ببال ای تخت افریدون بناز ای تاج نوشروان
که آمد شه درون کاخ و تابد مه به شادروان
به گشت اندر شود دهقان و آرد آب اندر جو
به باغ اندر شود رزبان و کارد سرو در بستان
سپهر پیر بر شاه جوان زودا که بسپارد
نگین و رایت شاپور و تخت و افسر ساسان
سحر در نامهٔ «شوری» چنین خواندم به توقیعی
که والا حضرتش فرمود بر فرماندهان اعلان
که در سال هزار و سیصد و سی و دو از هجرت
سه شنبه دوم مرداد و بیست و هفتم شعبان
زحل در برج جوزا زهره و بهرام در خوشه
عطارد با مه و خورشید ماوی جسته در سرطان
به فالی نیک و سالی خوب و روزی سعد و ماهی خوش
که گل با شاخ همپیوند و می با جام همپیمان
خدیو شرق «احمدشاه» با اقبال روزافزون
گذارد تاج بر تارک فرازد تخت در ایوان
سپهرم گفت یا بشری کزین پس در همه گیتی
نبینی ملک بیصاحب نیابی گله بیچوپان
بگفتم لاتقل بشری و لکن بشریان زیرا
دو شادی دست بر هم داد توأم گشت در یک آن
یکی تشریف تاج از تارک شه دوم آن باشد
که ملک آزاد از فتنه است و بحر آسوده از طوفان
بهار عمر شد شاداب و باغ دولتش ایمن
ز سرمای زمستان است و از گرمای تابستان
ز والا حضرت ایدون شکرها باید که در کشور
عنایت راند بر مردم نیابت کرد از سلطان
چو موسی روز و شب این گوسفندان را چرانیدی
کنار چشمهٔ صداء و گرد روضهٔ سعدان
مرا باشد شگفت از معجزش زیرا محال آید
دو کار اندر یکی پنجه دو گوی اندر یکی چوگان
ولی این خواجه با یک دست هم گوی زمین در کف
گرفته هم ربوده گوی فضل و دانش از اقران
ز دست و پنجهٔ مشکلگشا آن عقده بگشاید
به آسانی که کس نتواندش بگشود با دندان
به دستی کرد خامش فتنههای خارج از سوزش
به دستی کرد ساکن انقلاب داخل از طغیان
حسودش خویشتن را همچو او پنداشته است اما
کجا قاف تهجی هست همچون ق و القرآن
چنو بسیار دیدستم به صورت یا به نام اما
ندیدم همچو او یک تن به معنی در همه کیهان
همی سنجد اشیا را به ثقل و جثه و پیکر
خلاف مرد کو را دانش و حکمت بود میزان
دو دست ایزد به ما داد است با هم جفت چون بینی
ز دست راست آنچ آید پدید از دست چپ نتوان
برادر بود با سلمان ابوذر لیک کی شاید
که گنجد در دل صد بوذر اندک راز یک سلمان
سفینه ملک کامد مضطرب ز امواج پی در پی
در این گرداب بی پایان و این دریای بی پایان
عنان این سفینه بود اندر دست او گفتی
عنان رخش خود را داشت در کف رستم دستان
هر آن کس دید این قدرت سرود از گفتهٔ سعدی
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان
سپردندش کلید مملکت پیش از ملک زیرا
نخست آرند کنیت آنگهی نامست در عنوان
به صورت کنیه پیش از نام باشد لیک در معنی
بقای شخص از نام است و زو شد زنده جاویدان
شنیدستم که اندر دور استبداد شیطانی
خطاب معشرالجن خواند اندر سوره رحمن
در آنجا کرد استدلال کاندر صفحه گیتی
نباید مملکت بی شه نشاید خلق بی سلطان
بدو گویم که ای ناخوانده از قرآن به جز حرفی
به ریش خویشتن خندیدنت بایست ازین برهان
ندیدی خواجه چندین سال بی شه ملک و دولت را
به آیین شهی بخشید آب و رونق و سامان
خداوندا تن این ملک مجروح است و دل خسته
طبیبان عاجز از تدبیر و تب در آخرین بحران
نه خاصیت دهد معجون نه بهبودی رسد ز افسون
نه سود از عوذه خاتون و حرز مادر صبیان
تو غمخواری طبیبی کیمیا دانی روان بخشی
لبت چون عیسی مریم کفت چون موسی عمران
ببین اوضاع را درهم اساس ملک را برهم
بنه این زخم را مرهم ببار این درد را درمان
ببین بر میزبان تنگ است منزل بس فرود آید
به ناهنگام و ناخوانده به خرگاه اندرش مهمان
به ویژه اندرین خانه که از غوغای بیگانه
نیارد هشت خالیگر به غیر از خون دل برخوان
خدا را با کلید فکر بگشا قفل این مشکل
که رای مرد باشد چیره بر شمشیر و بر سوهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شاعرانه به توصیف عظمت و شکوه حکمرانی افریدون و نوشروان میپردازد و به تشریفات و قدرت شاهان در دورانهای مختلف اشاره میکند. شاعر سال 1332 هجری را سالی نیک و پرخیر و برکت میداند که در آن حکمرانی با اقبال و کامیابی بر تخت نشسته است. او به تواناییهای فرمانروایان و نقشی که در حفظ نظم و امنیت کشور ایفا میکنند اشاره دارد و بر لزوم داشتن شاهی دانشمند و توانا تأکید میکند. همچنین اوضاعcountries را ناآرام توصیف کرده و از خداوند میخواهد که مشکلها را حل کند و سلامتی و آسایش را به مردم بازگرداند. شاعر با اشاره به قدرت کلام و دانش، نقش رهبران را در ایجاد نظم و آبادانی کشور مورد تأکید قرار میدهد.
هوش مصنوعی: ای تخت افریدون، سر بلند کن و ای تاج نوشروان، فخر کن که پادشاه به درون کاخ آمده و ماه بر روی گذرگاه نور میتابد.
هوش مصنوعی: کشاورز در حال گردش است و آب را به آبیاری باغ میآورد، در حالی که باغبان هم در باغ مشغول به کار است و با چاقو درخت سرو را هرس میکند.
هوش مصنوعی: زمانهی کهن به زودی قدرت و حکومت را به پادشاه جوان خواهد سپرد، همانطور که نشان و پرچم شاپور و تخت و تاج ساسانی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: در صبح زود در نامهای به نام «شوری» خواندم که در آن به فرماندهان دستور داده شده است که به آنچه که حضرت عالی فرمودهاند، توجه کنند و اعلام کنند.
هوش مصنوعی: در سال 1332 هجری شمسی، در روز سهشنبه دوم مرداد ماه و همچنین بیست و هفتم شعبان، اتفاقاتی رخ داد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف موقعیت سیارات در منظومه شمسی پرداخته است. زحل در نشان جوزا است و زهره و بهرام در حالت خوشهای قرار دارند. همچنین، عطارد به همراه ماه و خورشید در علامت سرطان قرار گرفتهاند. این توصیف، موقعیتهای نجومی را به تصویر میکشد و تأکید دارد بر همجواری و روابط میان سیارات در آسمان.
هوش مصنوعی: با خوشبینی و امید به داشتن سالی خوب و روزی خوش و ماهی دلچسب، امید است که گل و شاخ به هم پیوند خورده و می و جام با هم همراه باشند.
هوش مصنوعی: اهل شرق، احمدشاه، با موفقیتهای روزافزون، تاج را بر سر خود گذاشت و بر فراز تختش در ایوان نشسته است.
هوش مصنوعی: آسمان گفت: ای بشر! از این به بعد در تمام جهان، هیچ سلطنتی را نخواهی دید که صاحب نداشته باشد و هیچ گلهای را نخواهی یافت که چوپانی بر آن نظارت نکند.
هوش مصنوعی: گفتم که نگوید که من انسانی هستم، بلکه بگو انسانیت دارم، زیرا دو شادی با هم جمع شدند و در یک لحظه به وجود آمدند.
هوش مصنوعی: یک نفر با تاج بر سر، به عنوان شاه در جایگاه خود قرار دارد و دومین نکته این است که پادشاهی که بر تخت نشسته، از هر گونه آشوب و بینظمی در امان است، همانطور که دریا نیز در آرامش از طوفان محفوظ است.
هوش مصنوعی: عمر بهارانی است که سرزنده و شاداب است، و باغ خوشبختی او از سرما و سرمای زمستان و همچنین از گرمای تابستان در امان است.
هوش مصنوعی: باید از دستاوردهای بزرگ خدای بزرگ سپاسگزار بود، زیرا در سرزمین ما بر مردم رحمتی نازل شده که به نمایندگی از سلطان اقدام میکند.
هوش مصنوعی: تو مانند موسی، در روز و شب، این گوسفندان را در کنار چشمهای با صدای دلنواز و در کنار باغی زیبا به چرا میبردی.
هوش مصنوعی: من از معجزهاش شگفتزدهام، چون انجام دو کار در یک زمان غیرممکن به نظر میرسد، مثل اینکه دو توپ در یک چمنزنی جای بگیرند.
هوش مصنوعی: این شخص با یک دست هم توانسته مقام و جایگاه اجتماعی را به دست آورد و هم از دیگران در علم و دانش پیشی بگیرد.
هوش مصنوعی: به کمک دست و توان کسی که مشکلها را حل میکند، آن گره را به سادگی باز میکند که هیچکس نتواند با دندانش آن را بگشاید.
هوش مصنوعی: به وسیله یک دست میتوان بیسر و صدا مشکلات بیرونی را ایجاد کرد و با همان دست میتوان انقلابهای داخلی را هم به سکوت و آرامش واداشت.
هوش مصنوعی: حسود فکر میکند که میتواند به اندازه او باشد، اما نمیداند که تفاوتها زیاد است و نمیتواند به مقام او برسد.
هوش مصنوعی: من انسانهای زیادی را چه در ظاهر و چه در اسم دیدهام، اما هیچکدام را مانند او در عمق معنا و مفهوم نیافتهام.
هوش مصنوعی: اشیا را با وزن و اندازه و شکل میسنجند، اما مردانی که دانش و حکمت دارند، معیار و سنجش واقعی هستند.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ دو دست به ما داده است و این دو دست به هم مرتبط هستند. اگر به دستان خود توجه کنیم، میبینیم که آنچه با دست راست انجام میدهیم، به وضوح نمایان میشود، ولی با دست چپ نمیتوان به همان شکل عمل کرد.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به رابطه نزدیک و دوستی عمیق میان سلمان و ابوذر دارد. با این حال، شاعر بیان میکند که در دل هر صد نفر ابوذر، یک سلمان نمیگنجد. به عبارت دیگر، گرچه ممکن است افراد زیادی وجود داشته باشند که مانند ابوذر باشند، اما شخصیتی همچون سلمان که دارای مقام و عمق معرفت ویژهای است، نادر و کمیاب است. این پیام نشاندهنده ارزش و اهمیت سلمان در مقایسه با دیگر افراد است.
هوش مصنوعی: کشتی فرشتگان به حالت ناآرامی در میان امواج پی در پی در این گرداب بیپایان و در این دریا که هیچگاه انتها ندارد، در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: این عبارت به ما میگوید که شخصی کنترل کامل و بینظیری بر یک وسیله یا موجودی دارد، بهگونهای که توانایی هدایت و مدیریت آن را به خوبی انجام میدهد. همچنین اشاره دارد که این کنترل به اندازهای قوی است که میتوان آن را با قدرت و مهارت رستم، قهرمان اسطورهای ایران، مقایسه کرد. این فرد به گونهای عمل میکند که گویی همهچیز تحت تسلط و اختیار اوست.
هوش مصنوعی: هر کس این قدرت و عظمت را ببیند، نباید نگران مشکلات و چالشها باشد، زیرا مانند نوح که کشتیبان است، میتواند از طوفانها و ناملایمات عبور کند.
