لطفاً توجه داشته باشید که حاشیهها برای ثبت نظرات شما راجع به همین شعر در نظر گرفته شدهاند. در صورتی که در متن ثبت شدهی شعر در گنجور غلط املایی مشاهده کردید، یا با مقابله با نسخهی چاپی در دسترستان اشتباهاتی یافتید، در مورد این شعر نظر یا احساس خاصی دارید یا مطلب خاصی در مورد آن میدانید یا دوست دارید دربارهی آن از دیگران چیزی بپرسید یک حاشیه برای آن بنویسید. لطفاً از درج مطالب غیرمرتبط با متن این شعر خاص خودداری فرمایید و حتیالامکان سعی کنید متن حاشیهی خود را با حروف فارسی درج کنید (حاشیهها بازبینی خواهند شد و موارد غیرمرتبط و ناقض این نکات حذف میشوند).
بحثهای مذهبی و اعتقادی و ارجاع توهینآمیز نسبت به بزرگان ادیان و همینطور بحثهای قومیتی و توهین به فرهنگها و قومیتها و زبانها از مصادیق حاشیههای نامناسب محسوب میشوند.
لطفاً در صورتی که اشتباهات را با استناد به نسخههای چاپی گزارش میکنید این مسئله را (حتیالامکان با ذکر نام مصحح) ذکر نمایید تا بتوانیم بین پیشنهادهای تصحیحی حدسی حاشیهگذاران و پیشنهادهای مستند تمایز قایل شویم.
حاشیه بگذارید
خوراک حاشیههای این شعر را با این نشانی به خبرخوان خود اضافه کنید.
احسنت به ظرافت طبع شاعر پارسی که کلمات را به عرش میبرند تا مفهومی را در فرش زمین به یاران خود بگویند . اوشو عارف هندی مکررا به زیستن ده دوره ی هفت ساله انسان تاکید دارد . همان هفتاد سالگی .
Comment by سیاوش — مرداد ۱۸, ۱۳۸۹ @ ۷:۰۲ ب.ظ
روحم تازه میشه وقتی غزلهای استاد رو میخونم
Comment by سعید — مهر ۸, ۱۳۸۹ @ ۱۲:۲۴ ق.ظ
اگر دقت کنیم می بینیم که شهریار از عبارتهای متکلف در ابیاتش استفاده نمی کند.ببه علاوه از عبارات عامیانه نیز بهره می برد.یت دوم مصرع یکم به کار بردن واژه “گرفتم” اثباتی بر این مدعاست.و این هنر کم نظیری است که من به جز ایشان در اشعار ایرج میرزا و رهی معیری بیشتر دیده ام.
Comment by سیمین — تیر ۱۵, ۱۳۹۲ @ ۱۱:۳۹ ب.ظ
استاد شهریار تنها شاعریست که ایجازش سیل اشک بر مردم دیده ام می گشاید چنانکه از خواندن آن در جمع دوری میکنم و تنها شعر خلوت من است. روح این استاد شاد که الحق سوز دلش آتش به عالم می زند.
Comment by حیدر — آذر ۳۰, ۱۳۹۲ @ ۲:۲۳ ب.ظ
سیاوش خان شاعر ترکی،نه پارسی!!!
Comment by هادی — خرداد ۱۳, ۱۳۹۳ @ ۱۱:۰۴ ب.ظ
هادی خان
این شعر پارسی است و دوستان در مورد زیبایی شعر پارسی نظر داده بودند.حتی اگر شهریار فرانسوی هم بود باز موضوع قومیت در بین نبود و شعر شعر فارسی بود.
Comment by محمد — تیر ۲۲, ۱۳۹۵ @ ۵:۳۷ ب.ظ
منظور از خرابی بغداد اشاره به داستانی داره یا نه؟
Comment by مرتضی — شهریور ۴, ۱۳۹۵ @ ۱۰:۰۰ ب.ظ
آقا مرتضی
جواب شما را با داستانی میدهم.
برگرفته از روزنامه اطلاعات - * محمدرضا سهرابینژاد
امثال و حکم فارسی
اگر دانی که نان دادن صواب است
خودت میخور که «بغدادت خراب» است!
شاهد مثال ما در بیت فوقالذکر، عبارت «بغدادِ خراب» است یا بغدادش خراب است. کلمة بغداد را یک کلمه فارسی دانستهاند به معنی باغ داد و عدل یا «بغ داد» یعنی خدا داد. امروزه بغداد پایتخت کشور عـراق است با جمعیتی حـــدود ۶ میلیون که در کنار دجله و فرات قرار دارد.
بغداد تا قبل از ظهور اسلام، نام و نشانی نداشت بلکه دهی کوچک، تابع شهر مدائن بود. وقتی منصور عباسی از آنجا عبور میکرد دستور داد تا شهر زیبای مدائن را خراب کنند و با مصالح آن شهری بسازند به نام بغداد. شاید وجه تسمیه بغداد معنی خداداد ـ مرکب از بغ و داد ـ همین باشد که با ویران کردن مدائن، مصالح مفت و مجانی برای ساخت آن شهر فراهم شد. یعنی مصالح اولیهاش را «خداداد».
بغداد در زمان حکومت خلفای عباسی، رونق زیادی پیدا کرد و قصرهای باشکوهی در آن بنا شد و البته با پول بیتالمال مسلمانان. در بغداد، مساجد و مدارس بزرگ و عظیمی چون نظامیه بغداد پدید آمد و مدرسه مستنصریهها در آن قد علم کرد. این وضع ادامه داشت تا هلاکوخان مغول با حملهای برقآسا بساط دولت و خلافت پانصدوبیستوپنج ساله عباسیان را برچید و قریب هشت هزار نفر از مردم بغداد را قتل عام و همه آثار علمی و فرهنگی و مذهبی را خراب کرد.
اوضاع چنان شد که قحطی و گرسنگی، چهره کریه خود را به مردم سایه پرور و خوشگذران بغداد نشان داد و یکباره بغداد زیبا و باشکوه و عظیم و مرکز سیاستگذاریها و عیشونوشها و مهد تمدن و فرهنگ، به ویرانهای بدل شد. بعدها مردم به علت شدت فقر و مسکنت و گرسنگی، تا سالهای متمادی، شکمهای سیر را به بغداد آباد و پررونق تشبیه میکردند و شکمهای خالی و گرسنه را به بغداد خراب و ویران. و اگر میخواستند به کنایه و تعریض، کسی را خیلی گرسنه و درمانده معرفی کنند میگفتند: «به دادش برسید که بغدادش خرابه!» یا در حال خرابی است.
این شهر همچنان سالها دست به دست میگشت. زمانی در تصرف ایران و گاهی در اشغال امپراتور عثمانی بود. در عصر صفوی، بر اثر مصالحهای که میان شاه صفی و سلطان مراد صورت گرفت، ایروان به تصرف ایران، و بغداد به اشغال عثمانی درآمد.
شاید این مثل، ساخته و پرداخته ایرانیان خوشذوق باشد که بعد از ویرانی بغداد، در زبان ما جاری و ساری گردید. همچنانکه حدود سی چهل سال پیش، وضع مالی هر کس که خوب بود، میگفتند وضعش کویته! به هرحال در این خصوص، نگارنده این رباعی را گفته است:
طمع ورزی، سرآغاز عذاب است
قناعت کن که قانع را ثواب است
مرو سوی خلیفه بهر امداد
که آن بیچاره «بغدادش خراب» است!
آقا مرتضای گرامی
امید که به کار آید
مانا باشید
Comment by مهناز ، س — شهریور ۵, ۱۳۹۵ @ ۱۲:۳۳ ق.ظ
میشه لطفا مفهوم کلی شعر رو بگید
Comment by آرسین — آبان ۳۰, ۱۳۹۵ @ ۶:۱۷ ب.ظ
سلام میشه لطفا راهنمایی کنید معنی شعرو از کجا پیدا کنم خیلی لازم دارم من اشعار استادو زیاد میخونم لازم دارم معنیاشو چون با گوشیم دوبار کلیک هم میکنم نمیره لغت نامه دهخدا گه امکان داره معنی کامل شعرو بزارید اگه نه لطفا راهنمایی کنید سایتای دیگع دارن من تلگرامم رفتم نزاشتین ممنون میشم سریع جوابمو بدید یا علی
Comment by احسان — آذر ۱۵, ۱۳۹۶ @ ۱۲:۵۶ ق.ظ
سلام میشه لطفا راهنمایی کنید معنی شعرو از کجا پیدا کنم خیلی لازم دارم من اشعار استادو زیاد میخونم لازم دارم معنیاشو چون با گوشیم دوبار کلیک هم میکنم نمیره لغت نامه دهخدا گه امکان داره معنی کامل شعرو بزارید اگه نه لطفا راهنمایی کنید سایتای دیگع دارن من تلگرامم رفتم نزاشتین ممنون میشم سریع جوابمو بدید یا علی...
Comment by احسان — آذر ۱۵, ۱۳۹۶ @ ۱۲:۵۸ ق.ظ