بخش ۲۲ - تفسیر قوله علیهالسلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
جان بسی کندی و اندر پردهای
زانک مردن اصل بد ناوردهای
تا نمیری نیست جان کندن تمام
بیکمال نردبان نایی به بام
چون ز صد پایه دو پایه کم بود
بام را کوشنده نامحرم بود
چون رسن یک گز ز صد گز کم بود
آب اندر دلو از چه کی رود
غرق این کشتی نیابی ای امیر
تا بننهی اندرو من الاخیر
من آخر اصل دان کو طارقست
کشتی وسواس و غی را غارقست
آفتاب گنبد ازرق شود
کشتی هش چونک مستغرق شود
چون نمردی گشت جان کندن دراز
مات شو در صبح ای شمع طراز
تا نگشتند اختران ما نهان
دانک پنهانست خورشید جهان
گرز بر خود زن منی در هم شکن
زانک پنبهٔ گوش آمد چشم تن
گرز بر خود میزنی خود ای دنی
عکس تست اندر فعالم این منی
عکس خود در صورت من دیدهای
در قتال خویش بر جوشیدهای
همچو آن شیری که در چه شد فرو
عکس خود را خصم خود پنداشت او
نفی ضد هست باشد بیشکی
تا ز ضد ضد را بدانی اندکی
این زمان جز نفی ضد اعلام نیست
اندرین نشات دمی بیدام نیست
بیحجابت باید آن ای ذو لباب
مرگ را بگزین و بر دران حجاب
نه چنان مرگی که در گوری روی
مرگ تبدیلی که در نوری روی
مرد بالغ گشت آن بچگی بمرد
رومیی شد صبغت زنگی سترد
خاک زر شد هیات خاکی نماند
غم فرج شد خار غمناکی نماند
مصطفی زین گفت کای اسرارجو
مرده را خواهی که بینی زنده تو
میرود چون زندگان بر خاکدان
مرده و جانش شده بر آسمان
جانش را این دم به بالا مسکنیست
گر بمیرد روح او را نقل نیست
زانک پیش از مرگ او کردست نقل
این بمردن فهم آید نه به عقل
نقل باشد نه چو نقل جان عام
همچو نقلی از مقامی تا مقام
هرکه خواهد که ببیند بر زمین
مردهای را میرود ظاهر چنین
مر ابوبکر تقی را گو ببین
شد ز صدیقی امیرالمحشرین
اندرین نشات نگر صدیق را
تا به حشر افزون کنی تصدیق را
پس محمد صد قیامت بود نقد
زانک حل شد در فنای حل و عقد
زادهٔ ثانیست احمد در جهان
صد قیامت بود او اندر عیان
زو قیامت را همیپرسیدهاند
ای قیامت تا قیامت راه چند
با زبان حال میگفتی بسی
که ز محشر حشر را پرسد کسی
بهر این گفت آن رسول خوشپیام
رمز موتوا قبل موت یا کرام
همچنانکه مردهام من قبل موت
زان طرف آوردهام این صیت و صوت
پس قیامت شو قیامت را ببین
دیدن هر چیز را شرطست این
تا نگردی او ندانیاش تمام
خواه آن انوار باشد یا ظلام
عقل گردی عقل را دانی کمال
عشق گردی عشق را دانی ذبال
گفتمی برهان این دعوی مبین
گر بدی ادراک اندر خورد این
هست انجیر این طرف بسیار و خوار
گر رسد مرغی قنق انجیرخوار
در همه عالم اگر مرد و زنند
دم به دم در نزع و اندر مردنند
آن سخنشان را وصیتها شمر
که پدر گوید در آن دم با پسر
تا بروید عبرت و رحمت بدین
تا ببرد بیخ بغض و رشک و کین
تو بدان نیت نگر در اقربا
تا ز نزع او نسوزد دل ترا
کل آت آت آن را نقد دان
دوست را در نزع و اندر فقد دان
ور غرضها زین نظر گردد حجیب
این غرضها را برون افکن ز جیب
ور نیاری خشک بر عجزی مَایست
دانکه با عاجز گزیده معجزیست
عجز زنجیریست زنجیرت نهاد
چشم در زنجیرنه باید گشاد
پس تضرع کن که ای هادی زیست
باز بودم بسته گشتم این ز چیست
سختتر افشردهام در شر قدم
که لفی خسرم ز قهرت دم به دم
از نصیحتهای تو کر بودهام
بتشکن دعوی و بتگر بودهام
یاد صنعت فرضتر یا یاد مرگ
مرگ مانند خزان تو اصل برگ
سالها این مرگ طبلک میزند
گوش تو بیگاه جنبش میکند
گوید اندر نزع از جان آه مرگ
این زمان کردت ز خود آگاه مرگ
این گلوی مرگ از نعره گرفت
طبل او بشکافت از ضرب شگفت
در دقایق خویش را در بافتی
رمز مردن این زمان در یافتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است از مولانا جلالالدین محمد بلخی (مولوی) که به مسأله مرگ و زندگی پرداخته است. مولوی در این شعر به انسانها میآموزد که مرگ بخشی از فرآیند زندگی است و برای درک کامل زندگی و حقیقت، باید به مرگ نگاهی دیگر داشته باشند. او میگوید که تا زمانی که انسان نپرسد "مرگ چیست؟"، واقعاً نمیتواند زندگی را درک کند.
