کوروش در ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۷ - خلق الجان من مارج من نار و قوله تعالی فی حق ابلیس انه کان من الجن ففسق:
سر آب چه بود آب ما صنع اوست
صنع مغزست و آب صورت چو پوست
چرا انگار وزن این بیت مشکل داره
کوروش در ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۹ - بیان آنک مخلوقی کی ترا ازو ظلمی رسد به حقیقت او همچون آلتیست عارف آن بود کی بحق رجوع کند نه به آلت و اگر به آلت رجوع کند به ظاهر نه از جهل کند بلک برای مصلحتی چنانک ابایزید قدس الله سره گفت کی چندین سالست کی من با مخلوق سخن نگفتهام و از مخلوق سخن نشنیدهام ولیکن خلق چنین پندارند کی با ایشان سخن میگویم و ازیشان میشنوم زیرا ایشان مخاطب اکبر را نمیبینند کی ایشان چون صدااند او را نسبت به حال من التفات مستمع عاقل به صدا نباشد چنانک مثل است معروف قال الجدار للوتد لم تشقنی قال الوتد انظر الی من یدقنی:
من چو کلکم در میان اصبعین
نیستم در صف طاعت بِیْنبِیْن
یعنی چه
کوروش در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۱ - صاحبدلی دید سگ حامله در شکم آن سگبچگان بانگ میکردند در تعجب ماند کی حکمت بانگ سگ پاسبانیست بانگ در اندرون شکم مادر پاسبانی نیست و نیز بانگ جهت یاری خواستن و شیر خواستن باشد و غیره و آنجا هیچ این فایدهها نیست چون به خویش آمد با حضرت مناجات کرد و ما یعلم تاویله الا الله جواب آمد کی آن صورت حال قومیست از حجاب بیرون نیامده و چشم دل باز ناشده دعوی بصیرت کنند و مقالات گویند از آن نی ایشان را قوتی و یاریی رسد و نه مستمعان را هدایتی و رشدی:
مشتریی جو که جویان تو است
عالم آغاز و پایان تو است
اینگونه باید نوشته شود
در متن توست نوشته شده باید تو است نوشته شود تا وزن درست باشد
کوروش در ۳ ماه قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۶ - داستان آن عاشق کی با معشوق خود برمیشمرد خدمتها و وفاهای خود را و شبهای دراز تتجافی جنوبهم عن المضاجع را و بینوایی و جگر تشنگی روزهای دراز را و میگفت کی من جزین خدمت نمیدانم اگر خدمت دیگر هست مرا ارشاد کن کی هر چه فرمایی منقادم اگر در آتش رفتن است چون خلیل علیهالسلام و اگر در دهان نهنگ دریا فتادنست چون یونس علیهالسلام و اگر هفتاد بار کشته شدن است چون جرجیس علیهالسلام و اگر از گریه نابینا شدن است چون شعیب علیهالسلام و وفا و جانبازی انبیا را علیهمالسلام شمار نیست و جواب گفتن معشوق او را:
نور دیده و نوردیده بازگشت
ماند در سودای او صحرا و دشت
یعنی چه
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۵ - پرسیدن آن پادشاه از آن مدعی نبوت کی آنک رسول راستین باشد و ثابت شود با او چه باشد کی کسی را بخشد یا به صحبت و خدمت او چه بخشش یابند غیر نصیحت به زبان کی میگوید:
از خلیل حق بیاموز این سیر
منظور از سیر چیست
کوروش در ۳ ماه قبل، شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۲ - سبب عداوت عام و بیگانه زیستن ایشان به اولیاء خدا کی بحقشان میخوانند و با آب حیات ابدی:
منظور از عهد در ابیات پایانی چیست ؟
کوروش در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۱۹ - ذکر امام احمد حنبل قدس الله روحه:
قسمت آخر رو لطفا تفسیر کنید
کوروش در ۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - کرده در اینجا بیان معرفت صوفیان:
مغز دود میکنه از این حجم دانش
چه موجوداتی رو این زمین زندگی کردن
کوروش در ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹:
