امیر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
سلام مجتبا گرامی.بنده نقطه نظر هایی دارم که قطعا بی عیب نیست. بیت1_ذات خدا یعنی ذات انسان و درجه مقصود و رضایت این نفس و ذات این است که جملگی به عشق روی بیاوریم و هر کس از عشق سرباز زد و از دل راند کافر شده است زیرا خداوند دل ادمی را با عشق تعبیه کرد و گوشزد کرد که در راه عشق باشیم___در مذهب عشق کسی که سوز و گداز عشق ندارد کافر است. بیت2_چرا با نفس و دلم بجنگم و خود را سرزنش کنم چون به عشق، انها زنده شدند و اتش سوزان و تحمل ناپذیر عشق را در وجودم فوران کردند و من را در بلا انداختند زیرا باید نیرو خود را برای جنگیدن با کرشمه و ناز یار نگه دارم و در نهایت ان عمزه و ناز باعث مرگ من در دریای عشق اوست___از یک طرف عمزه و ناز یار را عبادت می کند(حج) و از ان طرف با ان می جنگد(غزا) بیت3_بی یار و بدون عشقش نفس و حقیقت ما مانند یک سایه توخالی و بی ارزش است .خویشتن ما در حضور تو معنی و مفهوم پیدا می کند.___عظمت و بزرگی خدا را می رسونه البته بیشتر بیت منظور از یار و معشوق خدا است. بیت4_اتش عشق بر افروخته شد بر دل عاشقان که حتی اب حیات(مایعی که در افسانه هر کس ازان میخورد به عمر جاودانه ای دست پیدا می کرد)با ان همه عظمت و ارزش در برابر تو شرمسار است و نمی توان با ان عشق اتش را خاموش کرد و دل را تسکین داد.بروید از خدا بپرسد که چرا امانت الهی(عشق)را در وجود ادمی تعبیه کرد تا او این وظیفه را به دوش بکشد__ البته این بیت میتونه چند معنا داشته باشه بیت5_هجده هزار (منظور زیادی مقدار هست)عالم خوشی و شادمانی و خواست و ارزو برای انسان عرصه و نمایش دادند تا انسان با انتخاب انها در ظاهر در رفاه و اسودگی باشند ولی عاشقان (نفس انها) راه عشق خدا را انتخاب کردند که بسیار زیبا و بی همتاست بیت6_دوزخ محل زندگی کافران و بهشت محل زندگی مومنان و جایگاه و سزای عاشقان محو و نابودی انها در راه سخت عشق هست__بله عاشقان بسیار والاترند که در واقع مذهب عشق را با ارزش تر از مذهب مونان و کافران میداند که قطعا هست و بر منکرش لعنت. بیت7_در مورد خواجه شمس تبریزی زبان می گشاید که تاثیر زیادی بر هویت و ذات مولانای بزرگ گذاشت و اورا اصل حقیقت وفا میخواند و اگاه از سر و راز هستی و صفای روح خودش را مدیون شمس است. بیت8_شعر های من مانند عبیر،(ماده ای خوشبو) جان صد انسان که با سنگ فرقی ندارد و عشق درونش موج نمی زند تاثیر می گذارد و رویه انها در زندگی را تغییر می دهد همانطور که خاک کوی یار در تبریز(محل زندگی شمس)حکم کحل را دارد(ماده ای که باعث شفای چشم می شود) و وجود و ذاتم را از حقیقت و روشنایی لبریز می کند.در کل می گوید بخاطر اینکه از شمس تاثیر پذیرفتم شعرهایم زبان زد عام هست اری شمس تبریزی در شناخت معرفت و حقیقت در جایگاه والایی برخوردار است.
حامد در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:
متاسنانه همواره با نظرات غیر کارشناسی روبرو هستیم.اساتید هم بجای اینکه مشکل اصلی این دوستما را مطرح کنند برای هم هندوانه باز می کنند و خودستایی.
آقای ماهان عزیز شما در گام اول می بایست بتوانید مسراعی هم وزن حافظ بگویید و سپس خیال جایگزینی آن را در سر بپرورید.
"چو شمع مجلس یک زبان و یک دل شو" نمی تواند در مسراع بعدی
"خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش" را بپذیرد.
وزن را می توانید با استفاده از ابزاری که کنجور در اختیار شما گذاشته است بیاموزید.
