۲۳ ق.ظ
با سپاس از بزرگواران در سایت وزین گنجور و تلاش و کمکی که در این وانفسای خشکسالی فرهنگی متقبل شدهاند، این کمترین بر خود ذکر نکتهای را از قول بزرگی ضروری میدانم:
این شعرها را چون آینه دان! آخر دانی که آینه را صورتی نیست در خود. اما هر که نگه کند صورت خود تواند در آن دیدن. همچنین میدان که شعر را در خود هیچ معنایی نیست! اما هرکسی از او آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست.
- عین القضات همدانی
Comment by آموزگار — بهمن ۱۰, ۱۳۹۷ @ ۱۰:۲۵ ق.ظ
در بیت:
«ای رونق جانم ز تو چون چرخ گردانم ز تو
گندم فرست ای جان که تا خیره نگردد آسیا»
مفهوم عمیقی نهفته که مولانا خودش را -فکر انسان را- به «چرخ آسیاب» تشبیه میکند و گندم را نشانه های خدا بر روی زمین. و از خدا میخواهد که پیوسته گندمهایی بفرستد و چشم او را برای دیدن این نشانه ها باز بگذارد تا چرخ آسیاب او- یعنی دستگاه فکری او- بیکار نشه و پیوسته در تولید و تکاپو باشه…
Comment by محسن — اردیبهشت ۲۲, ۱۳۹۹ @ ۱۲:۲۶ ب.ظ
بیت هشتم: گشته خیالش همنشین ….-فروزانفر
Comment by کامران — آذر ۱۲, ۱۳۹۹ @ ۱:۴۰ ب.ظ
سلام دوستان در بیت سوم، قافیه مصرع دوم با بیت های دیگه همخوانی نداره چرا؟
Comment by توحید — دی ۹, ۱۳۹۹ @ ۱۰:۳۳ ب.ظ
گرامی توحید
بر کاروان دل زده یک دم امان ده یا فتی
فتی را فتا می خوانند
مثل : کبری،کبرا، مصطفی. مصطفا
Comment by ناباور ɹɐʌɐqɐu — دی ۱۰, ۱۳۹۹ @ ۲:۵۳ ق.ظ