(دوش دیدم «شنل » انداخته «سردار» به دوش)
همچو افعی زده می پیچم از اندیشه دوش
خانه اش کاش عزاخانه شود ز آنکه نهاد:
پا به هر خانه، از آن خانه برآورد خروش
(آخر از صحبت و از قصه نقال گذر)
چه بری فایده؟ جز دردسر و زحمت گوش؟!
داروی درد چو از گریه فراهم آید
چون مصیبت زده، از هر خوشیئی چشم بپوش
ز آب بی آبروئی ، آتش ملیت ما
شد چو آتشکده آذر برزین، خاموش
خواهی ار گریه کنی از سر غیرت، بگذر
از مدائن سوی استخر، از آنسو سوی شوش
به ز مستی و فراموشی و خاموشی نیست
هیچ غفلت مکن، ار داری ازین دارو، نوش
مخور اندوه و ز بدخواه میندیش دگر
کهنه شد شر خری مردم سالولس فروش
گو فرود آی سپس از خر شیطان امروز
دور طیاره، بهل قاطر بد چشم و چموش
بود در سینه، نفس تنگ ترم، از دل تنگ
دوشم این مژده جانبخش، چه خوش داد سروش
دوره خانه بدوشیت سر آید «عارف »
همچو جان، خاک وطن، گیردت اندر آغوش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش
تو چه دانی که چه بود از غم تو بر من دوش
می زدم آب صبوری زد و دیده بر دل
چون دل از آتش عشق تو برآوری جوش
گاه چون نای بدم از غم تو با ناله
[...]
هر که فریاد رس روز مصیبت خواهد
گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش
بنده حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش
ای دل از گردش ایام مخالف مخروش
با قضایی که ز تدبیر برون است مکوش
غم بگذشته و اندیشه ی آینده هباست
حال دریاب و مخور بیهُده اندوه می نوش
دوش بگذشت و مبر رنج که نو باز آری
[...]
آن سخن گفتن تو هست هنوزم در گوش
وان شکر خنده شیرین تو از چشمه نوش
گریه می آیدم از دور به آواز بلند
که ازان گریه نمی آیدم آواز به گوش
سر و قد، از چمن سبز به بیرون چه روی؟
[...]
ترک خنجرکش لشکرشکن ترلک پوش
بت خورشید بناگوش و مه دردی نوش
غمزهاش قرچی و یاقوت خموشش جاندار
ابرویش حاجب و هندوی سیاهش چاوش
عنبرش خادم آن سنبل هندوی دراز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور ثبت نام کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.