کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۲ از «کز نباتت می چکد آب حیات» به «کز نباتت میچکد آب حیات»
تغییر مصرع ۳ از «دوستانت زاب حیوان بی نصیب» به «دوستانت ز آب حیوان بینصیب»
تغییر مصرع ۵ از «صانع از روی تو شمعی بر فروخت» به «صانع از روی تو شمعی برفروخت»
تغییر مصرع ۸ از «بت پرستان زمین سومنات» به «بتپرستان زمین سومنات»
تغییر مصرع ۱۱ از «از کمند زلف جان آویز تو» به «از کمند زلف جانآویز تو»
تغییر مصرع ۱۲ از «جان ندارد هر که می جوید نجات» به «جان ندارد هر که میجوید نجات»
تغییر مصرع ۱۸ از «گر به خاکش بگذری بعداز وفات» به «گر به خاکش بگذری بعد از وفات»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۱ از «منتظر باشند شب ها عاشقان ناکرده خواب» به «منتظر باشند شبها عاشقان ناکرده خواب»
تغییر مصرع ۲ از «تا بر آید بامداد از شرق کویت آفتاب» به «تا برآید بامداد از شرق کویت آفتاب»
تغییر مصرع ۳ از «آفتابی می کند از مشرق رویت طلوع» به «آفتابی میکند از مشرق رویت طلوع»
تغییر مصرع ۵ از «پر تو روی تو نگذارد که بینم صورتت» به «پرتو روی تو نگذارد که بینم صورتت»
تغییر مصرع ۹ از «حسن را از دیدهها پیوسته پنهان داشتن» به «حسن را از دیدهها پیوسته پنهان داشتن»
تغییر مصرع ۱۱ از «جزوصالت آرزویی نیست جان را از جهان» به «جز وصالت آرزویی نیست جان را از جهان»
تغییر مصرع ۱۲ از «عقل می گوید خیال است این مگر بینی به خواب» به «عقل میگوید خیال است این مگر بینی به خواب»
تغییر مصرع ۱۳ از «اگر شراب این است کز عشق تومار ادر سر است» به «گر شراب این است کز عشق تو ما را در سر است»
تغییر مصرع ۱۴ از «باده مستان را فریبی می نماید چون سراب» به «باده مستان را فریبی مینماید چون سراب»
تغییر مصرع ۱۶ از «می نماید قطرهها چون بر رخخوبان گلاب» به «می نماید قطرهها چون بر رخ خوبان گلاب»
تغییر مصرع ۱۷ از «چیست دانی آن صبا جون وصف حسنت می کند» به «چیست دانی آن صبا چون وصف حسنت میکند»
تغییر مصرع ۱۸ از «در دهان غنچه از ذوق لبت می آید آب» به «در دهان غنچه از ذوق لبت میآید آب»
تغییر مصرع ۱۹ از «از انتظار وعدهٔ وصلت به جان آمد همام» به «ز انتظار وعدهٔ وصلت به جان آمد همام»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۱ از «چشم مستش دوش میدیدم به خواب» به «چشم مستش دوش میدیدم به خواب»
تغییر مصرع ۳ از «گفت کای مشتاق خوابت می برد» به «گفت کای مشتاق خوابت میبرد»
تغییر مصرع ۱۱ از «حال ما دور از تو میدانی که چیست» به «حال ما دور از تو میدانی که چیست»
تغییر مصرع ۱۲ از «حال چشم بی نصیب از آفتاب» به «حال چشم بینصیب از آفتاب»
تغییر مصرع ۱۳ از «در فراقت آنچه بر ما می رود» به «در فراقت آنچه بر ما میرود»
تغییر مصرع ۱۵ از «آب حیوانی و ما در آتشم» به «آب حیوانی و ما در آتشیم»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۲ از «شرح لب او می دهد شیرینی گفتار ما» به «شرح لب او میدهد شیرینی گفتار ما»
تغییر مصرع ۷ از «هر یک زما در انجمن لافی ز مردی می زند» به «هر یک ز ما در انجمن لافی ز مردی میزند»
تغییر مصرع ۸ از «بنمای زلف پر شکن تا بشکند پندار ما» به «بنمای زلف پرشکن تا بشکند پندار ما»
تغییر مصرع ۱۰ از «تاحشر شکری می کنیم از بخت برخوردار ما» به «تا حشر شکری میکنیم از بخت برخوردار ما»
