مرا سیر سپهر از روز اول
ز آرام و سکون دارد معطل
رساند گه ز پایان سوی بالا
کشاند گه ز اعلا سوی اسفل
قضا زهری است در جامم مهیا
بلا امری است بر عیشم محول
یکی بر سوزش جانم مواظب
یکی برشورش عیشم موکل
عجوزی سالخورد است این زمانه
من اندر دست او مانند مغزل
ز اوتارم بریسد تار سیمین
شرائینم همی سازد مفتل
اگر من نیستم چون کبک بسمل
وگر من نیستم همچون سمندل
چرا جانم بسوزاند در آتش
چرا مغزم بجوشاند به مرجل
چو دیدم آسمان دارد تنم را
بزنجیر غم و حسرت مسلسل
بناجار از وطن عزلت گزیدم
که بودم اندران چون ریش اعزل
ز خلان وطن جستم گرانه
کزین خل انگبین بودی مراخل
ندیدی شنفری در بیت خود گفت
الی قوم سوی قومی لامیل
خزف باشد بکان خویش گوهر
حطب گردد بجای خویش صندل
بنی اذا نزلت بدار هون
فلا تنظر الی الاوطان و ارحل
به پیش اندر نهادم راه صحرا
شدم بر ناقه ی صعب و قزعمل
بسودم با دو پایش صخر صما
بسفتم با دو دستش صم جندل
به صبح جان فزا و شام تاریک
بروز تابناک و لیل الیل
گهی کردم دلیل راه کوکب
گهی افروختم از مهر مشعل
نوشتم صعب و سهل و کوه وادی
بریدم پست و بالا دره و تل
بقرمیسین شدم از آذر آباد
چنان کز کوفه اندر شام اخطل
ز پشت آن نجیب کوه پیکر
بپائین آمدم چون وحی منزل
رسیدم بر در میر مؤید
ابوالسیف آن ز میران جمله اعقل
حسام الملک زین العابدین خان
جموع کاملان را فرد اکمل
ز قهرش حنظل آرد شاخ شکر
ز مهرش شکر آرد بیخ حنظل
تنش چرخ و رخش در وی چو خورشید
دلش بحر و کفش از وی دو جدول
فلک زان قبض و بسط آرد که فکرش
گهی در عقد پیچد گاه در حل
ای آن میری که گر عزمت نبودی
قدر حیران قضا ماندی معطل
تو باشی فخر هر سالار و سودد
تو باشی ذخر هر مسکین و ارمل
بود دست تو را با ابر وابل
همان فرقی که وابل راست باطل
فلک پیش تو چون با حکم جعفر
قضای بوحنیفه و پور حنبل
توئی آن راستکار راست هنجار
توئی آن راستگوی راست مقول
ز بویت بردمد شاخ شکوفه
ز خویت بروزد بوی سفرجل
دل بهرام از تیرت مشبک
تن کیوان ز شمشیرت مجدل
بتیغت وعده آجال مرقوم
بدستت روزی مردم محول
درودی مزرع خصم از دم تیغ
چنان حب الحصید از حد منجل
خرد روی صواب آنگاه بیند
که از رای تو باز آرد سجنجل
چو در هیجا ستوران از سنابک
بچرخ از خاک بر تو زند قسطل
پلنگ خیره گردد کم ز روباه
هژیر بیشه باشد همچو خیطل
ز تدبیر تو شمشیر حوادث
گهی سازد فسان و گاه صیقل
شود خصمت براه مرگ سالک
بداندیشت به تیر غم معطل
بنیات الطرق را هشته در پیش
بنات اللیل را بگشوده مدخل
بگمنامی چو هیان بن بیان
بگمراهی چو ضلال بن مهلل
بغلطند از فراز اسب بر خاک
چنان کز قله کهسار جندل
کنی از دست و پاشان دیگپایه
بجوشی مغزشان در سر چو مرجل
نیاید چون تو دیگر حارسی راد
نزاید چون تو هرگز فارسی یل
نگویم من که در انصاف و مردی
ز ابنای زمان بیشی تو لابل
کزین گردنده گردون برترستی
صریح این نکته گویم نی ماول
ازیرا کز تو شکر نوشد این خلق
ز گردون ریزد اندر کام حنظل
حسام الملک ماضی طاب مثواه
که کار عالمی را داد فیصل
از آن پس کز دم سیف مجرد
ز حرف عله سالم کرد معتل
منسق کرد آن یاسای درهم
منظم ساخت آن اوضاع مختل
لبش خامش شد اما کی خموشد
چراغی کش خدای افروخت اول
کنون زنده است گر باور نداری
ببرهان سازم این دعوی مدلل
تو ان جانی درین فرخنده پیکر
تو آن روحی درین تابنده هیکل
تو چون برجائی او برجاست تا حشر
دو بینی کی کند جز چشم احول
بگردون جلال از تست خورشید
بمرآت جمال از تست صیقل
نگیرد جهل در خاک تو مسکن
نیارد ظلم در ملک تو مدخل
بشوید دفتر از فتوای ناحق
ز عدلت قاضی سادوم جبل
خداوندا باستحقاق رتبت
خدایت بر امیران کرد افضل
همایون نونهال گلشنت را
تفاخر داد بر پیران اعقل
ز روی فخر با شه کرد وصلت
طرب موصول و عیش آمد موصل
ولیعهد خدیو شرق فرمود
عطای خویش محسوس و ممثل
دری بخشیدش از دریای دولت
بسر هشتش یکی تاج مکلل
همایون آن درختی کش خداوند
برویاناد ازین انهار و جدول
برومند آن خجسته نونهالی
که نوشد آب ازین پاکیزه منهل
الا تا زلف ترکان سمن بوی
گهی باشد مثنی گاه مرسل
جباه خلق دربارت معفر
وجوه خصم بر خاکت مرمل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر بیانگر احساسات شاعر در مواجهه با تغییرات زندگی و سرنوشت است. شاعر از بیقراری و اضطراب رنج میبرد و به تماشای آسمان و نشانههای آن مینشیند. او به دردی عمیق دچار است و از گناه روزگار شکایت میکند. به توصیف دشواریها و پیچیدگیهای زندگی میپردازد و تأملاتی درباره زمانه و سرنوشت میکند. شاعر در پایان به حمایت و عزت فردی خاص، به نام "حسام الملک"، اشاره میکند که او را به عنوان نماد عدالت و توانایی در مدیریت حوادث زندگی میبیند و امیدواری به بهبود شرایط را با او مرتبط میسازد. در کل، شعر ترکیبی از شعر عرفانی و فلسفی است که به نوعی به جستجوی حقیقت و درک عمیق زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: از ابتدای زندگیام، زندگیام را در انتظار آرامش و سکون گذراندهام.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسانهای مختلف در زندگی، تجربیات و موقعیتهای متفاوتی دارند؛ بعضی افراد به سمت بالا و موفقیت حرکت میکنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است به پایین و مشکلات بربخورند. به عبارت دیگر، افراد در مسیر زندگی میتوانند از نقطههای مختلفی به سمت علو یا پستی بروند.
هوش مصنوعی: مشکلات و سختیها مانند زهر در زندگیام وجود دارد، و تقدیر بر لذت و خوشیام تاثیر منفی میگذارد.
هوش مصنوعی: یکی بر درد و رنج من نظارت دارد و دیگری بر شادی و خوشیهایم مراقبت میکند.
هوش مصنوعی: این روزگار من مانند یک زن سالخورده است که در دستان او مانند یک تکه چوب یا وسیلهای بیارزش قرار دارم.
هوش مصنوعی: از رشتههای وجودم، صدای نرم و ملایم عشق به گوش میرسد و این احساس در اعماق جانم نغمهسرایی میکند.
هوش مصنوعی: اگر من نباشم، مانند کبکی هستم که به خاطر خطر بیحرکت مانده، و اگر من نباشم، به شکل یک سمندل در حال گریز هستم.
هوش مصنوعی: چرا جانم را در آتش بسوزاند و چرا ذهنم را به شدت تحت فشار قرار دهد؟
هوش مصنوعی: وقتی دیدم که آسمان، وجودم را در زنجیر اندوه و آرزوهای未fulfilled گرفتار کرده است.
هوش مصنوعی: به اجبار از وطنم دور شدم، چون در آنجا همچون ریشهای خشک و بیخاصیت بودم.
هوش مصنوعی: من از زادگاهم دور شدم، زیرا در این دیار برای من عسل و شیرینی وجود نداشت.
هوش مصنوعی: تو هیچگاه نشنیدی که شاعری در شعرش گفته باشد که به سمت گروهی از مردم متمایل نیست.
هوش مصنوعی: اگر به نظر بیاید که چیزی بیاهمیت است، ممکن است در واقع به خاطر ارزش آن، به شکل دیگری نمایان شود. به عبارت دیگر، آنچه که به نظر ناچیز میرسد، میتواند در موقعیتی خاص اهمیت و زیبایی خاصی پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر در مکانی آرام و راحت قرار گرفتی، به سرزمینهای دیگر فکر نکن و از آنجا حرکت کن.
هوش مصنوعی: من به سوی بیابان حرکت کردم و سوار بر شتر زیبایی شدم.
هوش مصنوعی: من با دو پایش به زمین میخکوب شدم و با دو دستش به اوج رسیدم.
هوش مصنوعی: به صبحی که زندگیبخش است و شب تیرهای که دارد، روزی روشن و شبی آرام و دلانگیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: گاهی راهی به سوی ستارهها را مشخص کردم و گاهی از تابش خورشید روشنی بخشیدم.
هوش مصنوعی: من در نوشتن به موضوعات سخت و آسان پرداختم، به کوهها و درهها، از بالا به پایین و از پایین به بالا توجه کردم و همهی آنها را توصیف کردم.
هوش مصنوعی: من از آذربایجان به جایگاهی رسیدم که همچون اخطل در شام از کوفه مشهور شدهام.
هوش مصنوعی: از پشت آن کوه بلند و دلیر پایین آمدم، مانند وحیای که به خانه فرود میآید.
هوش مصنوعی: به درگاه میرمؤید ابوالسیف رسیدم، آنجا همهی مینوشندگان از عقل و دانش سرشار بودند.
هوش مصنوعی: حسام الملک زین العابدین خان، شخصی است که به عنوان بهترین یا جامعترین فرد در جمع کاملان شناخته میشود.
هوش مصنوعی: از غضب او، میوه تلخ به بار میآورد، اما از محبت او، شیرینی و خوشی به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: در این بیت به توصیف زیبایی و شگفتی یک موجود اشاره شده است. چهره آن مانند خورشید درخشان و پر از زندگی است و وجودش همچون دریایی عمیق و پر از احساسات. دستانش که مانند دو جدول به نظر میرسند، نشاندهنده قدرت و لطافت او هستند. این تصویر به خوبی حالتی از زیبایی و جذابیت را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: سرنوشت و تقدیر به خاطر تغییرات و تحولات خود، گاهی انسان را در شرایط سخت و پیچیده قرار میدهد و گاهی نیز او را به آرامش و راحتی میرساند.
هوش مصنوعی: ای کسی که اگر اراده و عظمت تو نبود، تقدیر در گمراهی و سرگردانی میماند و معطل میشود.
هوش مصنوعی: تو هستی مایهی افتخار هر فرمانروایی و منبع خوبی و نعمت برای هر بیبضاعتی و بیسرپرستی.
هوش مصنوعی: دست تو مانند ابر وابل است، همانطور که تفاوتی بین وابل راست و باطل وجود دارد.
هوش مصنوعی: آسمان در برابر تو مانند تصرفات جعفر است در قضای بوحنیفه و پسر حنبل.
هوش مصنوعی: تو آن کسی هستی که درستی و صداقت را در خود داری و میتوانی به راستی سخن بگویی.
هوش مصنوعی: عطر تو باعث شکوفهدادن درختان میشود و زیبایی تو موجب میشود تا بوی خوش سفرجل در فضا پخش شود.
هوش مصنوعی: دل بهرام به تیر تو میلرزد، و تن کیوان از شمشیر تو ترسان است.
هوش مصنوعی: با شمشیر تو، وعده روزهای پایان عمر مردم به دست تو نوشته شده است.
هوش مصنوعی: سلامی به میدان نبرد، جایی که به وسیله شمشیر دشمن، خرمنهای امید و آرزو را درو میکنند، درست همانند درو کردن محصولی که از زمین میروید.
هوش مصنوعی: فقط زمانی عقل به درستی عمل میکند که تو از نظرات و افکار خود فاصله بگیری و به حقیقت نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: وقتی سواران در میادین نبرد با اسبهای خود دور میچرخند، خاک از زیر پاهای آنها به هوا بلند میشود و بر سر تو میریزد.
هوش مصنوعی: پلنگ به آرامی مینگرد و از روباه باهوشتر است، در حالی که در نظر دیگران، شجاع و نیرومند به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: از تدبیر و برنامهریزی توست که گاهی مشکلات زندگی به شکل یک افسانه در میآید و گاهی به عنوان یک چاقوی تیز و برنده.
هوش مصنوعی: کسی که دشمن توست، در مسیر مرگ از افکار ناپسند خود میماند و به تیر غم دچار میشود.
هوش مصنوعی: در جادهها و راههای اصلی، شمعها روشن شده و درهای شب باز شدهاند.
هوش مصنوعی: در عدم شناخت و ناشناسی مانند روز روشن است و در گمراهی و اشتباه، مثل کسی است که به خطا رفته است.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که برخی افراد از بلندی و مقام خود به طور نادرست بر دیگران مینگرند، مشابه به این که کسی از قلهی کوه به پایین نگاه کند و دیگران را حقیر تصور کند. در واقع، این متوجه شده که دیدگاههای نادرست و قضاوتهای ناعادلانه ممکن است از برتری و موقعیت فرد ناشی شوند.
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده که وقتی انسانها از نادانی و جهل خود دست برندارند و بیتفکر عمل کنند، به مانند یک دیگ جوشنده میشوند که در آن، افکار بیپایه و ناپخته در سرشان در حال غلیان و جوشیدن است. در واقع، سخن از عدم آگاهی و خرد در رفتار و کردار انسانهاست.
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند تو در دلاوری نخواهد آمد و هرگز کسی به اندازه تو در زبان فارسی به عظمت نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: من نمیگویم که تو از سایرین در این زمان برتر و با انصافتر هستی، اما واقعاً تو بهتر از آنها هستی.
هوش مصنوعی: از این چرخ گردنده آسمان بالاتر هستی، بنابراین این نکته را روشن میگویم که من برتر از آنچه هستم، نیازی به شروع ندارم.
هوش مصنوعی: چرا که به خاطر تو، این مردم از خوشی و شیرینی زندگی بهرهمند میشوند، در حالی که از آسمان و گردونه سرنوشت تلخیها بر زندگی آنها میبارد.
هوش مصنوعی: حسام الملک ماضی به آرامش و رضایت در دنیای دیگر رسید، چرا که او برای مسائل و امور جهان تصمیمگیری کرد و حکم صادر کرد.
هوش مصنوعی: پس از آن که سیف، برهنه از هر گونه سخن بیاهمیت و اضافی، به طور مؤثر و بدون تأخیر عمل کرد.
هوش مصنوعی: آن گلی که درهم و نامنظم بود را به شکل زیبایی مرتب کرد و اوضاع نابسامان را سامان بخشید.
هوش مصنوعی: لبانش خاموش شدند، اما آیا چراغی که خداوند افروخته است، خاموش خواهد شد؟
هوش مصنوعی: اکنون من زندهام؛ اگر به این موضوع شک داری، میتوانم با دلایل قانعکنندهای این ادعا را ثابت کنم.
هوش مصنوعی: تو در این بدن خوشبخت، جان هستی و در این فرم درخشان، روح.
هوش مصنوعی: شما مانند برجی هستید که در جایی بلند قرار دارد، و او نیز در جایی بلند است. تا روز قیامت، کی میتواند جز با چشم احول (کسی که دیدش ناتوان است) او را ببیند؟
هوش مصنوعی: از توست که زیباییهای خورشید در آینه جلوهگر میشود و جلال و شکوه آن به زیباییات مرتبط است.
هوش مصنوعی: جهل در سرزمین تو جایی ندارد و ظلم نمیتواند در قلمرو تو وارد شود.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که باید حقایق نادرست و بیپایه را کنار گذاشت و آنها را از بین برد، زیرا عدالت یک قاضی دلسوز و منصف همه چیز را اصلاح میکند. در واقع، اشاره به این دارد که با قضاوت صحیح و منصفانه، بیعدالتیها و اشتباهات گذشته میتوانند به فراموشی سپرده شوند.
هوش مصنوعی: ای خداوند، به خاطر مقام والای تو، بهترین مردم را از میان فرمانروایان برگزیدهای.
هوش مصنوعی: عزیزم، با افتخار جوانی و زیبایی گلستانت را به سالخوردگان عاقل نشان دادی.
هوش مصنوعی: به خاطر فخر و pride، شاه با زیبایی وصل شد و شادی و خوشی به او پیوست.
هوش مصنوعی: ولیعهد خدیو شرق دستور داده که نعمتهای خود را به طور محسوس و قابل مشاهده به دیگران عطا کند.
هوش مصنوعی: او از دریای ثروت به او هشت (به معنی موقعیت یا مقام) هدیه داد؛ تاجی پر زرق و برق بر سرش قرار داد.
هوش مصنوعی: درخت باشکوهی که خداوند آن را از این آبهای جاری و جویبارها رشد داده است.
هوش مصنوعی: شخصی با فضیلت و خوشبخت است که از این چشمهی پاک و زلال آب مینوشد.
هوش مصنوعی: آنگاه که زلفهای ترکزبانان بوی سمن بدهد، گاهی با قید و گاهی به صورت آزاد به ما میرسد.
هوش مصنوعی: چهرههای مردم دربار تو گرد و غباری شده و چهرهٔ دشمنانت بر خاک تو خيسي گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
وگر نه کرده بودی چرخ مایل
بدین سان لختکی میل معدل
حرامم بیته بی آلاله و گل
حرامم بیته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بیته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مُل
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.