در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها ادیب الممالک مصرع یا بیتی از منوچهری را عیناً نقل قول کرده است:
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - نکوهش نجدالسلطنه :: منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - در مدح شهریار
ادیب الممالک (بیت ۳۳): این قصیدت را بدان بحر روی گفتم که گفت - رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه
منوچهری (بیت ۱): رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه - ای درخت ملک! بارت عز و بیداری تنه
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰:دی در هوای صحبت یاران غمگسار - زی بوستان شدم بتماشای لاله زار
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۸ - در مدح سلطان مسعود غزنوی:بر لشکر زمستان نوروز نامدار - کردهست رای تاختن و قصد کارزار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷:تا پرند نیلگون بر وی بندد مرغزار - پرنیان هفت رنگ اندر سرآرد کوهسار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷:ابر چون پیلان مست آمد فراز کوهسار - باد همچون پیلبان بر پیل مست آمد سوار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - مطلع دوم:کای همایون تو سنت در حمله چون کحل و عرار - وی درخشان صارمت در شعله چون مزح و عفار
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷ - در مدح سلطان مسعود غزنوی:ابر آذاری برآمد از کران کوهسار - باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱:ای مولد فرخنده دارای جهاندار - امسال فراز آمده ای خوب تر از پار
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۹ - در وصف بهار و مدح خواجه علیبن محمد:هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار - خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بیخار
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی:خیزید و خز آرید که هنگام خزانست - باد خنک از جانب خوارزم وزانست
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان مسعود غزنوی:نوروز بزرگم بزن ای مطرب، امروز - زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در نکوهش محمدعلی میرزای مخلوع هنگام بستن و کشتن مشروطه خواهان در باغ شاه تهران:چو شه به دامن جادو و جنبل آرد چنگ - همیگریزد از او مردمی به صد فرسنگ
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۱:شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ - میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷:چو شد بردالعجوز از چرخ نازل - زمستان دست سردی داشت بر دل
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹:مرا سیر سپهر از روز اول - ز آرام و سکون دارد معطل
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۲ - در مدح وزیر سلطان مسعود غزنوی:الا یا خیمگی! خیمه فروهل - که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷:برآمد بامدادان مهر روشن - به پهنای فلک گسترد دامن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - در نکوهش بعضی از وزرای وزرانگیز آغاز مشروطیت:به ایران از اروپا گشت روشن - چراغ تربیت شمع تمدن
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۱ - در مدح علیبن محمد:شبی گیسو فروهشته به دامن - پلاسین معجر و قیرینه گرزن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵:ببال ای تخت افریدون بناز ای تاج نوشروان - که آمد شه درون کاخ و تابد مه بشادروان
منوچهری » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹:چو رستم گشت در کوشش، چو حاتم گشت در بخشش - چو لقمان گشت در حکمت، چو سلمان گشت در عرفان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - نکوهش نجدالسلطنه:در خراسان میرزا صدرای نجدالسلطنه - کرده بیدادی که اندر گله گرگ گرسنه
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۹ - در مدح محمد ولیخان نصرالسلطنه:تا که روز از هفته و هفته ز مه ماه از سنه - نگذرد فیروز و فرخ باد نصرالسلطنه
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - در مدح شهریار:رسم بهمن گیر و از نو تازه کن بهمنجنه - ای درخت ملک! بارت عز و بیداری تنه
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰:ای دل چو ز تن کاهی در جان بفزائی - در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:ای دل چو ز تن کاهی و در جان بفزائی - در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۷ - در مدح سلطان مسعود غزنوی:ای ترک من امروز نگویی به کجایی - تا کس نفرستیم و نخوانیم نیایی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:بسفر رفت نگار من و من شیفته وار - در صف باغ شدم با دلی از غصه فکار
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مسمط چهارم:بوستانبانا امروز به بستان بدهای؟ - زیر آن گلبن چون سبز عماری شدهای؟
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:از دستبرد چرخ شنیدم که ناگهان - آسیب و درد یافته پای خدایگان
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۸ - در وصف بهار و مدح محمدبن نصر سپهسالار خراسان:آمد بهار خرم و آورد خرمی - وز فر نوبهار شد آراسته زمی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰:ای دریغا کهربا با امزیک و فیروزه نگین - آن بصافی بی نظیر و این بخوبی بی قرین
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۳:ای درخت سبز اگر روزی بدست باغبان - اره بیداد بینی سوی دست اره بین
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۲ - در شکایت از حسودان و دشمنان خود میفرماید:حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین - داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹ - در نکوهش تقویم نگاران تازه:اندرین همسایگی دانم یکی مردی کهن - روز و شب با جفت خود پرخاشجوی اندر سخن
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۰ - در لغز شمع و مدح حکیم عنصری:ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن - جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۴:پرنس ارفع دولت جهان هوش و خرد - که تابد از رخ زیبایش فره ایزد
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۰:طراز خاتم شاهنشهی به لوح ابد - شد است یاتی من بعدی اسمه احمد
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸:به فال نیک و به روز مبارک شنبد - نبیذگیر و مده روزگار نیک به بد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۳:دوش در خواب بدیدم که یکی مرد کهن - خفته در گور و بگردنش یکی رشته دراز
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۳ - در وصف بهار و مدح شهریار:نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز - می خوشبوی فزار آور و بربط بنواز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳:کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد - ترا نتیجه جز آه و حسرت افسوس
منوچهری » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵:زده به بزم تو رامشگران به دولت تو - گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۷:شاد زی ای شهریار قدر دان کز فضل تو - گشت بازار معارف گرم و پشت دین قوی
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۵ - در وصف اسب و مدح شهریار:آفرین زان مرکب شبدیز فعل رخش خوی - اعوجی مادرش و آن مادرش را یحموم شوی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴:انگشتر التفاتی ایدوست رسید - ایزد نکند از تو مرا قطع امید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۹ - سیب:ای قد تو در گلشن جان نخل امید - خطت چو بنفشه ای که در باغ دمید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۵۲ - سیب:ای قد تو در گلشن جان نخل امید - خطت چو بنفشه ای که در باغ دمید
منوچهری » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴:آهو با شیر کی تواند کوشید - جوجگک با باز کی تواند پرید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اصطلاحات علم رمل » شمارهٔ ۴ - قسم دیگر بترتیب طبیعی:لحیان و حمره نصرت خارج بیاض و قبض - پس اجتماع و عتبه و انگیس و عقله گیر
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در تهنیت نوروز و مدح خواجه ابوالقاسم کثیر:نوروز فرخ آمدو نغز آمد و هژیر - با طالع مبارک و با کوکب منیر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱۷ - نامهای روز ماههای جلالی:روز اول باشد از ماه جلالی جشن ساز - روز دوم «رزم نه » دان روز سوم سرفراز
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۴ - در مدح سلطان مسعود غزنوی:عاشقا رو دیده از سنگ و دل از فولاد ساز - کز سوی دیگر برآمد عشقباز آن یار باز
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۵ - در مدح خواجه احمد عبدالصمد وزیر سلطان مسعود:آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز - کامگارا! کار گیتی تازه از سر گیر باز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۱ - نامهای بروج به پارسی:آن ده و دو کوشک کامد خانه سیارگان - بره و گاو و دو پیکر باشد و خرچنگ دان
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۶:شبروی گر هست ماه است آن هم اندر آسمان - سرکشی گر هست سروست آن هم اندر بوستان
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۷:ای بت زنجیر جعد، ای آفتاب نیکوان - طلعت خورشید داری، قامت فردوسیان
منوچهری » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰:مهرهٔ ناچخ بکوبد مهرههای گردنان - نشتر ناوک بکاود عرقهای سهمگین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۱ - یشتهای اوستا:نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد - در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد
منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶ - در وصف نوروز و مدح خواجه ابوالحسن بن حسن:روزی بس خرمست، می گیر از بامداد - دادِ زمانه بده کایزد دادِ تو داد