منظور از صبر برو چیه
کوروش در ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل:
کسی را که همت بلند اوفتد
مرادش کم اندر کمند اوفتد
یعنی چه
کوروش در ۴ ماه قبل، شنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۴ در پاسخ به مِهتی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:
اگه کوزه گر کوزه رو نمیشکوند تکاملی اتفاق نمیافتاد و اگر تکاملی اتفاق نمیافتاد سیر الی الله حاصل نمیشد
شر جزئی برای رسیدن به خیر کلی نشونه سادیسم نیست
پیشنهاد میکنم مطالب مولانارو بخونید
کوروش در ۴ ماه قبل، جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ عمعق بخاری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳:
زین یعنی چه ؟
کوروش در ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۶ - مثال عالم هست نیستنما و عالم نیست هستنما:
ساحران مهتاب پیمایند زود
پیش بازرگان و زر گیرند سود
سیم بربایند زین گون پیچ پیچ
سیم از کف رفته و کرباس هیچ
یعنی چه ؟
کوروش در ۴ ماه قبل، سهشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۸ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵ - قصد خیانت کردن عاشق و بانگ بر زدن معشوق بر وی:
سپاسگزارم شما لطف میکنید
ولی من باز معنی رو متوجه نشدم
چرا به عاشق گفت دشمن ؟
ادبت رو نشون دادی یعنی بی ادب بودی ؟ این رو که عاشق خودش تایید کرد نباید معشوق میگفتش قاعدتا
کوروش در ۴ ماه قبل، شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:
واسطه هر جا فزون شد وصل جست
واسطه کم ذوق وصل افزونترست
یعنی چه
کوروش در ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات:
دیدهٔ دل کو به گردون بنگریست
دید که اینجا هر دمی میناگریست
قلب اعیانست و اکسیری محیط
ایتلاف خرقهٔ تن بیمخیط
یعنی چه ؟
کوروش در ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۶ - صفت کشتن خلیل علیهالسلام زاغ را کی آن اشارت به قمع کدام صفت بود از صفات مذمومهٔ مهلکه در مرید:
خاصه عمری غرق در بیگانگی
در حضور شیر روبهشانگی
روبه شانگی یعنی چه
کوروش در ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۶ - صفت کشتن خلیل علیهالسلام زاغ را کی آن اشارت به قمع کدام صفت بود از صفات مذمومهٔ مهلکه در مرید:
از خدا غیر خدا را خواستن
ظن افزونیست و کلی کاستن
یعنی چه ؟
کوروش در ۴ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۵ - در بیان آنک ما سوی الله هر چیزی آکل و ماکولست همچون آن مرغی کی قصد صید ملخ میکرد و به صید ملخ مشغول میبود و غافل بود از باز گرسنه کی از پس قفای او قصد صید او داشت اکنون ای آدمی صیاد آکل از صیاد و آکل خود آمن مباش اگر چه نمیبینیش به نظر چشم به نظر دلیل و عبرتش میبین تا چشم نیز باز شدن:
بر کنم من میخ این منحوس دام
از پی کامی نباشم طلخکام
منظور از مصرع دوم چیه
کوروش در ۱۹ روز قبل، جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۰ - معشوقی از عاشق پرسید کی خود را دوستتر داری یا مرا گفت من از خود مردهام و به تو زندهام از خود و از صفات خود نیست شدهام و به تو هست شدهام علم خود را فراموش کردهام و از علم تو عالم شدهام قدرت خود را از یاد دادهام و از قدرت تو قادر شدهام اگر خود را دوست دارم ترا دوست داشته باشم و اگر ترا دوست دارم خود را دوست داشته باشم هر که را آینهٔ یقین باشد گرچه خود بین خدای بین باشد اخرج به صفاتی الی خلقی من رآک رآنی و من قصدک قصدنی و علی هذا: