گنجور

 
عارف قزوینی سعدی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها عارف قزوینی مصرع یا بیتی از سعدی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶ :: سعدی » گلستان » دیباچه

    عارف قزوینی (بیت ۹۷): «مزن بی‌تأمل به گفتار دم - نکو گوی اگر دیر گویی چه غم»

    سعدی (بیت ۹۴): مزن تا توانی به گفتار دم - نکو گوی گر دیر گویی چه غم



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷ - درد عشق:جز سر زلف تو دل را سر و سامانی نیست - سر شب تا سحرش غیر پریشانی نیست


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست - مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست


  2. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۶ - مرا هجرت کشد:مرا هجرت کشد آخر نهانی - خوش است آن مرگ از این زندگانی


    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:اگر خود هفت سُبْع از بر بخوانی - چو آشفتی الف ب ت ندانی


  3. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۹ - وادی عشق:وادی عشق چو راه ظلمات آسان نیست - مرو ای خضر که این مرحله را پایان نیست


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست - زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست


  4. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۲۰ - مرگ دوست:به مرگ دوست مرا میل زندگانی نیست؟ - ز عمر سیر شدم مرگ ناگهانی نیست؟


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - اندرز و نصیحت:خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست - پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۷:اگر بمُرد عَدو، جایِ شادمانی نیست - که زندگانیِ ما نیز جاودانی نیست


  5. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۲۵ - دست به دامان!:گر رسد دست من به دامانش - می‌زنم چاک تا گریبانش

    عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۷ - در راه کردستان:حشمت الملک آن که عنوانش - پیش من اینکه خواندمی خانش


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:زینهار از دهان خندانش - و آتش لعل و آب دندانش

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:هر که هست التفات بر جانش - گو مزن لاف مهر جانانش

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » جدال سعدی با مدعی در بیان توانگری و درویشی:شب، پراکنده خسبد آن‌که پدید - نَبُوَد وجهِ بامدادانش


  6. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۲۹ - لباس مرگ:لباس مرگ بر اندام عالمی زیباست - چه شد که کوته و زشت این قبا به قامت ماست


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست - مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست

    سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱:هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است - گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۶:جوان گوشه نشین شیرمرد راه خداست - که پیر خود نتواند ز گوشه‌ای برخاست


  7. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۶۹:می‌خواستی دگر چه کند کرد یا نکرد - مردم، قَجَر به مردمِ ایران چه‌ها نکرد


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۶۴:دانی که بر نگین سلیمان چه نقش بود - دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد


  8. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷۰ - به ادوارد براون:به سال شصتم عمرت، نوید جشن رسید - بمان که بعد صد و بیست سال خواهی دید

    عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۷ - در موقع توقیف روزنامه ناهید که به جای آن ستاره صبح منتشر شده است:تو ای ستارهٔ صبح وصال و روز امید - طلوع کن که چو شب تیره‌بخت شد ناهید


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - ظاهرا در مدح صاحب دیوان است:به سمع خواجه رسانید اگر مجال بود - که ای خزانهٔ ارزاق را کف تو کلید


  9. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷۱ - صدای نالهٔ مظلوم:تو دادگر شو اگر رحم دادگر نکند - بکن هر آنچه دلت خواست او اگر نکند

    عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷۳ - مژده و نیشتر غزل ذوقی:نمود با مژه کاری که نیشتر نکند - به دل بگو که از این غمزه بیشتر نکند


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۹۶:نشان آخر عهد و زوال ملک ویست - که در مصالح بیچارگان نظر نکند


  10. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷۲ - خانه‌به‌دوش:(دوش دیدم «شنل » انداخته «سردار» به دوش) - همچو افعی زده می‌پیچم از اندیشهٔ دوش

    عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۰ - نمونه‌ای از غزلیات عارف شادروان:زان سبو دوش که در میکده ساقی بر دوش - داشت جامی زدم، امشب خوشم از نشئهٔ دوش


    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۶:هر که فریاد‌رسِ روز مصیبت خواهد - گو در ایّامِ سلامت به جوانمردی کوش


  11. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷۷ - غزل جمهوری: غزل اول ماهور:به مردم این همه بیداد شد ز مرکز داد - زدیم تیشه بر این ریشه هرچه بادا باد

    عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۴ - رونوشت از خط زیبای عارف:ز ری سوی همدان رخت بست و بار گشاد - یگانه راد تقی‌زادهٔ بزرگ‌نهاد


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در نصیحت و ستایش:جهان بر آب نهاده‌ست و زندگی بر باد - غلام همّت آنم که دل بر او ننهاد

    سعدی » مواعظ » مراثی » در مرثیهٔ اتابک ابوبکر بن سعد زنگی:به اتّفاق، دگر دل به کَس نباید داد - زِ خستگی که درین نوبت اتّفاق افتاد

    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۹:فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن - وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد

    سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۱۰۷:بر آنچه می‌گذرد دل منه که دجله بسی - پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد


  12. عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۳:داد حُسنت به تو تعلیم خودآرایی را - زیبِ اندام تو کرد این همه زیبایی را


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:لاابالی چه کند دفتر دانایی را - طاقت وعظ نباشد سر سودایی را


  13. عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۱ - هیئت کابینه تکیه دولت (طهران):نشسته بودم دوش از درم درآمد یار - شکن به زلف و گره بر جبین عرق به عذار


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار - که بر و بحر فراخست و آدمی بسیار

    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - مطلع دوم:کجا همی روَد این شاهد شکر گفتار؟ - چرا همی نکند بر دو چشم من رفتار؟

    سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰:تو آن نه‌ای که به جور از تو روی برپیچند - گناه تست و من استاده‌ام به استغفار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۹:برای ختم سخن دست بر دعا داریم - امیدوار قبول از مهیمن غفار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۰:به قفل و پرهٔ زرین همی توان بستن - زبان خلق و به افسون دهان شیدا مار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۳:چو رنج بَرنَتَوانی گرفتن از رنجور - قدم زِ رفتن و پرسیدنش دریغ مَدار

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۷:نگین ختم رسالت پیمبر عربی - شفیع روز قیامت محمد مختار

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۹:نهاد بد نپسندد خدای نیکوکار - امیر خفته و مردم ز ظلم او بیدار


  14. عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۹:ازین سپس من و کنجی و دلبری چون حور - دگر بس است مرا صحبت هپور و چپور


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - تغزل در ستایش شمس‌الدین محمد جوینی صاحب دیوان:نظر دریغ مدار از من ای مه منظور - که مه دریغ نمی‌دارد از خلایق نور

    سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۸:نماند حاتمِ طایی ولیک تا به ابد - بمانْد نامِ بلندش به نیکویی مشهور


  15. عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۰ - برای مدیر روزنامهٔ «آیندهٔ ایران»:باز نموده است ز خلوت دری - دل، به رخ عادل خلعتبری


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۷:خانه صاحب نظران می‌بری - پرده پرهیزکنان می‌دری


  16. عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۴ - فروتنی:با این محیط فاسد و این مردم دنی - احمق کسی که تن دهد اندر «فروتنی»


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۲:آسوده خاطرم که تو در خاطر منی - گر تاج می‌فرستی و گر تیغ می‌زنی

    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:پاکیزه روی را که بود پاکدامنی - تاریکی از وجود بشوید به روشنی