تغییر مصرع ۱۱ از «گر چشم مستت را هوس باشد حریفی خوش نفس» به «گر چشم مستت را هوس باشد حریفی خوشنفس»
تغییر مصرع ۱۲ از «زحمت مکش هم جنس او این دل بیمار ما» به «زحمت مکش هم جنس او اینک این دل بیمار ما»
تغییر مصرع ۱۳ از «باری دگرگویی مکن از آب خالی دیده را» به «باری دگر گویی مکن از آب خالی دیده را»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۳ از «صبرم از دوست مفرمایی که هرگز با هم» به «صبرم از دوست مفرمای که هرگز با هم»
تغییر مصرع ۱۰ از «کاعتباری نبود مردم هرجایی را» به «کاعتباری نبود مردم هر جایی را»
تغییر مصرع ۱۲ از «عاشقم بهر سخنهای تو گویایی را» به «عاشقم بهر سخنهای تو گویایی را»
تغییر مصرع ۱۳ از «آفریده ست تو را بهر بهشت آرایی» به «آفریدهست تو را بهر بهشت آرایی»
تغییر مصرع ۱۵ از «روی ها را همه دارند ز زیبایی دوست» به «رویها را همه دارند ز زیبایی دوست»
تغییر مصرع ۱۸ از «بافت مستی و پریشانی و شیدایی را» به «یافت مستی و پریشانی و شیدایی را»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۳ از «دامن خرگه براندازد به شبها تا مگر» به «دامن خرگه براندازد به شبها تا مگر»
تغییر مصرع ۴ از «گم رهی در منزل او باز یابد راه را» به «گمرهی در منزل او باز یابد راه را»
تغییر مصرع ۵ از «ره نمایان فلک با شب روان ره گم کنند» به «رهنمایان فلک با شبروان ره گم کنند»
تغییر مصرع ۶ از «ترک من گر بر نگیرد دامن خرگاه را» به «ترک من گر برنگیرد دامن خرگاه را»
تغییر مصرع ۷ از «گر شبی در زلف مشکین روی را پنهان کند» به «گر شبی در زلف مشکین، روی را پنهان کند»
تغییر مصرع ۸ از «رهبری را برفروزم شعله های آه را» به «رهبری را برفروزم شعلههای آه را»
تغییر مصرع ۱۰ از «عکس رویش پرمه و خورشید کردی چاه را» به «عکس رویش پر مه و خورشید کردی چاه را»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۱ از «داشتم روزی نگاری یاد می آید مرا» به «داشتم روزی نگاری یاد میآید مرا»
تغییر مصرع ۲ از «هر زمان از یاد او فریاد می آید مرا» به «هر زمان از یاد او فریاد میآید مرا»
تغییر مصرع ۳ از «مجمع اصحاب و وصل یار وایام شباب» به «مجمع اصحاب و وصل یار و ایام شباب»
تغییر مصرع ۴ از «همچو برق نیز رو با یاد می آید مرا» به «همچو برق تیزرو با یاد میآید مرا»
تغییر مصرع ۵ از «هر دو چشم اشک ریزم در فراق دوستان» به «هر دو چشم اشکریزم در فراق دوستان»
تغییر مصرع ۶ از «نیل مصر و دجله بغداد می آید مرا» به «نیل مصر و دجله بغداد میآید مرا»
تغییر مصرع ۷ از «با خیال قامت او عشق بازی می کنم» به «با خیال قامت او عشقبازی میکنم»
تغییر مصرع ۸ از «چون نظر بر سرو و بر شمشاد می آید مرا» به «چون نظر بر سرو و بر شمشاد میآید مرا»
تغییر مصرع ۹ از «آن چنان بر روزگار بیوفا منکر شدم» به «آن چنان بر روزگار بیوفا منکر شدم»
تغییر مصرع ۱۰ از «کز توهم داد هم بیداد می آید مرا» به «کز توهم داد هم بیداد میآید مرا»
تغییر مصرع ۱۱ از «نقش های چرخ را بی اصل می بینم تمام» به «نقشهای چرخ را بیاصل میبینم تمام»
تغییر مصرع ۱۲ از «کارهای دهر بی بنیاد می آید مرا» به «کارهای دهر بیبنیاد میآید مرا»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۲ از «وزعکس می روشن کنی چون صبح صادق شام را» به «وز عکس می روشن کنی چون صبح صادق شام را»
