تا سرا پرده زد به علیین
قدر صدر اجل قوامالدین
از پی آبروی راهش را
آب زد ز آبروی روح امین
وز پی قدر خویش صدرش را
بست روحالقدس به عرش آذین
شد عراق از نگار خامهٔ او
خوش لقا چون نگار خانهٔ چین
در شکر خواب رفت فتنه ازو
از سر اندیب تا به قسطنطین
دولتش بر کسی که چشم افگند
نیز در ابرویش نبینی چین
تا بجنبید عدل او بگریخت
فتنه در خواب و ظلم در سجین
بر گرسنه چو زاغ شد در زخم
چون سر زخمه مخلب شاهین
بر برهنه چو سیر کرد از رحم
چون تن شیر پنجه شیر عرین
بر فلک نور پاش رویش بس
چون قمر را سیه کند تنین
در زمین کار ساز جودش بس
چون زحل در کف آورد شاهین
چون گل از نم همی بخندد ملک
تا گرفت از جمال او تزیین
تا نه بس روزگار چون خورشید
خاک زرین کند برای رزین
ای ز فر تو دین و ملک چنان
که جهان از ورود فروردین
حق گزیدت پی صلاح جهان
حق گزین کی بود چو خلق گزین
خاک پایت همی به دیده برند
همه دارندگان خلد برین
ای ز جاه جهان به بام جهان
مترقی به جذب حبل متین
ای مفرح جهان جسمی را
از تو روح رهی چراست حزین
چشم درد مرا مبند از عز
چشم بندی ز آفتاب مبین
دل گرم مرا بساز از لطف
گل شکر را به جای افسنتین
من نگویم که این بدست ولیک
من نیم در خور چنین تمکین
پیش چون من گرسنه کس ننهد
قرص خورشید و خوشهٔ پروین
کردش اکرام خود خیل ولیک
نخورد جبرییل عجل سمین
تا تو ای خضر عصر در شهری
بنده را غول همرهست و قرین
گام دربان مارم از بر کوه
گاه مهمان مور زیر زمین
ای پی سهم خشت دارانت
خشت دارم چو مردگان بالین
ای زمین خوش مرا مکن ناخوش
که مکافات آن نباشد این
زین و مرکب ترا مرا بگذار
تا شوم زین پیادگی فرزین
شهپر جبرییل مرکب اوست
چکند جبرییل مرکب و زین
بر تن و جان من گماشت فلک
هر چه ابلیس را ینال و تکین
این یکی گویدم که برگو هان
و آن دگر گویدم که برجه هین
گرچه گنگی بیا و شعر بخوان
ورچه کوری درآ و صدر ببین
این بترساندم و آن الملک
و آن امیدم کند به این الدین
این براند به لفظ چون دشنه
و آن بخواند به ریش چون زوبین
من به زاری به هر گیا گویان
کای ز گرگان نبیرهٔ گرگین
مسکن خود گذاشتم به شما
می چه خواهید از من مسکین
من به چشم شما کسی شدهام
ورنه کس نیستم به چشم یقین
جز به کژ کژ همی فزون نشود
ماتین جز به چپ نشد عشرین
گاهم آن گوید ای کذا و کدا
گاهم این گوید ای چنین حنین
یک دم آن باد سبلتت بنشان
در وثاق آی با کیا بنشین
پیشم آرد دوات بن سوراخ
قلم سست و کاغذ پر زین
هان و هان در بروت من بندد
که شوم در عرق چو غرقهٔ هین
زود کن یک دو کاغذم بنویس
شعر پیشین و شعر باز پسین
گرچه صد کار داشتم در مرو
لیک بهر تو رفتم از غزنین
چرب شیرینش اینکه بر خواند
به گناهی در آیت از «والتین»
زحمت ره چگونه خواهد بود
هر کجا رحمت قبول چنین
حق به دست من و من از جهال
در ملامت چو صاحب صفین
بحمدالله که نیستند این قوم
در حریم قوام حرمت بین
زان که ناید قوام باری هیچ
از کسان اجل قوامالدین
همه هم صورتند و هم سیرت
همه هم نسبتند و هم آیین
من ندانم کیم کزین درگاه
خلق در شادیند و من غمگین
من چه دانم کمال حضرت تو
خر چه داند جمال حورالعین
این چنین دولتی مرا جویان
من گریزان چو زوبع از یاسین
آری آری ز ضعف باشد اگر
گرد دوشیزه کم تند عنین
صورت ار با تو نیست جان با تست
عاشق و بنده و رهی و رهین
روح عیسی ترا چه جویی رنج
دم آدم ترا چه خواهی طین
در شاهان تراست آنچه بماند
صدفست آن بمان به راه نشین
مهر چون عجز شب پرک دیدست
گر درو ننگرد نگیرد کین
گرچه از خوی بنده گرم شوند
خواجگان عجول کبر آگین
همه صفرای خواجگان ببرد
ذوق این قطعهٔ ترش شیرین
تا ز روز و شبست در عالم
مادت سال و ماه و مدت و حین
مادت و مدت بقای تو باد
رفته و ماندهٔ شهور و سنین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش مقام و جایگاه علی (ع) و اهمیت او در دین و دنیا میپردازد. شاعر به توصیف قدرت و عدالت آن حضرت و تأثیر او بر جامعه میپردازد و به نمادهای طبیعی و فضیلتها اشاره میکند. همچنین شاعر از وضعیت خود و غمهایش سخن میگوید و به ارتباطش با خدای خود اشاره میکند. این شعر به طور کلی بر ارزشهای انسانی، روحانی و اخلاقی تأکید دارد و نشاندهنده جوی از عشق و احترام به پاکی و فضیلت است.
هوش مصنوعی: به زودی پردهای از عظمت و شکوه برطرف میشود و علیین، که در لابلای بزرگی و مقامهای عالی قرار دارد، به عنوان پشتیبان و سرپرست دین و ایمان آشکار میشود.
هوش مصنوعی: برای حفظ آبرو و اعتبار شخصی، به آنچه نیاز است به آب زدن و تلاش کردن میپردازد، همانطور که در مورد روح امین و معتبر نیز چنین است.
هوش مصنوعی: روحالقدس به خاطر ارزش و مقام خویش، جایگاهی بلند و زیبا برای خود در آسمانها فراهم کرده است.
هوش مصنوعی: عراق به خاطر زیباییهایش به مانند نگارخانهای پر از آثار زیبا و دلنشین شده است، همانطور که خانههای چینی به خاطر طراحیها و زیبایی خاصشان شناخته میشوند.
هوش مصنوعی: فتنه و آشوب به خواب رفته و از سر او دور شده، تا زمانی که به قسطنطین رسید.
هوش مصنوعی: حکومت و قدرت او بر کسی است که اگر به او نگاهی بیندازد، هیچ نشانهای از خشم یا ناراحتی در چهرهاش مشاهده نمیشود.
هوش مصنوعی: زمانی که عدالت او به حرکت درآید، فتنه به خواب میرود و ظلم به بند کشیده میشود.
هوش مصنوعی: وقتی زاغی بر گرسنه در میآید، مانند سر زخمها میماند که تحت چنگال شاهینی خراشیده شده است.
هوش مصنوعی: وقتی بدن برهنه به دنیا آمد، همچون تن شیر در جنگل، قوی و نیرومند است.
هوش مصنوعی: به آسمان نوری افشان که زیبایی او همچون قمر را تیره و کدر میکند.
هوش مصنوعی: در زمین، کارایی و اثر بخشش همچون زحل که در دستش شاهین را میآورد، بسیار مهم و فراوان است.
هوش مصنوعی: چون گل از رطوبت و زیبایی خود شاداب و خندان است، ملک هم از زیبایی او آراسته و زیبا میشود.
هوش مصنوعی: زمانی خواهد رسید که دنیا مانند خورشید، خاک را به طلا تبدیل کند تا برای کسی که سزاوار است، ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از زیباییات دین و پادشاهی به مانند ورود فروردین به جهان است.
هوش مصنوعی: اگر خداوند برای کاری خیر تو را انتخاب کرده باشد، بدان که او همواره به درستی و صلاح جهان میاندیشد. در این میان، به یاد داشته باش که انتخابها باید بر اساس نیکی و درستی باشند، نه بر اساس خواستههای شخصی.
هوش مصنوعی: همه کسانی که در بهشت هستند، خاک پای تو را با دیده احترام مینگرند.
هوش مصنوعی: ای کسی که از مقام خود در دنیا برخورداری، با قدرت و وجود محکم خود در دامان جهان بالا برو.
هوش مصنوعی: ای روح بخش جهان، چرا جسمی که از توست، بیمار و غمگین است؟
هوش مصنوعی: چشمم را به خاطر درد دردمندیم بسته نکن، چون زیبایی تو همچون آفتاب است که نباید آن را پنهان کرد.
هوش مصنوعی: دل من را با مهربانی و محبت شکرین خود پر از شادی کن، به جای تلخی و سختیها.
هوش مصنوعی: من نمیگویم که این کار بد است، اما من شایستهی چنین تسلیم و اطاعتی نیستم.
هوش مصنوعی: هیچ کس به اندازه من گرسنه نیست که خورشید و خوشههای ستاره پروین را قدم به قدم بیندازد.
هوش مصنوعی: او با احترام و بزرگمنشی رفتار کرد، اما جبرئیل که فرشتهای بزرگوار است، از غذا و چیزهای دنیوی بینیاز است.
هوش مصنوعی: در این شهر، ای خضر عصر، من در کنار تو با همنشینی غول مواجه هستم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تصویرسازی از دو حال متفاوت پرداخته است. یکی از این حالتها، حضور در جایگاه مهمانی در کوه است که نماد بلندی و عزت است. در مقابل، حالت دیگر به زندگی زیرزمینی و کوچکترها اشاره دارد، که استفاده از مور به عنوان نماد نشاندهنده تون کوچک و بیاهمیت است. این تضاد نشان میدهد که در زندگی ما همواره تفاوتها و تنوع در موقعیتها و جایگاهها وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای پی سهم خشت دارانت خشت دارم چو مردگان بالین به این معناست که من بر سر قبری قرار دارم که به یاد مردگان است و به همین دلیل باید کمی از بار زندگی را به دوش بکشم. در واقع، بیتوجهی به زندگی و مرگ، و احساس تعلق به دنیای دیگر در این بیت مشهود است.
هوش مصنوعی: ای زمین، مرا ناراحت نکن، زیرا نتیجهی این ناراحتی خوب نیست.
هوش مصنوعی: بگذار لجام و اسب تو را کنار بگذارم تا من نیز همچون یک پیادهی چابک و جوان، حرکت کنم.
هوش مصنوعی: پرهای جبرییل، فرشتهای معروف، به عنوان مرکب او شناخته میشود. آیا جبرییل خودش بر مرکب سوار است یا زینای برای آن دارد؟
هوش مصنوعی: به من و وجودم هر چه از بدی و شیاطین است، سرنوشت تحمیل کرده است.
هوش مصنوعی: یکی میگوید که با دقت گوش کن و دیگری میگوید که حرکت کن و به جلو برو.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است گنگ باشی و نتوانی صحبت کنی، بیا و شعر بخوان. حتی اگر نابینا باشی، وارد شو و زیباییها را ببین.
هوش مصنوعی: من از این بترساندم و آن امیدم به این دیانت را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این شخص با حرفهایش به شدت حمله میکند و مانند دشنهای تیز عمل میکند، و او دیگر با انتقادهایش به شکل عجیبی موجب ناراحتی و دشواری دیگران میشود.
هوش مصنوعی: من با گریه به هر گیاهی میگویم: ای موجودی از گرگان و فرزند گرگ!
هوش مصنوعی: من زندگیام را به خاطر شما فدای کردم، حالا چه انتظاری از من دارید که بیچاره و ناچار هستم؟
هوش مصنوعی: در نگاه شما، من برایتان اهمیت پیدا کردهام، در حالی که در واقعیت هیچ ارزشی ندارم.
هوش مصنوعی: تنها با انحراف و کجروی است که میتوان به شدت و استحکام رسید، و بدون تمایل به سمت چپ، به هیچ جا نمیرسیم.
هوش مصنوعی: گاهی میگوید که اینگونه و آنگونه، و گاهی به شکل دیگری میگوید که اینطور است.
هوش مصنوعی: لحظهای از پیچیدگی و سختیها آرام بگیر و با کسانی که در کنار تو هستند، به آرامش و همراهی بپرداز.
هوش مصنوعی: مقابل من دواتی قرار دارد و قلمی که نوکش ضعیف است، برگهای پر از نوشتهها.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به حالت حاکی از اشتیاق و شدت احساست اشاره دارد. گوینده به نوعی از نگرانی یا ترس از سقوط در حالتی عمیق و غرق شدن در احساسات خود سخن میگوید. او میخواهد از درون خود بیرون بیاید و از حالت غرق شدن رهایی یابد.
هوش مصنوعی: زود باش، دو تا کاغذ برایم بنویس؛ یکی برای شعر قبلی و دیگری برای شعر جدید.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه مشغلههای زیادی در مرو داشتم، اما به خاطر تو از غزنین آمدم.
هوش مصنوعی: بیت اشاره به این دارد که چقدر دلپذیر و خوشایند است وقتی شخصی به خاطر گناهی که مرتکب شده، آیهای از قرآن را میخواند و در آن نشانهای از رحمت و بخشش را میبیند. این احساس آرامش و امید به بخشش در دل شخص ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: زحمت در مسیر چگونه خواهد بود اگر هر جا رحمت و لطف الهی پذیرفته شود.
هوش مصنوعی: من به حقیقت و درستی دست یافتهام، ولی همچنان در جهل و نادانی مورد سرزنش قرار میگیرم، همانند کسی که در جنگ صفین به سر میبرد.
هوش مصنوعی: خوشبختانه این گروه در جایی که حرمت و قوام وجود دارد، حضور ندارند.
هوش مصنوعی: به این دلیل که هیچ یک از افراد نمیتوانند برای عمر خود ثبات و استمرار ایجاد کنند.
هوش مصنوعی: همه انسانها از نظر ظاهری و باطنی مشابهتهایی دارند. آنها در ارتباط و نسبت با یکدیگر و همچنین در اصول و ارزشهای مشترک زندگی، همراستا هستند.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه کسی از این درگاه مردم خوشحال است و من در غم به سر میبرم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که عظمت و کمال تو چگونه است، همانطور که یک الاغ نمیتواند زیبایی حوریان را درک کند.
هوش مصنوعی: چنین حکومتی مرا به دنبال خود میکشد، در حالی که من همچون زوبع، از یاسین فرار میکنم.
هوش مصنوعی: اگر گردنبند دختری کمرنگ و بیروح به نظر میرسد، به خاطر ضعف و ناتوانی اوست.
هوش مصنوعی: اگر چهرهات با من نیست، روح من با توست؛ من عاشق و بندهات هستم و در این مسیر پیرو تو.
هوش مصنوعی: آیا روح عیسی را در جستوجو هستی؟ و برای انسان، چه میخواهی از خاک و سرشت او؟
هوش مصنوعی: در میان پادشاهان، آن چیزی که پایدار خواهد ماند، مانند صدفی است که در دریا باقی میماند. پس بهتر است در زندگی خود را به سمت چیزهایی هدایت کنی که ماندگار و ارزشمند هستند.
هوش مصنوعی: عشق و محبت مثل چشمی است که وقتی به زیباییهای شب ننگرد، نمیتواند احساس کند و از آن بهرهمند شود. اگر به زیباییها توجه نکنیم، نمیتوانیم از آن لذت ببریم.
هوش مصنوعی: هرچند که بنده از روی عادت به گرمی و صمیمیت رفتار کند، اما سرکردگان و اربابان با عجله و کبر به او نگاه میکنند.
هوش مصنوعی: همه کسانی که در زندگی خود به لذتها و شادیهای کوچک عادت دارند، از این متن تلخ و شیرین لذت خواهند برد.
هوش مصنوعی: در دنیای مادی، زمان به سال، ماه، مدت و لحظه تقسیم شده است و هر روز و شب به همین شکل ادامه دارد.
هوش مصنوعی: مدت و زمان وجود تو ادامه یابد، چه گذشته و چه آینده، تا سالها و ماهها.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهمه شهر بود ازو آذین
در بریشم چو کرم پیله زمین
باغبان! زیر سرو بن منشین
نه کجا سرو نیست نیست زمین
نه همه سایه زیر سرو بود
زیر شاخ سمن شو و بنشین
باغ تو پر درخت سایه ورست
[...]
مجلس است این مگر بهشت برین
که بنای بهشت است بر این
پیکر بومش از بدایع روم
نقش دیوارش از صنایع چین
این ز دلها همی زداید زنگ
[...]
قدحی نوش کرد شاه زمین
شاه محمود سیف دولت و دین
تا که نفس چو آب او شد پاک
شد متین شخص او چو کوه متین
نز پی علتی و رنجی خورد
[...]
ای جمال ترا کمال قرین
طوق طوع تو بر شهور و سنین
از یمین تو ملک برده یسار
به یسار تو دهر خورده یمین
هر کجا حزم تو فرود آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.