نگارینا به صحرا رو، که بستان حله میپوشد
به شادی ارغوان با گل شراب لعل مینوشد
به گل بلبل همی گوید که نرگس میکند شوخی
مگر نرگس نمیداند که خون لاله میجوشد؟
زبانم میدهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد
مگر سوسن نمیداند که عاشق پند ننیوشد؟
نثار باغ را گردون، به دامن در همی بخشد
گل اندر کله زمرد ز خجلت رخ همی پوشد
مرو زنهار در بستان که گر خاری به نادانی
سر انگشت تو بخراشد دلم در سینه بخروشد
نگارا، گر چنین زیبا میان باغ بخرامی
کلاهت لاله برگیرد، قبایت سرو در پوشد
وگر سلمان میان باغ، بوی زلف تو یابد
به دل مهرت خرد، حالی به صد جان باز نفروشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیبایی و جذابیت معشوقهای به نام نگارینا است که در باغ و صحرا میرقصد و گلها را فرح بخش میکند. شاعر به زیباییهای عشق و عشقورزی اشاره میکند و میگوید که گلها و گیاهان نیز به شوق و شادی به او نظر دارند. در این میان، شاعر از خواب و خیال و تاثیر عمیق عشق بر دل پرده برمیدارد و به ابهاماتی که در عشق وجود دارد، اشاره میکند. او همچنین هشدار میدهد که زیبایی عشق ممکن است باعث آسیب به دل شود اگر مراقب نباشیم. به طور کلی، شعر به زیبایی عشق و دشواریهای آن میپردازد.
هوش مصنوعی: عزیزم، به دشت برو که باغها لباس زیبا به تن میکنند و از خوشحالی گلهای ارغوانی با شراب سرخ مینوشند.
هوش مصنوعی: بلبل به گل میگوید که نرگس در حال شوخی کردن است، اما آیا نرگس نمیداند که دل لاله در حال چکیدن خون است؟
هوش مصنوعی: زبان من به گل سوسن میگوید که برای عشق کمتر دلمشغولی ایجاد کند، اما شاید سوسن نبداند که عاشق از نصیحت و پند استقبال نمیکند.
هوش مصنوعی: آسمان با نثار کردن گل و زیبایی به باغ، باعث میشود که زنبق در دامنش قرار بگیرد و زمرد از خجالت، چهرهاش را بپوشاند.
هوش مصنوعی: مراقب باش که به باغ نروی، چون اگر به خاطر نادانیات، خارهای باغ به دستت آسیب بزنند، دلم از شدت ناراحتی در سینهام غمگین خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای دلبر، اگر با این زیبایی در باغ قدم بزنی، کلاهت را لالهها خواهند برداشت و لباسات را سروها خواهند پوشید.
هوش مصنوعی: اگر سلمان در باغ بوی موهای تو را بگیرد، دل مهربانش را به حالتی میبرد که حتی با صد جان هم آن را نمیفروشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به بستان شو که شاخ از باد خلعتها همیپوشد
تقاضا کن که هر گلبن همی با حور میکوشد
نه چشم است آنکه بر صحرا جنان باغ کم بیند
نه گوش است آنکه در بستان سماع مرغ ننیوشد
کنون عابد کند مسیتی و جان و مال در بازد
[...]
نگارینا به صحرا رو که صحرا حله میپوشد
ز شادی ارغوان با گل شراب وصل مینوشد
به گل بلبل همی گوید که نرگس میکند شوخی
مگر نرگس نمیداند که خون لاله میجوشد
چه پندم میدهد سوسن که گرد عشق کمتر گرد
[...]
جهان پیر باز از دست نیسان خرقه میپوشد
مبارک بادش ار بر دُردخواران زهد نفروشد
قبای سبزه میبینی صبا کسوت همیدوزد
ردای سرو میدانی چمن خلعت همیپوشد
شکوفه زیر لب بر ساغر خیری همیخندد
[...]
بتی دارم که چشم مرحمت پیوسته می پوشد
به قول مدعی با قتل من هر لحظه می کوشد
چو بعد از مرگم آن نو خط بغیری باده می نوشد
ز خاکم سبزه می روید ز خونم لاله می جوشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.