گنجور

 
سنایی

در کوی ما، که مسکنِ خوبان سعتری‌ست

از باقیات مردان، پیری قلندری‌ست

پیری که از مقام منیّت تنش جداست

پیری که از بقای بقیّت دلش بری‌ست

تا روز، دوش، مستِ خرابات اوفتاده بود

بر صورتی که خلق، بَرو بر، همی گریست

گفتم «ورا ببینم، که این سخت منکرست»

گفتا که «حالِ منکَری از شرط منکِری‌ست»

گفتم «گر این حدیث درست است پس چراست؟

کاندر وجود معنی با خلق داوری‌ست»

گفت «آن وجودِ فعل بُوَد کاندرو تو را

با غیر داوری ز پی فضل و برتری‌ست»

آن کس که دیو بود چو آمد درین طریق

بنگر به راستی که کنون خاصه چون پَری‌ست

دستِ هنر نهاد کُله بر سر خِرد

هر تکمه از کلاهش دینارِ جعفری‌ست

گفتم «دل سنایی از کفر آگه است»

گفت «این نه از شمارِ سخن‌های سرسری‌ست»

در حقِّ اتحاد حقیقت به‌ حقِ حق

چون تو نه‌ای حقیقتِ اسلام کافری‌ست

 
 
 
شمارهٔ ۸۰ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مجیرالدین بیلقانی

شاها بدان خدای که آثار صنع او

جان بخشی و خرد دهی و بنده پروریست

در چنبر قضاش اسیرند و ممتحن

هر هستیی که در خم این چرخ چنبریست

کز آرزوی بزم تو کز آسمان بهست

[...]

مولانا

امروز چرخ را ز مه ما تحیریست

خورشید را ز غیرت رویش تغیریست

صبح وجود را به جز این آفتاب نیست

بر ذره ذره وحدت حسنش مقرریست

اما بدان سبب که به هر شام و هر صبوح

[...]

خواجوی کرمانی

ترکی که بر قمر ز شبس طوق عنبریست

در حسن برگزیده ی نه چرخ چنبریست

کویش حریم جنت و بویش نسیم خلد

مویش بنفشه ی تر و رویش گل طریست

هر چند نیست یکسر مویش ز مهر بهر

[...]

سلیم تهرانی

خط نیست این به گرد گلت، سبزه ی تری ست

این خط برای دعوی حسن تو محضری ست

از خضر، رهروان تو منت نمی کشند

هر موج ریگ بادیه بر چشمه رهبری ست

ناموس برده پرده نشینان باغ را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه