دیگر روز موش از سوراخ بیرون آمد و گربه را از دور بدید، کراهیت داشت که نزدیک او رود. گربه آواز داد که: تحرز چرا مینمایی؟ قداستکرمت فارتبط. در این فرصت نفیس ذخیرتی به دست آوردی و برای فرزندان و اعقاب دوستی کار آمده الفغدی.
پیشتر آی تا پاداش شفقت و مروت خویش هرچه بسزاتر مشاهده کنی. موش احتراز مینمود. گفت:
علام اذا جنحت الی انبساط
دیدار از من دریغ مدار و دوستی و برادری ضایع مگردان. چه هرکه دوستی به جهد بسیار در دایره محبت کشد و بیموجبی بیرون گذارد از ثمرات موالات محروم ماند و دیگر، دوستان از وی نومید شوند.
بد کسی دان که دوست کم دارد
زو بتر چون گرفت بگذارد
گرچه صد بار باز کردت یار
سوی او بازگرد چون طومار
و ترا بر من نعمت جان و منت زندگانی است، و چنانکه ترا در آن معنی توفیق مساعدت کرد هیچ کس را میسر نتواند بود.
و مادام که عمر من باقی است حقوق ترا فراموش نکنم و از طلب فرصت مجازات و ترصد کوشید تا حجاب مجانبت از میان بردارد و راه مواصلت گشاده گرداند، البته مفید نبود. موش جواب داد که: جایی که ظاهر حال مبنی بر عداوت دیده میشود چون به حکم مقدمات در باطن گمان مودت اگر انبساطی رود و آمیختگی افتد از عیب منزه ماند و از ریب دور باشد، و باز جایی که در باطن شبهتی متصور گردد اگرچه ظاهر از کینه مبرا مشاهده کرده میآید بدان التفات نشاید نمود و از توفی و تصون هیچ باقی نباید گذاشت، که مضرت آن بسیار است و عاقبت آن وخیم، و راست آن را ماند که کسی بر دندان پیل نشیند و آنگاه نشاط خواب و عزیمت استراحت کند. لاجرم سرنگون در زیر پای او غلطد و به اندک حرکتی هلاک شود.
و میل جهانیان به دوستان برای منافع است، و پرهیز از دشمنان برای مضار. اما عاقل اگر در رنجی افتد که در خلاص ازان به اهتمام دشمن امید دارد و فرج از چنگال بلا بی عون او نتواند یافت، گرد تودد برآید و در اظهار مودت کوشد؛ و باز اگر از دوستی خلاف بیند تجنب نماید و عداوت ظاهر گرداند، و بچگان بهایم بر اثر مادران برای شیر دوند، و چون ازان فارغ شدند بی سوابق وحشت و سوالف ریبت آشنایی هم فرو گذارند، و هیچ خردمند آن را بر عداوت حمل نکند. اما چون فایده منقطع گشت ترک مواصلت بخرد نزدیکتر باشد.
و عاقل همچنین در کارها بر مزاج روزگار میرود و پوستین سوی باران میگرداند، و هر حادثه را فراخور حال و موافق وقت تدبیری میاندیشد و با دشمنان و دوستان در انقباض و انبساط و رضا و سخط و تجلد و تواضع چنانکه ملایم مصلحت تواند بود زندگانی میکند، و در همه معانی جانب رفق و مدارا به رعایت میرساند.
بدان که اصل خلقت ما بر معادات بوده است و ا زمرور مایه گرفته است و در طبعها تمکن یافته، و بر دوستی که بر حاجت حادث گشته است چندان تکیه نتوان کرد و آن را عبره ای بیشتر نتوان نهاد، که چون موجب از میان برخاست به قرار اصل باز رود، چنانکه آب مادام که آتش در زیر او میداری گرم میباشد، چون آتش ازو بازگرفتی به اصل سردی باز شود و هیچ دشمن موش را از گربه زیانکارتر نیست، و هر دو را اضطرار حال و دواعی حاجت بران داشت که صلح پیوستیم. امروز که موجب زایل شد بی شبهت عداوت تازه گردد.
و هیچ خبر نیست خصم ذلیل را در مواصلت خصم عزیز، و در مجاورت دشمن قوی خصم ضعیف را، و ترا هیچ اشتیاقی نمیشناسم به خود جز آنکه به خون من ناهار بشکنی، و به هیچ تاویل نشاید که به تو فریفته شوم. و به دوستی تو ثقت موش را کی بوده است؟ چه به سلامت آن نزدیکتر که بیتوان از صحبت احتراز نماید و عاجز از مقاومت قادر پرهیز واجب بیند، که اگر بخلاف این اتفاق افتد غافلوار زخم گران پذیرد. و هرکه به آسیب غرور و غفلت درگردد کمتر تواند خاست.
و خردمند چون عنان اختیار به دست آورد و دواعی اضطرار زایل گردانید در مفارقت دشمن مسارعت فرض شناسد، و مثلا لحظتی تاخیر و توقف و تانی و تردد جایز نشمرد؛ هرچند از جوانب خویش سراسر ثبات و وقار مشاهده کند از جانب خصم آن در وهم نیارد، و هر آینه از وی دوری گزیند. هیچ چیز به حزم و سلامت از آن لایقتر نیست که تو از صیاد پرهیز واجب بینی و من از تو برحذر باشم. و میان دوستان چون طریق مهادات و ملاطفت بسته ماند و دلجویی و شفقت در توقف افتاد صفای عقیدت معتبر دارند و بنای مخالصت بر قاعده مناجات ضمایر نهند. برین اختصار باید نمود که اجتماع ممکن نگردد و از خرد و رای راست دور باشد.
گربه اضطرابی کرد و جزع و قلق ظاهر گردانید و گفت:
همی داد گویی دل من گوایی
که باشد مرا از تو روزی جدایی
چنین من گمان برده بودم ولیکن
نه چونانکه یکسو نهی آشنایی
بر این کلمه یک دیگر را وداع کردند و بپراگند.
اینست مثل خردمند روشنرای که فرصت مصالحت دشمن به وقت حاجت فایت نگرداند و پس از حصول غرض از مراعات جانب حزم و احتیاط غافل نباشد. سبحان الله ! موشی با ضعف و عجز خویش چون آفات بدو محیط گشت و دشمنان غالب گرد او درآمدند دل از جای نبرد و به دقایق مخادعت یکی را از ایشان در دام موافقت کشید، تا بدان وثیقت و وسیلت محنت از وی دور گشت، و از عهده عهد دشمن به وقت بیرون آمد، و پس از ادراک نهمت در تصون ذات ابواب تیقظ بجای آورد. اگر اصحاب خرد و کیاست و ذکا و فطنت این تجارب را نمودار عزایم خویش گردانند و در تقدیم مهمات این بشارت را امام سازند فواتح و خواتم کارهای ایشان به مزید دوستکامی و غبط مقرون باشد و سعادت عاجل و آجل به روزگار ایشان متصل گردد، والله ولی التوفیق.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: روزی موش از سوراخ بیرون آمد و گربه را دید. گربه به موش گفت که نزدیک بیاید و دوستی را تجدید کند. اما موش از گربه احتراز کرد و گفت که با وجود ظاهر عداوت، نباید به او اعتماد کرد. موش به گربه یادآوری کرد که دوستی که بر پایه نیاز باشد پایدار نیست و وقتی که نیاز برطرف شود، دوستی نیز از بین خواهد رفت. موش تأکید کرد که عاقل باید از دشمنان خود دوری کند و در موقعیتهای مختلف، رفتار مناسبی در پیش گیرد. گربه در پاسخ گفت که دلش میخواهد با موش دوستی کند، اما موش دوباره تأکید کرد که باید از گربه احتیاط کند. در نهایت، هر دو با هم وداع کردند و هر یک به مسیر خود رفتند. این داستان به ما میآموزد که باید در ارتباط با دشمنان، احتیاط کنیم و در شرایط مختلف، بدبین باشیم.
هوش مصنوعی: روزی موش از سوراخ خود بیرون آمد و گربه را از دور دید و دچار ترس شد که نزدیک او نرود. گربه گفت: چرا احتیاط میکنی؟ بیایید نزدیکتر شوید. در این فرصت، گنج با ارزشی به دست آوردهاید و برای فرزندان و نسلهای آیندهتان دوستی را به ارمغان میآورید.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه ببینی پاداش محبت و جوانمردیات چه اندازه بزرگ و شایسته است، احتیاط کن. موش از خطرات دوری میکرد و گفت:
هوش مصنوعی: اگر به سمت شادی و خوشحالی گرایش پیدا کنی.
هوش مصنوعی: لطفاً از دیدار با من خودداری نکن و دوستی و برادریات را نادیده نگیر. زیرا هر کسی که برای ایجاد دوستی تلاش کند و بدون دلیل از آن خارج شود، از ثمرات محبت و دوستی محروم میماند و در نتیجه، دوستانش از او ناامید میشوند.
هوش مصنوعی: کسی را که دوستانش کم هستند، بد بدان. زیرا اگر او را در موقعیتی سخت قرار دهی، به سرعت تو را ترک میکند.
هوش مصنوعی: اگرچه یارت تو را بارها به سوی خود بازگردانده است، اما تو همیشه باید مانند طوماری که به راحتی میتوان آن را باز کرد، به سمت او برگردی.
هوش مصنوعی: وجود تو برای من همچون نعمت و برکت است و همانطور که در این زمینه به من کمک کردهای، هیچ کس دیگری قادر به انجام چنین چیزی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زنده هستم، فراموش نمیکنم که حقوق تو را ادای کنم و با تلاش پیوسته برای جلب توجه و رفع حجاب فاصلهام از تو، سعی میکنم که راهی برای نزدیک شدن به تو پیدا کنم. اما این تلاشها به نتیجه نمیرسید. موش پاسخ داد که وقتی به ظاهر، رفتارها و حالات نشاندهندهٔ دشمنی باشد، نمیتوان به باطن و نیتهای مثبت امید داشت. اگر در این شرایط، تو به فکر آشتی و نزدیکی بیفتی، ممکن است از عیبهای خود پاک بمانی و از شک و تردید دور شوی. اما اگر در درون، شبهاتی وجود داشته باشد، حتی اگر ظاهر نشاندهندهٔ محبت و دوستی باشد، نباید به آن توجه کرد و باید در احتیاط و دقت کوشا بود، چرا که عواقب غفلت شدیداً زیانبار و خطرناک خواهد بود. این شبیه به این است که کسی بر دندان فیل نشسته و سپس به خواب و استراحت میپردازد. در چنین حالتی، او به سرعت زیر پای فیل میافتد و در اثر یک حرکت جزئی، جان خود را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: علاقه مردم به دوستیها معمولاً به خاطر منافع است و از دشمنیها به خاطر ضررها دوری میکنند. اما فرد عاقل در شرایط سختی که تنها امیدش به دشمن باشد، به او نزدیک میشود و در تلاش برای ابراز دوستی میباشد. اگر در دوستی با مشکلاتی مواجه شود، خود را دور کرده و ظاهر خود را به دشمنی تغییر میدهد. مانند بچههای حیوانات که به دنبال شیر مادر میدوند و وقتی از شیر گرفتن فارغ میشوند، دیگر به آن مادر توجهی نمیکنند و به راحتی فراموشش میکنند. هیچ فرد خردمندی این رفتار را به عنوان دشمنی نمیبیند. اما وقتی که منافع از بین برود، دوری از ارتباط برای فرد عاقل منطقیتر است.
هوش مصنوعی: عاقل در مواجهه با شرایط زندگی به توازن و تناسب عمل میکند و با تغییرات و حوادث همگام میشود. او برای هر موقعیت تدبیر خاصی دارد و در ارتباط با دشمنان و دوستان با احتیاط و به نرمی رفتار میکند تا به منافع خود رسیدگی کند. او در تمامی امور به نرمش و تساهل توجه دارد و سعی میکند با مدارا زندگی کند.
هوش مصنوعی: بدان که ذات و طبیعت ما بر اساس روابط و تعاملات شکل گرفته است و این روابط از مرور زمان به وجود آمدهاند و در بین افراد جا افتادهاند. نمیتوان به دوستیهایی که تنها بر اساس نیازهای گذرا شکل گرفتهاند، اعتماد کرد، زیرا وقتی دلیل این دوستی از بین برود، آن رابطه نیز به حالت اولیهاش بازمیگردد. مانند آب که تا زمانی که آتش زیر آن وجود دارد، گرم است و به محض اینکه آتش خاموش شود، دوباره سرد میشود. همچنین، هیچ دشمنی برای موش خطرناکتر از گربه نیست و هر دو به خاطر شرایط خاص و نیازهای خود مجبور به داشتن یک رابطه صلحآمیز شدند. اما حالا که آن دلیل از بین رفته است، بدون شک دشمنی آنها دوباره آغاز خواهد شد.
هوش مصنوعی: در این متن، نویسنده به احساس ناامیدی و بیاعتمادی خود نسبت به دوست یا همپیمان اشاره میکند. او از اینکه هیچ خبری از دشمنان ضعیف و قوی در تعاملاتشان وجود ندارد، ابراز نگرانی میکند. احساس او این است که تمایل خاصی به نزدیکی به این شخص ندارد و تنها آرزویش این است که از او آسیب ببیند. او تاکید دارد که هرگونه توجیهی برای فریب خوردن از این فرد، ناموجه است. همچنین، او نسبت به دوستیهای گذشته شک دارد و بر این باور است که اگر کسی نتواند از وضعیتی مضر خودداری کند، ممکن است زخمهای بزرگی را تجربه کند. در نهایت، او هشدار میدهد که افرادی که به غرور و غفلت دچار میشوند، کمتر میتوانند به پا خیزند و از مشکلات خارج شوند.
هوش مصنوعی: خردمند وقتی که قدرت انتخاب را به دست میآورد و شرایط سخت را از بین میبرد، در جدایی از دشمن باید هرچه سریعتر عمل کند و به هیچ وجه نباید تاخیری داشته باشد؛ حتی اگر از اطراف خود حس ثبات و آرامش کند، نباید از سوی دشمن غافل باشد و باید از او دوری کند. هیچ چیز بهتر از احتیاط و سلامت نیست که تو باید از صیاد دوری کنی و من نیز باید از تو فاصله بگیرم. در بین دوستان، اگر روابط دوستانه و محبت آمیز متوقف شود و دلجویی و تکیه بر عشق وجود نداشته باشد، صداقت و پایبندی به دوستی را باید در کنار گفتوگو و تبادل نظر حفظ کرد. به همین دلیل، نباید انتظار داشت که جمع شدن ممکن باشد و این عمل از خرد و اندیشه صحیح دور است.
هوش مصنوعی: دل من گواهی میدهد که جدایی از تو برایم دشوار است و نمیتواند در این روزها با دوری تو کنار بیاید.
هوش مصنوعی: من فکر میکردم که این طور است، اما نه به شکل و گونهای که انتظار داشتم.
هوش مصنوعی: آنها با این کلمه از یکدیگر خداحافظی کردند و هر کدام به سمت خود رفتند.
هوش مصنوعی: این متن به یک فرد خردمند و هوشیار اشاره دارد که در مواقع ضروری از فرصتی برای مصالحه با دشمن بهره میبرد و پس از رسیدن به هدفش، از احتیاط غافل نمیشود. داستان موشی آمده است که با وجود ضعف و ناتوانی، وقتی که با خطراتی روبرو میشود و دشمنانش اطرافش را میگیرند، ناامید نمیشود و با ترفند و زیرکی یکی از دشمنان را فریب میدهد و از مشکلات دور میشود. پس از گذراندن این وضعیت، به خودآگاهی میرسد و با دقت بیشتری به اوضاعش مینگرد. اگر افراد عاقل و با درایت از این تجربیات بهره ببرند و در کارهای مهمشان به این نکات توجه کنند، موفقیت و خوشبختی در زندگیشان بیشتر خواهد شد. در نهایت، این همان یاری الهی است که انسانها در راه موفقیت به آن نیازمندند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.