ز ری سوی همدان رخت بست و بار گشاد
یگانه راد تقی زاده بزرگ نهاد
زبان شدم ز زبان تمام تا گویم
به پیشگاه تو پیغام جمع تا افراد
خوش آمدی ز خوش آمد گذشته همه کس
بسان موکب گل مقدمت مبارکباد
بهار بهر پذیرائی تو گسترده است
بساط سبزه ز اردیبهشت تا خرداد
به گلبنان دبستان دانش همچون گل
شکفته گشتی رویت شکفته روحت شاد
میان ملت ایران و آمریکا کرد
خود این ورود تو روح یگانگی ایجاد
قوی بماند آن دولت قوی بنیان
جوان زید ز نو این ملت کهن بنیاد
ز پرتگاه سیه روز شام گمراهی
ز نور صبح معارف بخواه استمداد
بروزگار نژادی که داد دانش داد
چه شد که گشت ز بی دانشی نژند نژاد
چو بوم شوم از آن مرز و بوم خیزد جهل
همای دانش در کشور یکه تخم نهاد
بسرنگونی ضحاک جهل چیره شود
همیشه علم از این پس چو کاوه حداد
خراب کشور ایران ز دست مدرسه گشت
مگر دوباره ز دارالفنون شود آباد
برای صرف معارف محل بجز اوقاف
نبود و نیست من این گفتم هر چه باداباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد
برو به هیچ حوادث زمانه دست مداد
درست و راست کناد این مثل خدای ورا
اگر ببست یکی در، هزار در بگشاد
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
[...]
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
که گاه مردم ازو شادمان و گه ناشاد
مباش غمگین یک لفظ یاد گیر لطیف
شگفت و کوته ، لیکن قوی و با بنیاد
یمین دولت شاه زمانه با دل شاد
بفال نیک کنون سوی خانه روی نهاد
بتان شکسته و بتخانه ها فکنده ز پای
حصارهای قوی بر گشاده لاد از لاد
هزار بتکده کنده قوی تر از هرمان
[...]
همی ستیزه برد زلف یار با شمشاد
شگفت نیست گر از وی همیشه باشم شاد
گهی بپیچد و بستر بسیجد از دیبا
گهی بتازد و زنجیر سازد از شمشاد
ز قیر بر گل خندان هزار سلسله بست
[...]
دگر نخواهم گفتن همی ثنا و غزل
که رفت یکسره بازار و قیمت سرواد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.