گنجور

 
منوچهری

ای بت زنجیر جعد، ای آفتاب نیکوان

طلعت خورشید داری، قامت فردوسیان

نافرید ایزد زخوبان جهان چون تو کسی

دلربا و دلفریب و دلنواز و دلستان

گرت خوانم ماه، ماهی، ورت خوانم سرو،سرو

گرت خوانم حور، حوری، ورت خوانم جان، چو جان

مشک جعد و مشک خط و مشک ناف و مشکبوی

خوش سماع و خوش سرود و خوش کنار و خوش زبان

روت از گل درج دارد، درجت از عنبر طراز

مشکت از مه نافه دارد، ماهت از مشک آسمان

هم بت زنجیر جعدی، هم بت زنجیر زلف

هم بت لاله جبینی، هم بت لاله رخان

ای روان و جان من دایم ز تو با خرمی

ای سرا و باغ من دایم ز تو چون بوستان