تغییر مصرع ۳ از «می ده پیاپی تا شوم ز احوال عالم بی خبر» به «می ده پیاپی تا شوم ز احوال عالم بیخبر»
تغییر مصرع ۵ از «کار طرب را ساز ده واصحاب را آواز ده» به «کار طرب را ساز ده و اصحاب را آواز ده»
تغییر مصرع ۶ از «در حلقه خاصتان مکش این عام کالانعام را» به «در حلقه خاصان مکش این عام کالانعام را»
تغییر مصرع ۷ از «زان حلقههای عنبرین آرام دلها می بری» به «زان حلقههای عنبرین آرام دلها میبری»
تغییر مصرع ۸ از «آشوب جانها کردهای آن زلف بی آرام را» به «آشوب جانها کردهای آن زلف بیآرام را»
تغییر مصرع ۱۰ از «در جان ما زن آتشی تا پخته یا بی خام را» به «در جان ما زن آتشی تا پخته یابی خام را»
تغییر مصرع ۱۳ از «هر دل که هست اندر جهان رغبت به زلفت می کند» به «هر دل که هست اندر جهان رغبت به زلفت میکند»
تغییر مصرع ۱۴ از «نخجیردیدی کار به جان جوینده باشددام را» به «نخجیر دیدی کاو به جان جوینده باشد دام را»
تغییر مصرع ۱۶ از «حاجی چوبیند روی تو باطل کند احرام را» به «حاجی چو بیند روی تو باطل کند احرام را»
تغییر مصرع ۱۹ از «من دست بوسی می کنم مرد لب و چشمت نیم» به «من دست بوسی میکنم مرد لب و چشمت نیم»
تغییر مصرع ۲۰ از «تقل لب مستان مکن آن شکتر و بادام را» به «نقل لب مستان مکن آن شکر و بادام را»
تغییر مصرع ۲۲ از «بر راه صبح از زلف خودامشب بگستردام را» به «بر راه صبح از زلف خود امشب بگستر دام را»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۴ از «سال ها کردیم ضایع روزگار خویش را» به «سالها کردیم ضایع روزگار خویش را»
تغییر مصرع ۶ از «گر تو برفتراک می بندی شکار خویش را» به «گر تو بر فتراک میبندی شکار خویش را»
تغییر مصرع ۸ از «می نشانم زاب چشم خود غبار خویش را» به «مینشانم ز آب چشم خود غبار خویش را»
تغییر مصرع ۹ از «عکس روی چون نگار خود بین در آینه» به «عکس روی چون نگار خود ببین در آینه»
تغییر مصرع ۱۰ از «تا بدانی قدرت صورت نگار خویش را» به «تا بدانی قدرت صورتنگار خویش را»
تغییر مصرع ۱۱ از «هست خاک آستانت سجده گاه اهل دل» به «هست خاک آستانت سجدهگاه اهل دل»
تغییر مصرع ۱۲ از «سجدهٔ شکری بکن پروردگار خویش را» به «سجدۀ شکری بکن پروردگار خویش را»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۱ از «با آن که بر شکستی چون زلف خویش مارا» به «با آن که برشکستی چون زلف خویش ما را»
تغییر مصرع ۲ از «گفتن ادب نباشد پیمان شکن نگارا» به «گفتن ادب نباشد پیمانشکن نگارا»
تغییر مصرع ۸ از «ای آفتاب تابان دریاب دیده ها را» به «ای آفتاب تابان دریاب دیدهها را»
تغییر مصرع ۹ از «زان لب سلام ما را نشنیدهام جوابی» به «زان لب سلام ما را نشنیدهام جوابی»
تغییر مصرع ۱۰ از «بیگانه می شماری باران آشنا را» به «بیگانه میشماری یاران آشنا را»
تغییر مصرع ۱۲ از «شرط است سجاده بردن آیینه خدا را» به «شرط است سجده بردن آیینه خدا را»
تغییر مصرع ۱۶ از «سر مست چشم خود بین رندان پارسا را» به «سرمست چشم خود بین رندان پارسا را»
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱:
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبانزاده
تغییر مصرع ۳ از «نه چه سخن باشداین چیست صبا تاکنم» به «نه چه سخن باشد این چیست صبا تا کنم»
تغییر مصرع ۵ از «کرد طلوع آفتاب یار درامد زخواب» به «کرد طلوع آفتاب یار درآمد ز خواب»
