گنجور

 
عارف قزوینی

می‌خواستی دگر چه کند کرد یا نکرد

مردم، قَجَر به مردمِ ایران چه‌ها نکرد

ای کور دیده مردم خودبین بی‌خرد

گر نیک بنگرید به جز بد به ما نکرد

با قیدِ اِلتِزام خیانت به مملکت

این پا به سر خطا و خیانت خطا نکرد

بیگانه را به خانه دو صد امتیاز داد

در خانه باز در به رخ آشنا نکرد

شاهنشهیِ دورهٔ کسرا نمود کسر

تا صفر زان زیاد به غیر از گدا نکرد

عارف چه شد که سید ضیا آنچه را که دل

می‌کرد آرزو، نتوانست یا نکرد

نی شه گرفت نی دو تن اشراف زد به دار

گر گویمش که بدتر از این کرد یا نکرد