شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ
میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ
به دست راست شراب و به دست چپ زلفین
همیخوریم و همی بوسه میدهیم به دنگ
نبیذ و بوسه تو دانی همی چه نیک بود
یکی نبیذ و دو صد بوسه و شراب زرنگ
گهی بتازد برمن، گهی بدو تازم
به ساعتی در، گه آشتی و گاهی جنگ
به گاه مستی چونان شود دو چشم بتم
که نرگسینی غرقه شود به خون پلنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از لحظات شاد و پرشور عاشقانه صحبت میکند. او در یک شب طولانی، شرابی خوش رنگ در دست دارد و در کنار معشوقش به بوسه و خوشگذرانی میپردازد. او به زیبایی نبیذ و بوسه را توصیف میکند و اشاره میکند که این لحظات همواره با غم و شادی همراه است. او از بازیهای عاشقانه بین خود و معشوقش و تغییراتی که بین آشتی و جنگ وجود دارد، سخن میگوید. در پایان، شاعر به چشمهای معشوقش اشاره میکند که در حالت مستی، جذابیت فوقالعادهای پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: شب طولانی است و من در دستانم یک لیوان شراب قرمز دارم. این شراب مانند سنگ عقیق زیبا و در حال جوش و گداخته مثل زنگ است.
هوش مصنوعی: با یک دست شراب مینوشیم و با دست دیگر به زلفهای یار میزنیم و به شادی و لذت بوسه میدهیم.
هوش مصنوعی: نوشیدنی و بوسه، تو میدانی که چقدر خوب است. یکی نوشیدنی و دو صد بوسه، همراه با شراب زعفرانی.
هوش مصنوعی: گاهی او به من حمله میکند و گاهی من به او حمله میکنم. در یک لحظه با هم آرام هستیم و در لحظه دیگر درگیر جنگ و دعوا هستیم.
هوش مصنوعی: در زمان خمار و مستی، چشمان من مانند چشمان کسی میشود که نرگسهایی زیبا، دچار شدت احساس و اضطراب شده و به رنگ خون تبدیل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بکوه ساوه (ساده) ز تو مرگ بر نخواهد گشت
همی دراید در روی تو از آن آژنگ
اگر نخواهی بر دشت ساوه شو بنشین
وگر بخواهی درشو بقلعۀ بشلنگ
خدایگان جهان خسرو بزرگ اورنگ
بر آوردندهٔ نام و فرو برندهٔ ننگ
شَهِ ستوده به نام و شه ستوده به خوی
شهِ ستوده به بزم و شهِ ستوده به جنگ
چو آفتاب سر از کوه باختر بر زد
[...]
ز موج دریا این آبر آسمان آهنگ
کشیر رایت پروین نمای بر خرچنگ
مشعبد آمد پروین او ، که در دل کوه
چو وهم مرد مشعبد همی نماید رنگ
سپهر رنگین زو گشت کوه سیم اندود
[...]
ایا فروخته از فر و طلعتت او رنگ
زدوده رای تو ز آیینه ممالک زنگ
بلند رای تو خورشید گنبد دولت
خجسته نام تو عنوان نامه فرهنگ
ز نور رای تو مانند روز گردد شب
[...]
خدایگان جهانی و شاه با فرهنگ
به عدل چون عمری و به هوش چون هوشنگ
نهای بهار و بهاری چو کرد خواهی بزم
نهای هژیر و هژیری چو کرد خواهی چنگ
خدنگ فخرکند بر درخت صندل و عود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.