او به تصویرسازیهایی میپردازد که نشان میدهد زندگی و مرگ دو روی یک سکهاند. مولوی اهمیتِ پذیرش مرگ را بیان میکند و میگوید که باید مرگ را به عنوان یک تغییر و انتقال به دنیای بالاتر ببینیم. شعری حاکی از عشق، درد و جستجوی حقیقت است که به مخاطب یادآوری میکند که در زندگی، خود را از قید و بند تعلقات دنیوی رها کند تا بتواند به هوش و آگاهی واقعی برسد.
به این ترتیب، مولوی در این اثر زیبای خود، به تجربه واقعی مرگ و بیداری در زندگی اشاره میکند و مخاطب را ترغیب مینماید که به عمق معانی زندگی بپردازد و از زنجیرهای دنیوی رها شود.
هوش مصنوعی: زندگی به سختی میگذرد و به خاطر مشکلات و چالشها، در پنهانی به سر میبریم؛ زیرا مرگ یک حقیقت است که هنوز به آن آگاه نیستیم و با آن روبرو نشدهایم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نروی و از دنیا جدا نشوی، جان کندن و زحمت کشیدن برای رسیدن به کمال بیفایده است. هیچکس نمیتواند به اوج و موفقیت واقعی دست یابد.
هوش مصنوعی: وقتی از صد پایه، فقط دو پایه باقیمانده باشد، دیگر کسی نمیتواند به بام نزدیک شود.
هوش مصنوعی: وقتی که طناب یک گز کوتاهتر از صد گز باشد، آب نمیتواند به راحتی در دلو برود.
هوش مصنوعی: ای امیر، اگر در این کشتی غرق شوی، دیگر نمیتوانی از آن خارج شوی و در نهایت به سرنوشت ناخوشایند دچار میشوی.
هوش مصنوعی: من در نهایت اصل و ریشه کسی هستم که همچون ستارهای درخشان در دل تاریکیها میدرخشد؛ کشتی توهمات و وسوسهها را به طور کامل غرق میکند.
هوش مصنوعی: وقتی آفتاب در آسمان آبی نمایان میشود، کشتی هش به خاطر غرق شدنش ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که نمردهای، جدا شدن از زندگی سخت و طولانی میشود. در صبح بیدار باش و به روشنایی خود ادامه بده، ای شمع با ویژگیهای خاص.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ستارههای ما پنهان شدند، بدان که خورشید جهان نیز در خفا قرار دارد.
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که تحت تأثیر مشکلات و موانع قرار بگیری. با همهی قدرت و ارادهات به سمت جلو برو، چون باید از حواس و درک خود در برابر ناملایمات دفاع کنی.
هوش مصنوعی: اگر بر خود ضربه میزنی، بدان که این وضعیت در واقع بازتابی از دنیای توست، زیرا تو در واقع همان چیزی هستی که خودت را به آن مشغول کردهای.
هوش مصنوعی: در چهره من تصویر خودت را مشاهده کردهای و در درگیریهای درونیت به هیجان آمدهای.