هوش مصنوعی: به او کلید مملکت را دادند قبل از اینکه پادشاه شود، زیرا ابتدا منش و شخصیت او را میسنجند و سپس نامش در عنوان حکومتی ثبت میشود.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره دارد به اینکه در ظاهر، یک لقب یا نام مستعار میتواند قبل از نام اصلی فرد قرار گیرد، اما در واقع، وجود و بقای شخصیت انسان بیشتر وابسته به نام و هویتی است که او به آن شناخته میشود. به عبارتی، نام بر دوام و ماندگاری وجود انسان تأثیر دارد و به او حیات جاودان میبخشد.
هوش مصنوعی: در دوران ظلم و استبداد، شنیدهام که در قرآن کریم به گروهی از جنها خطاب شده است.
هوش مصنوعی: در آنجا بحث میشود که در دنیا هیچ سرزمینی نباید بدون فرمانروا باشد و مردم نباید بدون پادشاه زندگی کنند.
هوش مصنوعی: به او بگویم که ای کسی که قرآن را نمیخوانی، تنها با لبخند زدن به خودت نمیتوانی از این مورد رد شوی.
هوش مصنوعی: آیا ندیدی که چگونه کسی به مدت سالها با قدرت و مدیریت، سرزمین و ثروت را با روشهای سلطنتی آباد کرده و رونق و نظم را به آن بخشیده است؟
هوش مصنوعی: خداوند، سرزمین ما در حال بیماری و آسیبدیدگی است و دل مردم به شدت خسته و نگران است. پزشکان و درمانگران در این شرایط بحرانی ناتوان و بیچاره شدهاند.
هوش مصنوعی: نه معجون خاصیتی دارد و نه افسون درمانی میآورد، نه از دعا و حرز مادران بچهها فایدهای به دست میآید.
هوش مصنوعی: تو همراه و دلسوزی مانند طبیبی که قدرت جادوگری دارد، و با لبانت جان میبخشی، همانطور که عیسی به مریم و موسی به عمران زندگی نو بخشیدند.
هوش مصنوعی: به اوضاع نگاه کن و همه چیز را به هم بریز. برای این زخم دارویی پیدا کن و این درد را درمان کن.
هوش مصنوعی: ببین که میزبان چقدر در تنگنای زندگی قرار دارد، چون مهمان ناوقت و بدون دعوت به خانهاش میآید و او مجبور میشود که برای پذیرایی از او آماده باشد.
هوش مصنوعی: در این مکان خاص، هیچ صدای بیگانهای به گوش نمیرسد و تنها در دل، غم و اندوه وجود دارد.
هوش مصنوعی: با استفاده از قدرت تفکر و عقل خود، درهای بسته مشکلات را برای خدا باز کن، چرا که تدبیر و اندیشهی انسانی میتواند بر هر چالش و سختی غلبه کند، حتی اگر آن چالش مانند شمشیر یا سوهان باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان
همین شعر » بیت ۲۶
هر آنکس دید این قدرت سرود از گفته سعدی
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان
سپهسالار لشکرشان یکی لشکر کاری
شکسته شد از و لشکر ولیکن لشکر ایشان
چه روز افزون و عالی دولتست این دولت سلطان
که روز افزون بدو گشته ست ملک و ملت و ایمان
بدین دولت زیادت شد به اسلام اندرون قوت
بدین دولت پدید آمد به تعطیل اندرون نقصان
بدین دولت جهان خالی شد از کفران و ازبدعت
[...]
خجسته دولت عالی همین کرد ای ملک پیمان
که فتحی نو دهد هر روز از یک گوشه کیهان
فرود آرد سپاهت را به گرد کشور عاصی
برآرد گرد از آن کشور بسوی گنبد گردان
برانگیزد ز شادروان سپاه پادشاهی را
[...]
چه گوئی؟ ای شده زین گوی گردان پشت تو چوگان
به دست سالیان شسته زمان از موی تو قطران
ز قول رفته و مانده چه بر خواندی و چه شنودی؟
چه گفتند این و آن هر دو؟ چه چیز است این، چه چیز است آن؟
گر این نزدیک را گوئی و آن مر دور را گوئی
[...]
چو رستم گشت در کوشش، چو حاتم گشت در بخشش
چو لقمان گشت در حکمت، چو سلمان گشت در عرفان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.