تغییر مصرع ۷ از «جان چو شنید از صبا بوی سرزلف او» به «جان چو شنید از صبا بوی سر زلف او»
تغییر مصرع ۸ از «گفت روان می شود در پی آن آشنا» به «گفت روان میشود در پی آن آشنا»
تغییر مصرع ۱۰ از «عشق کهن تازه کشت گرم شداین ماجرا» به «عشق کهن تازه گشت گرم شد این ماجرا»
تغییر مصرع ۱۱ از «جام رهاکن در و چشمهٔ خورشید بین» به «جام رها کن در و چشمهٔ خورشید بین»
تغییر مصرع ۱۳ از «گرنه زعکس رخش گل اثری یافتن» به «گر نه زعکس رخش گل اثری یافتن»
تغییر مصرع ۱۴ از «ما گل زکجا وین همه ما یه حسن از کجا» به «گل زکجا وین همه مایه حسن از کجا»
تغییر مصرع ۱۵ از «قبله هرملتی هست به سوی دگر» به «قبله هر ملتی هست به سوی دگر»
تغییر مصرع ۱۶ از «با رخ او فارغیم از همه قبله ها» به «با رخ او فارغیم از همه قبلهها»
تغییر مصرع ۱۸ از «گفت که زخم من است صیدمرا خون بها» به «گفت که زخم من است صید مرا خونبها»
تغییر مصرع ۱۹ از «چشمش اگر می کند میل به سوی همام» به «چشمش اگر میکند میل به سوی همام»
ملیکا رضایی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
باسلام بیت دوم استفهام انکاری دارد شعر را میشود به دو گونه بیان کرد یک اینکه سعدی خودش را در عشق یار بالاتر از دیگر عشاق دانسته است یا دو اینکه یار را و عشق به یار خود را توصیف میکند.اگر توضیحی بدهم این است :ای که چشمانت از خیال یار و رویای یار (پیوسته به یار فکرکردن)(خسته است )همواره در خواب یار غرق است و مست خیال یار شده است و تو سر مست و شاد هستی همچون کسانی که از شراب (به مستی در عشق یار اشاره دارد )
*یا اینکه بگوییم ای که در آسایش هستی (منظور یار است)و چشمانت گواه بر این است (از بس که در آسایش است یار و خواب و قرار دارد که چشمانش خمار گونه است ...یعنی گویی بسیار خفته است به مثال و از این رو چشمانش هنوز مست خواب است )و خودت از شراب در شادی هستی (به فرح و شادی و خرمی یار اشاره میکند )*
صاحبنظران همان عاشقان و عشاق است ،عاشقان تو تشنه هستند و وصال با تو یک سراب (منظور دست نیافتنی )
مثل تو و مانند تو در هیچ مکانی،چه آباد و چه ویران ،آیا وجود دارد که بتوان در آینه پیش رو یا بر روی آب دید ؟!(مثل این یار چه در ویرانی و چه در آبادی ،چه در قصر و چه در خرابه و در هیچ مکانی نیست که بتوان لحظه ای بر آب چشم (اشکها )یا بر آینه (دیدگان )دید )
*همانند من عاشق وجودندارد در هیچ مکان و در هیج آباد و خرابه ای که بتوانی در خواب و بر چشم خویش ببینی
همچنین به آینه هم باید جور دیگر نگاه نمود ...همچون اشعار مولانا ،آینه یک نماد است در عشق مفاهیم بسیار دارد؛اینجا آینه یا همان تصویر روبه رویی است که بر چشم مینشیند یا چشم آدمی ست که میبیند ؛عشق را به زیبایی تمام در گرداب وهم و خیال و دور و بعید توصیف کرده است سعدی ...؛
این شعر سعدی جلوه ای از عشق به خدا یا رسیدن به خدا هست گویی در گرداب عشق به یار 'زمینی'هستی و در مراتب و میان راه رسیدن به خدا ؛ولی از آنجا که اشعار -غزلیات-سعدی جنبه عاشقانه دارد تا عارفانه این عشقی که در این ابیات موج میزند عشق به یار است
ملیکا رضایی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸:
کاش اشعار شوریده شیرازی هم به گنجور اضافه شود ...بسیار زیبا هست اشعارشان
ملیکا رضایی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲:
با سلام از نظر بنده بیت مرو زنهار در بستان که گر خاری به نادانی سر انگشت تو بخراشد دلم در سینه بخروشد تضمین از شعر خاقانی هست
حامد مهدوی دوست در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - امروز و فردا:
بسیار زیبا.الهش بیامرزاد
غبار ره در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۶:۱۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۵:
در مصراع نخست بیت آخر
وزن عروضی اقتضا میکند که از با الف نوشته شود
تو آن زمان شوی از اهل معرفت صائب
دکتر صحافیان در ۴ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:
شراب و نشاط پنهانی کار بی پایه و اساس است پس بر ما به جمع رندان پیوسته ایم هر چه پیش آید خوش است( از مستوری به مستی- شکستن خویش و رسیدن به نشاط حقیقی- در آمده ایم)
۲- گرهی که در دل داری با فراموشی سرنوشت گشوده میشود(از مستوری و باده پنهانی رها می شوی) بدان که هیچ مهندسی گره( راز) سرنوشت را نگشوده است( ایهام به گشوده نشدن گره دل)
۳-از انقلاب( تغییر فصل، ابتدای تابستان و زمستان) چرخ شگفت زده نشو، که ازین افسانه ها هزاران هزار ( یا هزاران بلبل= هزار)به یاد دارد.
۴- آیین کهن شادکامی و شراب نوشی را پاس دار! قدح شراب را با احترام بگیر که سرشت آن از کاسه سر جمشید، بهمن( پسر اسفندیار) و قباد است( پادشاه بزرگوار کیانی که به مردم می گفت: شما از زندگی بر بخورید من منت دار برخورداری شمایم و رستم او را از البرز کوه نجات می دهد)
۵-( ادامه رهایی از اندیشه سرنوشت) چه کسی از سرانجام کاوس( فرز ند قباد)و کی( کیخسرو) آگاه است؟ و که می داند تخت جمشید چگونه به باد رفت؟
۶-( اگر در راز سرنوشت مانده ای بدان) هنوز می بینم که از خون چشم فرهاد در حسرت لب شیرین، لاله می روید.
۷- گل لاله چه خوب به بی وفایی روزگار پی برده، که از شکوفایی تا پژمردگی اش جام شراب به دست دارد.
۸-(همراهی با جریان هستی) بیا که لحظه ای از این شراب خراب شویم، تا در این خراب آباد به گنج آگاهی و شهود برسیم( گنج در خرابه هاست)
۹-( و من پیوسته خراب این شرابم که) نسیم فرح بخش " مصلا" و آب "رکناباد" اجازه سیر و سیاحت به من نمی دهند.(خانلری: سیر و سفر)
۱۰-( با این آگاهی) همانند حافظ قدحی از شراب را فقط با موسیقی چنگ به دست گیر!( صف رندان، مستی آشکار) زیرا دل شاد در گرو تارهای ابریشمین ( ظرافت واستحکام)موسیقی است.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
کوروش در ۴ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۳ - حکایت:
چرا پولاشو گرفت ؟
جهن یزداد در ۴ سال قبل، دوشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱:
اندر دهید
ده و دهید و اندر دهید فرمان تازش و زدن است و این بسیار در پارسی امده است در تاریخ طبری امده که فرمانده سپاه خراسانیان گفت جوانکان دهید -
قم قال المنصور لاهل الخراسان دهید عیون الاخبار للدینوری
و حسن گفت دهید و حشمتی بزرگ افکنید به کشتن - تاریخ بیهقی
فردوسی گوید
چو من بر خروشم دمید و دهید
=چون من اواز دهم بدوید و بزنید
اسدی طوسی گوید
پس از خشم فرمود کین را دهید
همه دستها را بخون در نهید
کاربر سیستمی در ۴ سال قبل، سهشنبه ۱ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲: