آوردهاند که شیری ماده با دو بچه در بیشهای وطن داشت.
روزی به طلب صید از بیشه بیرون رفت تیراندازی بیامد و هر دو بچه او را بکشت و پوست بکشید. چون شیر بازآمد و بچگان را از آن گونه بر زمین افگنده دید فریاد و نفیر به آسمان رسانید. و در همسایگی او شگالی پیر بود، چون آواز او بشنود به نزدیک او رفت و گفت: موجب ضجرت چیست؟ شیر صورت حال باز راند و بچگان را بدو نمود.
شگال گفت: بدان که هر ابتدایی را انتهایی است، و هرگاه که مدت عمر سپری شد و هنگام اجل فراز رسید لحظتی مهلت صورت نبندد، فاذا جاء اجلهم لایستاخرون ساعة و لایستقدمون. و نیز بنای کارهای این عالم فانی برین نهاده شده است،بر اثر هر شادی غمی چشم میباید داشت، و بر اثر هر غم شادیی توقع میباید کرد، و در همه احوال به قضای آسمانی راضی میبود که پیرایه مردان در حوادث صبر است.
تا بود چنین بُدهست کار عالم
شادی پسِ اندهست و راحت پسِ غم
جزع در توقف دار و انصاف از نفس خود بده، و ما اصابک من سیئة فمن نفسک. و در امثال آمدهست که «یداک او کتا وفوک نفخ». آنچه تیرانداز با تو کردهست اضعاف آن از جهت تو بر دیگران رفته است، و ایشان همین جزع در میان آوردهاند و اضطراب بیهوده کرده و باز به ضرورت صبور گشته. بر رنج دیگران صبرکن چنان که بر رنج تو صبر کردند، و نشنودهای «کما تدین تدان»؟ هرچه کرده شود مکافات آن از نیکی و بدی بر اندازه کردار خویش چشم میباید داشت، چه هرکه تخمی پراگند ریع آن بیشک بردارد. واگر همین سیرت را ملازم خواهی بود از اینها بسی میباید دید؛ اخلاق خود را به رفق و کمآزاری آراسته گردان و خلق را مترسان تا ایمن توانی زیست.
شیر گفت: این سخن را بیمحاباتر بران، و به براهین و حجتها مؤکد گردان. گفت: عمر تو چند است؟ گفت: صد سال. گفت: دراین مدت قوت تو از چه بوده است؟ گفت: از گوشت جانوران - وحوش و مردم - که شکار کردمی. گفت: پس آن جانوران که چندین سال به گوشت ایشان غدا مییافتی مادر و پدر نداشتند؟ و عزیزان ایشان را سوز مفارقت در قلق و جزع نیاورد؟ اگر آن روز عاقبت آن کار بدیده بودی و از خون ریختن تحرّز نموده، به هیچ حال این پیش نیامدی.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: روزی شیری ماده با دو بچهاش زندگی میکرد. زمانی که شیر به دنبال شکار رفت، یک تیرانداز هر دو بچهاش را کشت و پوست آنها را کند. وقتی شیر به خانه بازگشت و این وضعیت را دید، بسیار ناراحت شد و فریاد زد. شغالی پیر به نزد او آمد و علت ناراحتیاش را پرسید. شیر داستان را برای او تعریف کرد.
شغال به شیر گفت که هر ابتداءی انتهایی دارد و وقتی عمر کسی به پایان میرسد، نمیتوان آن را به تأخیر انداخت. او همچنین به شیر یادآوری کرد که زندگی دنیا پر از شادی و غم است و باید به قضا و تقدیر راضی بود و صبر کرد. شغال اظهار داشت که برای هر شادی، غمی وجود دارد و برعکس. او از شیر خواست که به جای جزع و فزع، صبور باشد و بداند که آنچه بر او گذشته، ممکن است دیگران نیز تجربه کرده باشند.
در نهایت، شغال به شیر یادآوری کرد که مدتی طولانی به شکار کردن و خوردن گوشت دیگر موجودات پرداخته، ولی حالا که خود دچار درد و رنج شده، از آن موجودات دلجویی نکرده است. اگر او از خونریزی و شکار اجتناب کرده بود، این مصیبت برایش پیش نمیآمد. این حکایت به ما میآموزد که باید با صبر و بردباری با مشکلات زندگی برخورد کنیم و به یاد داشته باشیم که همه چیز عاقبتی دارد.
هوش مصنوعی: گفته شده که یک شیر ماده با دو تولهاش در یک جنگل زندگی میکرد.
هوش مصنوعی: روزی شیر به دنبال شکار از جنگل خارج شد و در این حین یک شکارچی به او حمله کرد و هر دو فرزندش را کشت و پوست آنها را کند. وقتی شیر بازگشت و بچههایش را در آن حال مشاهده کرد، فریاد و نالهاش به آسمان رسید. در نزدیکی او، یک شغال پیر زندگی میکرد که وقتی صدای شیر را شنید، به نزد او رفت و پرسید: "چرا اینقدر ناراحتی؟" شیر داستانش را تعریف کرد و بچههایش را به او نشان داد.
هوش مصنوعی: شگال بیان میکند که هر شروعی پایانی دارد و زمانی که عمر فرد به پایان میرسد، فرصت بیشتری نخواهد داشت. همچنین، این دنیا به گونهای ساخته شده است که هر شادی را باید با غم و هر غمی را با شادی همراه دانست. او تأکید میکند که در همه حال باید با رضایت به قضا و قدر الهی نگاه کرد، زیرا صبر ویژگی افراد بزرگ در مواجهه با حوادث زندگی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا به این صورت است، شادی همیشه پس از اندوه و آرامش پس از غم به وجود میآید.
هوش مصنوعی: در برابر مشکلات و مشکلاتی که پیش میآید، باید آرامش خود را حفظ کرده و انصاف را در قضاوتها رعایت کنیم. هر بدی که به ما میرسد، ناشی از اعمال خودمان است. در ضربالمثلها هم آمده است که آنچه که از دست میدهی، برابر آن چیزی است که به دیگران آسیب رساندهای. اگر دیگران با تو بدی کردهاند، باید بدانی که ممکن است خودت هم در حق دیگران حقی را زیر پا گذاشتهای. بر اساس کارهای خود، باید منتظر عواقب نیکی یا بدی باشی، چون هر کسی که بیخود و بیحساب به دیگران آسیب بزند، قطعاً عواقبش را خواهد دید. اگر میخواهی چنین رفتار و اندیشهای را در زندگیات حفظ کنی، باید مجموعهای از رفتارهای خوب و کمآزاری را در خود پرورش دهی و دیگران را نترسانی تا بتوانی به آرامش و امنیت در زندگی برسی.
هوش مصنوعی: شیر به او گفت: این موضوع را بدون تردید بیان کن و با دلایل و استدلالهای محکم تقویت کن. او پرسید: عمر تو چقدر است؟ پاسخ داد: صد سال. شیر ادامه داد: در این مدت منبع قوت تو از چه بوده است؟ او گفت: از گوشت جانوران - وحشی و domesticated - که شکار میکردم. شیر سپس پرسید: آیا آن جانورانی که سالها از گوشت آنها تغذیه میکردی، پدر و مادر نداشتند؟ آیا عزیزان آنها از جدایی و فقدانشان رنج نمیبردند؟ اگر تو در آن روز نتایج کارهای نادرست خود را دیده بودی و از ریختن خون دیگران امتناع میکردی، به این وضعیت نمیرسیدی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.