کرد جوان صبر و تحمل بسی
هیچ نگفت این سخنان با کسی
صبر بسی کرد و تحمل نمود
پیش کسی زهره گفتن نبود
در دل او غصه و غم شد گره
همچو کمان خم شد، و لاغر چو زه
دور فتاده ز رخ او چو تیر
گشته چو زه در غم او گوشه گیر
و لوله در سینه و لبها خموش
واقف از احوال دلش سینه پوش
از همه خویشان شده بیگانه او
باغم آن مه شده همخانه او
درد صبوری چو برون شد زحد
خادمه اش نیز نکردی مدد
نعره بر آورد که ای گلعذار
چشم به حال من بیچاره دار
طاقت من گشت ز هجر تو طاق
نیست مرا طاقت درد فراق
چند کشم بار جدایی به دوش
سینه جوشان و لبان خموش
بی تو مرا مرگ به است از حیات
زندگی بی تو بود چون ممات
آه چه سازم که دلم گشت خون
درد دل من شده از حد برون
ای بت عیار کجا جویمت
درد دل خویش که را گویمت
سر به من خسته نیاری فرود
سوختم از آتش هجران چو عود
یک نفس از خنده تو خاموش کن
در دل شب گریه من گوش کن
صوفی بیچاره گرفتار تست
بنده صفت بر سر بازار تست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جوانی میگوید که صبر و تحمل بسیار کرده است، اما هیچکس از غمهای او باخبر نیست. او در دل درد و غم زیادی دارد و به مانند کمان خمیده شده است. همچنین، از عزیزانش فاصله گرفته و تنها در اندوه خود غرق شده است. با وجود درد فراوان، او به خاطر فراق معشوقش ناله میزند و میگوید که زندگی بدون او برایش هلاککننده است. او در نهایت از معشوقش درخواست میکند تا حال او را درک کند و بیتابیاش را بفهمد. شاعر در پایان، خود را به عنوان بندهای در برابر معشوقش معرفی میکند.
هوش مصنوعی: جوان با صبر و شکیبایی زیادی برخورد کرد و هیچیک از این افکار و سخنان را با کسی در میان نگذاشت.
هوش مصنوعی: او مدت زیادی صبر کرد و در برابر کسی تحمل زیادی نشان داد؛ اما به اندازهای نبود که بتواند سخن دلش را بگوید.
هوش مصنوعی: در دل او دلی پر از غم و اندوه شده است، به طوری که مانند یک کمان تاب خورده و لاغر مثل زه نیز شده است.
هوش مصنوعی: از چهره او دور شدهام و مانند تیر که از کمان رها میشود، در غم او به گوشهای نشستهام.
هوش مصنوعی: این بیت به وضعیت شخصی اشاره دارد که در سینهاش احساسات و رازهایی پنهان دارد، اما لبهایش سکوت کرده و به کسی از حال دلش چیزی نمیگوید. این فرد با اینکه در درونش معانی عمیق و پیچیدهای وجود دارد، اما نمیخواهد یا نمیتواند آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد.
هوش مصنوعی: او از تمام خویشانش بیگانه شده و آن مه (عشق یا محبوبش) نیز همنشین او است.
هوش مصنوعی: وقتی که درد صبر دیگر تحملش برای انسان سخت است، حتی یاریگری که همیشه کمک میکرد نیز از کمک کردن دست برمیدارد.
هوش مصنوعی: او با صدای بلند فریاد زد که ای زیبای خوشگل، به حال من مسکین رحم کن.
هوش مصنوعی: توانم از دوری تو به سر آمده است؛ دیگر نمیتوانم با درد جدایی بسازم.
هوش مصنوعی: من چندین بار بار جدایی را بر دوش میکشم، در حالی که سینهام پر از احساسات در حال جوشش است و لبهایم بیصدا ماندهاند.
هوش مصنوعی: بدون تو، زندگی بهتر از مرگ نیست؛ زیرا زندگی بدون تو مانند مردن است.
هوش مصنوعی: ای وای، چه کنم که دل من پر از درد شده و این درد دیگر برایم قابل تحمل نیست.
هوش مصنوعی: ای زیباروی ماهر، کجا میتوانم تو را پیدا کنم تا درد دل خود را به تو بگویم و با که از غصههایم سخن بگویم؟
هوش مصنوعی: به من خسته سر نزن که مرا در آتش دوری میسوزاند، مانند چوب عودی که در آتش میسوزد.
هوش مصنوعی: یک بار خندهات را خاموش کن و در دل شب به شنیدن گریم بپرداز.
هوش مصنوعی: این بیت به وضعیتی اشاره دارد که یک صوفی (عارف) در حالتی از ناچاری و فریبخوردگی قرار دارد و به نوعی تحت تاثیر و تسلط دیگری است. او به عنوان بندهای که ویژگیهای خاصی دارد، در جمعی از مردم یا در یک بازار قرار گرفته و به نظر میرسد که در این موقعیت، از طرف دیگران مورد قضاوت و ارزیابی قرار میگیرد. در واقع، او در وضعیتی شکننده و vulnerable به سر میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.