در کوی ما، که مسکنِ خوبان سعتریست
از باقیات مردان، پیری قلندریست
پیری که از مقام منیّت تنش جداست
پیری که از بقای بقیّت دلش بریست
تا روز، دوش، مستِ خرابات اوفتاده بود
بر صورتی که خلق، بَرو بر، همی گریست
گفتم «ورا ببینم، که این سخت منکرست»
گفتا که «حالِ منکَری از شرط منکِریست»
گفتم «گر این حدیث درست است پس چراست؟
کاندر وجود معنی با خلق داوریست»
گفت «آن وجودِ فعل بُوَد کاندرو تو را
با غیر داوری ز پی فضل و برتریست»
آن کس که دیو بود چو آمد درین طریق
بنگر به راستی که کنون خاصه چون پَریست
دستِ هنر نهاد کُله بر سر خِرد
هر تکمه از کلاهش دینارِ جعفریست
گفتم «دل سنایی از کفر آگه است»
گفت «این نه از شمارِ سخنهای سرسریست»
در حقِّ اتحاد حقیقت به حقِ حق
چون تو نهای حقیقتِ اسلام کافریست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و هوای انسانی عارف و پیری میپردازد که از تعلقات دنیوی و خودخواهی جدا شده است. او در خرابات مست به سر میبرد و به نظر میرسد که مردم به حال او گریه میکنند. شاعر از او میپرسد که چرا در چنین حالتی است و پیر در پاسخ به او میگوید که حال او از نظر دیگران ممکن است منکر باشد، اما در واقع این حالت ناشی از درک عمیقتری از حقیقت است. همچنین، شاعر به تفاوت وجود و عدم میپردازد و میگوید که هر کس که در مسیر آگاهی گام بردارد، حقیقت را به شکل متفاوتی درک میکند. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که شناخت و اتحاد با حقیقت، انسان را به درک عمیقتری از دین و مذهب میرساند و در غیر این صورت، به کفر تعبیر خواهد شد.
هوش مصنوعی: در محله ما، که محل زندگی نیکان و خوبان است، از یادگارهای انسانهای بزرگ، یک سالخوردهی آزاداندیش وجود دارد.
هوش مصنوعی: پیرمردی که از خودخواهی و منیت فاصله گرفته و آزاد شده است، دیگر به چیزهای بیارزش قلبی وابسته نیست و از باقیماندههای دلبستگیها رهاست.
هوش مصنوعی: تا روز گذشته، در حال مستی در خرابات بود و به حالتی افتاده بود که مردم بر او اشک میریختند.
هوش مصنوعی: گفتم که این فرد را ببینم، چون او واقعاً انکار میکند. پاسخ داد که حالتی که من دارم ناشی از شرایط انکار کردن است.
هوش مصنوعی: من گفتم: اگر این حرف راست است، پس چرا چنین است؟ چون در وجود معنی، نیازی به قضاوت و نظر دیگران نیست.
هوش مصنوعی: او گفت: «وجودِ واقعی تو باید با دیگران قضاوت نشود، زیرا این قضاوت ناشی از فضل و برتری است.»
هوش مصنوعی: هر کس که در راه بدی و شرارت قدم بگذارد، باید توجه کند که اکنون در چه وضعیتی قرار دارد، چرا که او مانند موجودی روحانی و لطیف شده است.
هوش مصنوعی: دست هنرمند بر سر عقل گذاشته و هر دکمه کلاه او به ارزش دینار جعفری میباشد.
هوش مصنوعی: من به او گفتم که دل سنایی به حقیقتِ کفر واقف است. او در پاسخ گفت که این تنها یک حرف بیمحتوا و سطحی نیست.
هوش مصنوعی: اگر حقیقت واقعی اتحاد را درک نکنی، و آن را به درستی نیابی، پس حقیقت اسلام برای تو کفر محسوب خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شاها بدان خدای که آثار صنع او
جان بخشی و خرد دهی و بنده پروریست
در چنبر قضاش اسیرند و ممتحن
هر هستیی که در خم این چرخ چنبریست
کز آرزوی بزم تو کز آسمان بهست
[...]
امروز چرخ را ز مه ما تحیریست
خورشید را ز غیرت رویش تغیریست
صبح وجود را به جز این آفتاب نیست
بر ذره ذره وحدت حسنش مقرریست
اما بدان سبب که به هر شام و هر صبوح
[...]
ترکی که بر قمر ز شبس طوق عنبریست
در حسن برگزیده ی نه چرخ چنبریست
کویش حریم جنت و بویش نسیم خلد
مویش بنفشه ی تر و رویش گل طریست
هر چند نیست یکسر مویش ز مهر بهر
[...]
خط نیست این به گرد گلت، سبزه ی تری ست
این خط برای دعوی حسن تو محضری ست
از خضر، رهروان تو منت نمی کشند
هر موج ریگ بادیه بر چشمه رهبری ست
ناموس برده پرده نشینان باغ را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.