ای خرد را جمال و جان را زین
ذکر و شعر توام چو دین و چو دین
به دو وزنم ستوده در یک بیت
به دو بحر آب داده از یک عین
من ز شعر تو دیده موسیوار
در یکی بیت مجمعالبحرین
بلبلم خواندهای و سیمرغم
من خود از ناقصی غربالبین
پیش چشم و دل عزیز توام
چون همی بینیم به رای العین
گر نیایم بگو سنایی کو
که کسی عین را نگوید «این»
واحدم خواندهای گرم بیند
پشت ایام خواندم اثنین
توبه کردم که پیش کس نشوم
خاصه در حربگاه بدر و حنین
توبه مشکن مرا که شیطانی
باشد از زادهٔ شهابی شین
آب حیوان چو یافت آتش خضر
کم گراید به باد ذوالقرنین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهمه شهر بود ازو آذین
در بریشم چو کرم پیله زمین
باغبان! زیر سرو بن منشین
نه کجا سرو نیست نیست زمین
نه همه سایه زیر سرو بود
زیر شاخ سمن شو و بنشین
باغ تو پر درخت سایه ورست
[...]
مجلس است این مگر بهشت برین
که بنای بهشت است بر این
پیکر بومش از بدایع روم
نقش دیوارش از صنایع چین
این ز دلها همی زداید زنگ
[...]
قدحی نوش کرد شاه زمین
شاه محمود سیف دولت و دین
تا که نفس چو آب او شد پاک
شد متین شخص او چو کوه متین
نز پی علتی و رنجی خورد
[...]
ای جمال ترا کمال قرین
طوق طوع تو بر شهور و سنین
از یمین تو ملک برده یسار
به یسار تو دهر خورده یمین
هر کجا حزم تو فرود آید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.