خادمه خندان و دل شادمان
آمد و بنشست به پیش جوان
گفت جوان را که شبت گشت روز
هیچ دگر در غم هجران مسوز
شام فراق تو به پایان رسید
درد ترا نوبت درمان رسید
بخت ببین باز مددگار تست
این اثر دیده بیدار تست
گفت بیا امشب و بر گیر کام
از لب جان بخش من ای نیک نام
عاشق بیچاره چو این را شنید
روح روان از تن او بر پرید
نیش جفا بر دل او نوش شد
محنت دیرینه فراموش شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، خادمهای خوشرو و شاد به پیش جوانی میآید و به او میگوید که شب غم و جدایی به پایان رسیده و اکنون زمان درمان درد او فرارسیده است. او از جوان میخواهد که امشب از زیباییهای زندگی بهرهمند شود. جوان، با شنیدن این سخنان، به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد و احساس شادی و رهایی میکند، بهطوری که تمامی رنجهای گذشتهاش فراموش میشود.
هوش مصنوعی: خدمتکاری با چهرهای خندان و دل شاد به نزد جوانی آمد و نشسته شد.
هوش مصنوعی: به جوان گفت که شب تو به پایان رسیده است، دیگر خودت را در غم جدایی نسوزان.
هوش مصنوعی: شام جدایی تو به سر آمد و زمان درمان درد تو فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: بخت تو را دوباره یاری کرده است، این نشانه نشاندهنده آگاهی و هوشیاری توست.
هوش مصنوعی: بیا امشب پیش من و از لبهای شیرین و زندگیبخش من لذت ببر، ای خوشنام.
هوش مصنوعی: عاشق بیچاره وقتی این را شنید، روحش از بدنش جدا شد.
هوش مصنوعی: ناز و آزار محبوب بر دل او به گونهای شیرین تبدیل شده که دردهای گذشته را فراموش کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.