توفیق شما روز افزون
پدرام بهرام زاده در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۸ - اقتدا کردن قوم از پس دقوقی:
معنی تکبیر اینست ای امام
مصراع بعدش کاملا اشتباه هست اصلا قافیه ندارد.
لطفا اصلاح کنید
ساسان در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱۵:
مُشتی خر بین یعنی مُشت نمونه خروار( جزئی از کل)
سید محمد مهدی شریفی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۶ - عتاب کردن حق تعالی موسی را علیه السلام از بهر آن شبان:
هوالجَواد
از جمله اسم های خداوند ( الجواد) است . یعنی بسیار انعام و احسان کننده و حق تعالی فیاض مطلق و متصف به صفت جود واحسان ورحمت غیر متناهی است ودائم الفضل وقدیم الاحسان است وبخل در ساحت کبریایی او راهی ندارد.
من نکردم امر تا سودی کنم
بلک تا بر بندگان جودی کنم
شیخی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۴ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:
وزن نوشته شده برای این غزل اشتباه هست. بر طبق کتاب عروض فارسی دکتر عباس ماهیار وزن غزل، مُفتَعِلاتُن مفتعلاتن مفتعلاتن مفتعلاتن (رجز مثمن مطوی مرفل) میباشد.
nabavar در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:
گرامیان کسری و کامران
ابر ده و دو هفت شد کدخدای
را با چند تعبیر می توان بیان کرد
به گمان من
ابر ده و دو، هفت شد کدخدای
ده +دو = دوازده به مانای دوازده ماه سال [برج ] است
نماینده ی 30 درجه حرکت خورشید بر دائرةالبروج است
و جمع انها 360 درجه نماینده ی دوازده ماه سال خورشیدی ست
صاحب اصلی این دوازده ماه، هفت آسمان است
کَد را به معنای صاحب و در بر دارنده یا نماینده می توان در نظر داشت
مانند کدبانو = صاحب خانه
جواد انصاری در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:
زیر هر غزلی رو نگاه میکنم میبینم اساتید همه از سعدی ایراد گرفتن که بیشتر نشانه بیسوادیشونه. بابا غزلو بخونین و لذت ببرین....
ع.ر.گوهر در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۳۹ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
با درود...
بیت چهارم بی نهایت صحیح میباشد از جهت وزن و رعایت قافیه که به اشتباه بنهایت نگاشته شده است تصحیح بفرمایید
علی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۲۵ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۴۸ - جولای خدا:
خیلی عالی بود من کلاس هفتم هستم در مدرسه ی تیزهوشان
برای معلممان خواندم خوششون اومد
Marzi در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:
شما دوستان عزیز را به شنیدن تصنیف "پروانه شو" با صدای حبیب الماسیان دعوت می کنم
پیوند به وبگاه بیرونی
حنا در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹:
کر به معنی شکوه است و نه ناشنوایی
دکتر صحافیان در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:
از پیر کنعان( در غم یوسف) سخنی دلپذیر شنیده ام، که آنچه فراق بر سر عاشق می آورد وصف ناپذیر است( چگونه سخن یعقوب برای فراق، خوش می شود؟
ایهام وابهام َشعری:
- این سخن التیام درد فراق است
- فراق آورنده حال خوش و پرورش دهنده جان است، یعقوب پس از فراق به یگانگی عشق رسید
حدیث هول قیامت، که گفت واعظ شهر
کنایتی است، که از روزگار هجران گفت
هراس رستاخیز که واعظ بیان کرد کنایه ای ازین فراق است.
3- نشانی دوست را از چه کسی بپرسم(خانلری: پرسم راست)، در حالی که نسیم صبا نیز هر چه می گوید پریشانی است.
4- آه و فریاد که آن ماهرو که رشته مهرم را پاره می کند(خانلری: دشمن دوست)، چه آسان یارانش را ترک میکند(و هدیه فراق می دهد)
5- از فراقت ترک درمان کردم، پیوسته مقیم مقام رضا و شکرگزار رقیب.
6-دهقان کارآزموده گفت: اساس خوشدلی و از میان برنده غمها شراب سالخورده است.( خانلری و پیر دهقان)
7- هر چند نسیم بر مرادت می وزد،( خانلری: وزد) اما به آن تکیه نکن، این نکته به سلیمان که باد مسخر او بود، گفته شد( باد یا مور گفت: آنچه در دست داری باد-هیچ است)
8- هر فرصت حال خوش را دریاب، چه کسی به تو اطمینان داد، که پیر فلک از نیرنگ دست برداشته است.
9- دست از چون و چرا( کنکاش راز هستی) بردار که انسان سعادتمند سخن حق را به جان می پذیرد.
چه کسی گفت( با این همه فراق)، از فکر عشقت بازگشته ام، این دروغی است که به من بسته اند.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح
شهرام زندی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱:
در این دریای بیمونس دلا مینال چون یونس
نهنگ شب در این دریا به مردم خوار میماند
بدان سان میخورد ما را ز خاص و عام اندر شب
نه دکان و نه سودا و نه این بازار میماند
اشاره به مردم خواری شب و سیستم حاکم بر هستی دارد که هیچ خاص دنیوی و عام دنیوی را از آن خلاصی نیست الآ که چون یونس ، تسلیم محض او شوی و هیچ غیری را دستاویز قرار ندهی
مولانا اشاره به خلوت شب داره و دلگیر از اینکه انسانها همه خوابند بجز بیماران که آنها نیز جز ناله و درد خود دیگر چیزی نمیدانند
باده ای از باده های آسمانی به ایشان نموده اند که
سقای روح یک باده ز جام غیب درداده
از این رو حیفش می آید که این باده را به تنهایی بخورد
از طرفی هم میداند که همچون یونس میباید که دست از هر غیری شست تا سر به آستان حق سایی
بعد کمی هم توضیح میده که
فلک بازار کیوانست در او استاره گردان است
شب ما روز ایشانست که بیاغیار میماند
جز این چرخ و زمین در جان عجب چرخیست و بازاری
ولیک از غیرت آن بازار در اسرار میماند
.
آرش در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:
سپاس از امکانات خوب گنجور . اگر معنی کلمه ایی را ندانیم با یک کلیک میرویم به لغتنامه و سر از لغت مربوطه درمیاریم ! میتوان علامت پلی را زد و شعر را با تلفظ صحیح و صدای خوب شنید ! . در قسمت حاشیه ها هم مطالبت مفید و مرتبط موجود است و امکان حاشیه نویسی برای همه وجود دارد . دستمریزاد .
آرش در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۱۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱ - پادشاهی جمشید هفتصد سال بود:
در مورد کلمه بسودی در بیت بیست و چهارم ( بسودی سه دیگر گروه را شناس) شاید معنای بسودی چیزی شبیع به عنوان باشد ! چون در واقع میخواهد بگوید به عنوان گروه سوم این گروه ( دهگان، دهقان، ) را بشناس ، چون قبلن از دو گروه حرف زده ( آتوزیان ، نیساریان،) و بعد هم به گروه چهارم ( اهتوخوشی) اشاره میکنه . شاید هم به معنی سودمتد باشد ! در 6ر حال فردوسی در مورد این طبقه زیاد نوشته و همیشه از عنوان دهگان یا برزگر استفاده کرده . به نظر نمیاد بسودی اسم گروه سوم باشه !!
شهرام زندی در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲:
ورای پرده جانت دلا خلقان پنهانند
ز زخم تیغ فردیت همه جانند و بیجانند
مولانا از حقیقتی پرده برمیدارد
خلقانی، خلقهایی ورای پرده جان هستند که
ورای گنبد گردان، براق(کشتی) جان همیرانند
میفرماید اگر میخواهی ادراکی از آن کان ، که جان ارکان است بیابی باید که بی خویش شوی
باید که بی حس و بی گوش و بی فکرت شوی
تا خطاب ارجعی را بشنوی
مولانا به وضوح راه مینماید ورود به چنین راهی با خواندن و پویش در تفاسیر و شرکت در کلاسهای ادبی نیست ،
باید که پای در بی خویشی نهاد سبک دل شده و از دایره ی عقل گذر کرد تا پای در گنجگاه عشق نهاد
غلام شمس تبریز ( پیر غیبی ) باش تا زر های گنج عشق را دریابی
پاینده باشید
nabavar در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:
ستایش خرد را به، از راه داد
خِرَد انصافاً سزاوار ستایش است
nabavar در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:
گرامی کسرا
ستایش خرد را به، از راه داد
به گمانم اگر خواننده این مصرع را بعد از ” به “ با کمی مکس می خواند معنای جمله بیشتر نمایان می شد.
می گوید: اگر انصاف داشته باشیم و دادگر باشیم ستایش خِرَد خوب است
م.شیدا در ۴ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶ - امر حق به موسی علیه السّلام که مرا به دهانی خوان کی بدان دهان گناه نکردهای: