سناتور سنتور در یک ساعت قبل، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:
روزگاریست که دل چهرهٔ مقصود ندید
ساقیا آن قدحِ آینهکردار بیار
حضرت حافظ
صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است
کای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
صائب تبریزی
قول حافظ برد از دل غم دیرینه ی ما
ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار
حزین لاهیجی
روزگاریست که دل چهره مقصود ندید
لمعه نور از آن مجمع انوار بیار
فیض کاشانی
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجادحوتی راد
بیت هجدهم: دلتون به این گفته دروغ، ای بیهوده گویان که از فضلا هستید خوش می گردد.
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۸:۰۲ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
بیت هفدهم: اگر آبروتون بخاطر حرص و طمع بره باز فایده نداره چون مثل حیوانات دنبال آب و غذا هستید.
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
بیت شانزدهم: برای طبعتون حکمت مسلم نمی شود تا زمانیکه پشتتون رو بخاطر مال خم می کنید(تعظیم می کنید)
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
بیت سیزدهم: اتفاقا یک دلیل خوب برای آنکه نزاده است و زاییده نمی شود(خداوند)، شما ستارگان هستید، بسوی افراد خردمند که گواه شما هستند بروید.
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
بیت یازدهم: به دل من میآید که هیچ چیزی به شما اضافه نمی شوید مگر اینکه از شما چیزی کم نشود.
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
بیت دهم: گاهی ما را زیاد می کنی و گاهی نیز یه چیزی از ما کم می کنی، به این بنظرتون کارتون بیهوده نیست(ای ستارگان)
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۷:۵۹ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجادحوتی راد
بیت نهم: آینده هیچگاه از طریق ما ثابت و پایدار نخواهد ماند، هرگاه شما از روی زمین بلند شوید و ناپدید شوید و بروید.
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۷:۵۹ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
بیت هفتم: مانند شما پیوسته و باقی نمانیم، زیرا شما اصل و اساس استمرار و بقایید.
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۷:۵۸ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
بیت ششم: چهره پر از دانایی ما که بر آسمان موجود است، آثار قلم حکیمانه خداوند است.
Sajjad Hootira در یک ساعت قبل، ساعت ۱۷:۵۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
معنی بیت سوم: شما ارزش زیادی دارید و دلیل آن این است که سبب بودن موجودات شما هستید.
Sajjad Hootira در ۲ ساعت قبل، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد
بیت دوم: خوشحال کننده است که به ملاقات شما بیایم، زیرا شما مانند حوریان زیبا و جذاب در آسمان هستید.
Sajjad Hootira در ۲ ساعت قبل، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰:
آقای سجاد حوتی راد:
معنی بیت نخست: ای هفت ستاره که تدبیر گرید در آسمان، تا کی میخواید برید و بیایید(به این وضعیت ادامه بدید)؟(بسه دیگه) دوباره برگرید؟
سناتور سنتور در ۴ ساعت قبل، ساعت ۱۵:۰۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۴۶:
آستین بر هر چه افشاندیم ، دست ما گرفت
رو به ما آورد ، بر هر چیز پشت پا زدیم
صائب تبریزی
آنچه می خواهند از دنیا به ایشان رو نهد
رو به دنیا کردگان گر پشت بر دنیا کنند
صائب تبریزی
Hasan MiM در ۴ ساعت قبل، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳۸:
میخواستم معنی بیت «دیده ره داده تورا اندر چشم» را ویرایش کنم ولی موفق نشدم لذا همینجا تایپ میکنم
معنی و تصویر بسیار زیبایی در این بیت وجود دارد، شاعر در این بین بین دو تشبیه و اصطلاح توازن زیبایی برقرار کرده است یه این صورت که خون شدن دل و خون گریستن به معنای اندوه زیاد است وشاعر به زیبایی دل را منشأ این غم فرض کرده است. تا به این حد که چشم آرام شده و به دیدن قناعت کرده است ولی دل به دیدن آرام نگرفته، به معنای دیگر دلیل خون گریستن در این بیت خون شدن دل است
سیدمحمد جهانشاهی در ۵ ساعت قبل، ساعت ۱۴:۴۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸:
عطّار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸
تا دلِ من ، راهِ جانان بازیافت
گوهری ، در پردهٔ جان بازیافت
دل که رَه میجُست ، در وادیِّ عشق
خویش را گم کرد ، رَه زان بازیافت
هر که ، از دشواریِ هستی برَست
آنچه مقصود است ، آسان بازیافت
یک شبی درتاخت دل ، مست و خراب
راهِ آن زلفِ پریشان بازیافت
چون به تاریکیِّ زلفَش ، راه بُرد
زنده گشت و آبِ حیوان بازیافت
آفتابِ هر دو عالم آشکار
زیرِ زلفِ دوست ، پنهان بازیافت
آنچه ، خلق از دامنِ آفاق جُست
او ، نهان سر در گریبان بازیافت
میندانم ، تا ز جان بَر خورد نیز
آنکه ، روی و زلفِ جانان بازیافت
هر که زلفَش دید ، کافر شد به حُکم
وانکه رویَش دید ، ایمان بازیافت
طالبِ درد است عطّار ، این زمان
کز میانِ درد ، درمان بازیافت
سیدمحمد جهانشاهی در ۵ ساعت قبل، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹:
عطّار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹
تا گل از ابر ، آبِ حیوان یافت
گِردِ خود ، صد هزار دستان یافتزرهِ ابر گشت پیکان باز
جوشنِ آب ، زخم پیکان یافتگلِ خندان ، چو برفکند نقاب
ابر را ، زار زار گریان یافتچون صبا ، چاک کرد ، دامنِ گل
نافهٔ مشک ، در گریبان یافتای نگاری ، که هر که دید رُخَت
از رخِ جانفزایِ تو ، جان یافتبه دل و جان ، تو را که جان و دلی
هر که فرمان ببُرد ، فرمان یافتمیِ گلرنگ خور ، به موسمِ گل
که گلِ تازهروی ، باران یافتمیخور و شاد زی ، که خوشتر از این
یک نفس ، در دُو کُون ، نتوان یافتمِی به عطّار دِه ، به سرخیِ لعل
که ز مِی ، جان ، چو دُر درخشان یافت
برمک در ۷ ساعت قبل، ساعت ۱۲:۰۳ در پاسخ به ارجمندی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:
درمندگان راست و استوار است درمندگان هم دردمندگان است و هم درماندگان
النا حمیده در ۸ ساعت قبل، ساعت ۱۱:۳۵ در پاسخ به یوسف دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
با سلام، تو نسخههای قدسی و انجوی این بیت هست، ولی قزوینی، خانلری، سودی، نائینی و ... این بیت رو ندارن
sharam forooghi در ۱۱ دقیقه قبل، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۲: