گنجور

 
صوفی محمد هروی

بخش ۱ - ده نامه: حمد و ثنای ملک بی نظیر

بخش ۲ - در صفت عاشق شدن جوانی: بود یکی روز جوانی مگر

بخش ۳ - نامه اول: ای صنم لاله رخ گلعذار

بخش ۴ - نامه بردن خادمه از پیش عاشق: خادمه چون این سخنان گوش کرد

بخش ۵ - عرض نامه پیش محبوب: خادمه چون واقف اسرار گشت

بخش ۶ - خبر آوردن خادمه: خادمه چون این سخنان را شنید

بخش ۷ - نامه دوم: باز جوان نعره برآورد و آه

بخش ۸ - رفتن خادمه: بار دگر خادمه باوفا

بخش ۹ - آمدن خادمه: چون که جوابی نشنید از سوال

بخش ۱۰ - نامه سیم: دید چو اندر غم دل مضطرش

بخش ۱۱ - خبر بردن خادمه: خادمه بار دگر از روی مهر

بخش ۱۲ - خبر آوردن خادمه نزدیک عاشق: خادمه آمد به بر آن جوان

بخش ۱۳ - نامه چهارم: کرد جوان صبر و تحمل بسی

بخش ۱۴ - خبر بردن خادمه: خادمه آمد به بر یار باز

بخش ۱۵ - نامه پنجم: باز چو مسکین بشنید این سخن

بخش ۱۶ - خبر بردن خادمه: این سخنان را چو بدین سان شنید

بخش ۱۷ - آمدن خادمه از بر معشوق: خادمه از خدمت آن دلنواز

بخش ۱۸ - نامه ششم: باز چو از صبر سخن گوش کرد

بخش ۱۹ - رفتن خادمه از پیش عاشق: خادمه برخاست به چشم پر آب

بخش ۲۰ - آمدن خادمه از پیش معشوق: خادمه آمد چو گل نوبهار

بخش ۲۱ - دیدار نمودن دلدار از دور به عاشق مهجور: ناله عشاق چو از حد گذشت

بخش ۲۲ - نامه هفتم: عاشق بیچاره چو بیدار شد

بخش ۲۳ - رفتن خادمه از بر عاشق: خادمه بگشاد زبان پیش یار

بخش ۲۴ - آمدن خادمه از بر معشوق: خادمه باز آمد و بر گفت حال

بخش ۲۵ - نامه هشتم: باز جوان با دل افگار ماند

بخش ۲۶ - رفتن خادمه از بر عاشق نزدیک معشوق: خادمه باز این سخن جان گداز

بخش ۲۷ - خبر آوردن خادمه از بر معشوق: از بر آن سرو قد دلنواز

بخش ۲۸ - نامه نهم: این سخنان خادمه چون باز گفت

بخش ۲۹ - خبر بردن خادمه از بر عاشق: خادمه این نامه ز دست جوان

بخش ۳۰ - خبر آوردن خادمه و پیغام خوش: خادمه خندان و دل شادمان

بخش ۳۱ - نامه دهم: شام وصالت چه به از روز هجر

بخش ۳۲ - مناجات: پادشها حرمت مردان دین