گنجور

 
حمیدالدین بلخی سنایی

فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخه‌های دیوان‌های هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:


  1. حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت نخست :: سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین » بخش ۶ - حکایت

    حمیدالدین بلخی (بیت ۱): وقتی اندر زمین و امر شاست؟ - بود مردی گدا و گاوی داشت

    سنایی (بیت ۱): آن شنیدی که در حد مرداشت - بود مردی گدای و گاوی داشت



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » مقدمة الکتاب:با مایه خود بساز و چون بی هنران - سرمایه به عاریت مخواه از دگران


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۳:اکنون که ز دونی ای جهان گذران - استام ز زر همی زنی بهر خران


  2. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الاولی - فی الملمعة:با ماه هم منازل و با باد هم لگام - با ابر هم مشارب و با رعد هم زمام

    حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الاولی - فی الملمعة:قد قامت القیامة یا ایها النیام - هبوا عن المنام و کفوا عن الحرام


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱:هر شب نماز شام بود شادیم تمام - کاید رسول دوست هلا نزد ما خرام


  3. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الاولی - فی الملمعة:فقلت لقلبی و الخطوب فنون - تسل فهذا الادلاج جنون


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶:صبر کم گشت و عشق روز افزون - کیسه بی سیم گشت و دل پرخون


  4. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثالثة - فی الغزو:گر قصد کنی بکوی او باید کرد - ور آب خوری ز جوی او باید خورد


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۷:روزی که بود دلت ز جانان پر درد - شکرانه هزار جان فدا باید کرد

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:چون چهرهٔ تو ز گریه باشد پر درد - زنهار به هیچ آبی آلوده مگرد

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۴:گفتا که به گرد کوی ما خیره مگرد - تا خصم من از جان تو برنارد گرد

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:رو گرد سراپردهٔ اسرار مگرد - شوخی چکنی که نیستی مرد نبرد


  5. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع:سر تا سر صورتی و رنگی و نگار - دل چون دل عاشقان و رخ چون رخ یار


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۸:گویی که من از بلعجبی دارم عار - سیب از چه نهی میان یکدانهٔ نار

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۹:چون از اجل تو دید بر لوح آثار - دست ملک‌الموت فرو ماند از کار

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰:نازان و گرازان به وثاق آمد یار - نازان چو گل و مل و گرازان چو بهار

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۲:نه چرخ به کام ما بگردد یک بار - نه دارد یار کار ما را تیمار

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳:بخت و دل من ز من برآورد دمار - چون یار چنان دید ز من شد بیزار


  6. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع:چون سیل ز کوهْ نارسیده بِدَوی - چون دولت تیز نانشسته برَوی


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۴:جز راه قلندر و خرابات مپوی - جز باده و جز سماع و جز یار مجوی


  7. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع:در دیده نه جز نقش خیالت دارم - هر سو که نگه کنم تویی پندارم


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:هر بار ز دیده از تو در تیمارم - تا بهره ز دیدار تو چون بردارم


  8. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع:چون گل چه کنی ز عشق پیراهن چاک‌؟ - مانند سمن سیم درانداز به‌خاک


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۹:کردی تو پریر آب وصل از رخ پاک - تا دی شدم از آتش هجر تو هلاک

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۰:ای آصف این زمانه از خاطر پاک - همچون ز سلیمان ز تو شد دیو هلاک

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۱:زین پیش به شبهای سیاه شبه‌ناک - خورشید همی نمودی از عارض پاک


  9. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع:آنجا که جمال ما جهان آراید - خورشید فلک روی به‌کس ننماید


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶:یک روز دلت به مهر ما نگراید - دیوت همه جز راه بلا ننماید

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:گاهی فلکم گریستن فرماید - ناخفته دو چشم را عنا فرماید

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹:روزی که بتم ز فوطه رخ بنماید - با فوطه هزار جان ز تن برباید

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:مردی که به راه عشق جان فرساید - باید که بدون یار خود نگراید

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:آن باید آن که مرد عاشق آید - تا عشق هنرهای خودش بنماید


  10. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع:از عشق لب لعل تو ای در خوشاب - چون نیلوفر سپر فکندیم بر آب


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:تا در چشمم نشسته بودی در تاب - پیوسته همی بریختی در خوشاب

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:گفتی که کیت بینم ای در خوشاب - دریاب مرا و خویشتن را دریاب


  11. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة - فی التفضیل:لاله شان در بنفشه گشته نهان - لعل شان در شکر بمانده دفین

    حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة عشر - فی اوصاف بلدة بلخ:شهرشان از خوشی چو خلد برین - رویشان از کشی چو حور العین


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - خطاب به خواجه قوام‌الدین ابوالقاسم:تا سرا پرده زد به علیین - قدر صدر اجل قوام‌الدین

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴۱:ای به عین حقیقت اندر عین - باز کرده ز بهر دیدن عین

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۳:ای خرد را جمال و جان را زین - ذکر و شعر توام چو دین و چو دین


  12. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة - فی التفضیل:معلوم نشد که بر آن پیروآنجوان - گردون کارساز چسان کرد در جهان؟


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۰:خواهد که شاعران جهان بی صله همی - باشند پیش خوانش دایم مدیح خوان


  13. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنه - فی السفر و المرافقة:معلوم من نشد که سپهرش چه عشوه دارد؟ - وز گردش زمان بکدامین زمین فتاد؟


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴:یک نیمه عمر خویش به بیهودگی به باد - دادیم و هیچ گه نشدیم از زمانه شاد


  14. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء:هم نقل در آسیتن و هم جام بدست - ناخوانده درآمد او و ناگفته نشست


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹:هجرت به دلم چو آتشی در پیوست - آب چشمم قوت او را بشکست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰:دستی که حمایل تو بودی پیوست - پایی که مرا نزد تو آوردی مست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:تا زلف بتم به بند زنجیر منست - سرگشته همی روم نه هشیار و نه مست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:خواهم که به اندیشه و یارای درست - خود را به در اندازم ازین واقعه چست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳:گفتم پس از آنهمه طلبهای درست - پاداش همان یکشبه وصل آمد چست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:مستست بتا چشم تو و تیر به دست - بس کس که به تیر چشم مست تو بخست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:ای مه تویی از چهار گوهر شده هست - زینست که در چهار جایی پیوست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶:چون من به خودی نیامدم روز نخست - گر غم خورم از بهر شدن ناید چست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷:ای چون گل و مل در به در و دست به دست - هر جا ز تو خرمی و هر کس ز تو مست

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:ای نیست شده ذات تو در پردهٔ هست - ای صومعه ویران کن و زنار پرست


  15. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة فی صفة الشتاء:سفر را چند پر خطر باشد - خطر مرد در سفر باشد


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۲ - در جواب هجای یکی از معاندان:سرخ گویی همیشه غر باشد - شبه از لعل پاکتر باشد


  16. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا:ای اهل علم عقل ازین داوری بری‌ست - بر حکم کردگار جهان این چه داوری‌ست‌؟


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰:در کوی ما، که مسکنِ خوبان سعتری‌ست - از باقیات مردان، پیری قلندری‌ست


  17. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة عشر - فی التصوف:در شارع کم امید در عالم بیم - هم خرقه کبود و هم سیاه است گلیم


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۹:ای روی تو پاکیزه‌تر از کف کلیم - آنرا مانی که کرد احمد به دو نیم

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۰:قائم به خودی از آن شب و روز مقیم - بیمت ز سمومست و امیدت به نسیم


  18. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة عشر - فی التصوف:تو که در بند سبزه ای و خوید - چند پرسی ز عقد مروارید


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۷:اگر رای رحمت شود با دلم - دمی بو که بی‌زای زحمت زید


  19. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة عشر - فی الوعظ:یا عارف الدنیا و اسرارها - من عرف الدنیا لما اختارها


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در شکایت روزگار و بی‌وفایی مردم:منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا - زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا


  20. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السادسة عشر - فی حکومة الزوجین:نرگسم وعده کرد و داد پیاز - شکرم وعده کرد و داد مویز


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۶:ای سنایی به گرد حران گرد - تا بیابی ز جود ایشان چیز

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۷:هر که زین پیش بود امیر سخن - از امیر سخا شدند عزیز


  21. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم:رواح الجهل لیس له صباح - ولیل الغی لیس له نهار


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۵ - موعظه و نصیحت در اجتناب از زخارف دنیا:طلب ای عاشقان خوش رفتار - طرب ای شاهدان شیرین‌کار

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۸:این جهان بر مثال مرداریست - کرکسان گرد او هزار هزار


  22. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم:آدمی عالمی است از حکمت - و اندرو صد هزار بند و گشاد

    حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه:محرمی در حرم ز همچو خودی - عاریت خواست کاردی و بداد


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۳:بی‌طمع باش اگر همی خواهی - تا نیفتی ز پایهٔ امجاد

    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵:گرچه شمشیر حیدر کرار - کافران کشت و قلعه‌ها بگشاد


  23. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه:و محرم اعار وسط الحرم - من محرم سیفا لذبح الغنم


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۰:روز آمد و برکشید خورشید علم - شب کرد ازو هزیمت و برد حشم

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۱:تیغ از کف و بازوی تو ای فخر امم - هم روی مصاف آمد و هم پشت حشم

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۰:دارد پشتم ز وعدهٔ خام تو خم - بارد چشمم ز بردن نام تو نم

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۱:ای چون شکن زلف تو پشتم خم خم - وی چون اثر خلق تو صبرم کم کم


  24. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة عشر - فی اوصاف بلدة بلخ:حسبت بلد تهم داری و ساکنها - جیران بیتی و اعمامی و اخوالی


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۰ - در باره علی بن محمد طبیب غزنوی:ای حل شده از علم تو صد گونه مسائل - وی به شده از دست تو صد علت هایل


  25. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج:و ان الحر لو آذاه جوع - صبور فی تلهبه قنوع


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۰:با من ز دریچه‌ای مشبک دلکش - از لطف سخن گفت به هر معنی خوش

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:چون نزد رهی درآیی ای دلبر کش - پیراهن چرب را تو از تن درکش

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۴:نی آب دو چشم داری ای حورافش - زان روی درین دلست چندین آتش


  26. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج:مخور از روی شهوت و دونی - از پی آز و حرص افزونی


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - در هجای معجزی:حاجت صد هزار ... قوی - شد ز ... روا که مابونی


  27. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العشرون - فی السکباج:چون آفتاب و ماه قدم بر فلک زنیم - گر با خیال وصل تو نان بر نمک زنیم


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰:تا کی دم از علایق و طبع فلک زنیم - تا کی مثل ز جوهر دیو و ملک زنیم


  28. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة و العشرون - فی المعزم:جان روی بتافت چون بره روی نهاد - می‌رفت و دل اندر قدمش می‌افتاد


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲:گردی که ز دیوار تو برباید باد - جز در چشمم از آن نشان نتوان داد

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:آن را شایی که باشم از عشق تو شاد - و آن را شایم که از منت ناید یاد

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:آن به که کنم یاد تو ای حور نژاد - و آن به که نیارم از جفاهای تو یاد


  29. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة و العشرون - فی المعزم:تا بر سر سودا و طریق هوسی - گر باد شوی بگرد ما در نرسی


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۷:در هجر تو گر دلم گراید به خسی - در بر نگذارمش که سازم هوسی


  30. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة و العشرون - فی المعزم:در طلب از پای نباید نشست - بی‌سبب از دست نباید فتاد


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - در رثای زکی الدین بلخی:روح مجرد شد خواجه زکی - گام چو در کوی طریقت نهاد


  31. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة و العشرون - فی المعزم:معلوم من نشد که جهانش کجا فکند؟ - شادانش کرد گردش ایام یا نژند؟


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در مذمت دشمنان و جاهلان:این ابلهان که بی‌‌سببی دشمن منند - بس بُلفضول و یافه‌درای و زَنَخ زنند


  32. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثالثة و العشرون - فی الخریف:خاکش همه عبیر و بساطش همه حریر - آبش همه گلاب و نباتش همه مذاب


    سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹:گفتی به پیش خواجه که این غزنوی غرست - زان رو که تا مرا ببری پیش خواجه آب


  33. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثالثة و العشرون - فی الخریف:بادل گفتم اصبت فالزم - کاسوده شدی ز بخت فاغنم


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲:ای چهرهٔ تو چراغ عالم - با دیدن تو کجا بود غم


  34. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة و العشرون - فی اسامی الخلفاء:چون شمع نپایست شبی با ما بیش - چون باد گرفت تا نشسته سر خویش


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۷:ای برده دل من چو هزاران درویش - بی رحمیت آیین شد و بد عهدی کیش

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۸:گه در پی دین رویم و گه در پی کیش - هر روز به نوبتی نهیم اندر پیش

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۹:هر چند بود مردم دانا درویش - صد ره بود از توانگر نادان بیش

    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۲:از عشق تو ای سنگدل کافر کیش - شد سوخته و کشته جهانی درویش


  35. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة و العشرون - فی اسامی الخلفاء:ایا رفقة الفتیان ذی العقل و البصر - فعوا و اسمعوا قولی فقولی معتبر


    سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶:غریبیم چون حسنت ای خوش‌پسر - یکی از سر لطف بر ما نگر


  36. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » خاتمة الکتاب:یکرشته شویم مجتمع چون مویت - گر کار بنیکوی شود چون رویت


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲:آتش در زن ز کبریا در کویت - تا ره نبرد هیچ فضولی سویت


  37. حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » خاتمة الکتاب:بس سینه کز آسیب تو ای چرخ حرون - در قبضه روز و شب اسیر است و زبون


    سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۱:دلها همه آب گشت و جانها همه خون - تا چیست حقیقت از پس پرده و چون