هوش مصنوعی: مانند آن شیری که در آب دیدهی خود تصویرش را میبیند و دشمن خود فرض میکند.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی تفاوتها و دوگانگیها را بشناسی، باید در ابتدا به طور قاطع هر چیز مخالف را نفی کنی. فقط در این صورت میتوانی از وجود ضدها آگاه شوی و درک بهتری پیدا کنی.
هوش مصنوعی: در این زمان، تنها چیزی که به وضوح مطرح است، نفی و رد کردن ضد است و در این دنیا هیچ لحظهای بدون محدودیت و قید نیست.
هوش مصنوعی: ای کسی که جذابیت و زیباییات قابل توجه است، باید متوجه شوی که در این دنیا، مرگ را انتخاب کنی و با حجاب و پوشش دنیوی وداع کنی.
هوش مصنوعی: نه آن مردنی که انسان در گور تجربه میکند، بلکه مرگی که به زندگی و نور تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: مردی به بلوغ رسید و دوران کودکیاش به پایان رسید. مانند رومیها شد و رنگ تیرهی گذشته را از خود دور کرد.
هوش مصنوعی: خاک به طلا تبدیل شد و دیگر از حالت خاکی خود خارج شده است، دیگر غم و اندوهی وجود ندارد و در واقع نشانههای حزن و ناامیدی نیز از بین رفته است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی اسرار را دریابی، باید به حقیقتی عمیقتر نگریسته و از ظواهر فراتر بروی. تنها در این صورت میتوانی وجودی را که به نظر مرده میآید، زنده ببینی و حقیقت او را درک کنی.
هوش مصنوعی: او همانند افراد زنده به سوی زمین مردگان میرود و روحش به آسمان پرواز کرده است.
هوش مصنوعی: در این لحظه، او دل خوشی ندارد و اگر بمیرد، روحش نمیتواند به جایی منتقل شود.
هوش مصنوعی: زیرا پیش از این که او بمیرد، داستان مرگ او نقل شده است؛ پس فهم این مرگ به عقل نمیرسد.
هوش مصنوعی: نقل باید باشد، نه مثل نقل جان، بلکه همچون نقلی که از یک جایگاه به جایگاه دیگر منتقل میشود.
هوش مصنوعی: هرکس بخواهد بر روی زمین، مردهای را ببیند، باید چنین در منظرش پدیدار شود.
هوش مصنوعی: به مرابن ابوبکر تقی بگو که سرآمد متقیان است و در روز قیامت، امامت انسانهای با ایمان را بر عهده دارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا به فرد صدیق و راستگو نگاه کن، تا در روز قیامت بر ارزش و اعتبار او افزوده شود.
هوش مصنوعی: محمد (ص) منبع اصلی رحمت و نعمت است، زیرا او به مفهوم واقعی خود در حل و فصل مشکلات و معضلات بشری دست یافته است.
هوش مصنوعی: احمد در جهان بهگونهای است که ظهور او مانند صد قیامت است و تجلیاش به وضوح درک میشود.
هوش مصنوعی: از قیامت سوال کردهاند که تا وقوع آن چه مدت باقی مانده است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تو به وضوح احساسات و افکار خود را بیان میکردی، به طوری که اگر کسی از قیامت سوالی میکرد، تو میتوانستی به خوبی پاسخ دهی.
هوش مصنوعی: برای این موضوع، پیامی از یک فرستاده با کلام زیبا وجود دارد که به اهمیتی اشاره میکند: پیش از آنکه از دنیا بروید، خود را آماده کنید و به درک عمیقتری از زندگی دست یابید.
هوش مصنوعی: من پیش از اینکه بمیرم، حالتی از مردگی را تجربه کردهام و از آن طرف، این نام و آوازه را به دنیای خود آوردهام.
هوش مصنوعی: پس وقتی روز قیامت فرا برسد، آن را تماشا کن، زیرا دیدن هر چیز نیازمند شرایط خاصی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به تجربیات واقعی نپردازی، نمیتوانی آنچه را که وجود دارد بهخوبی درک کنی، چه آن چیز نور باشد و روشن، چه تاریکی و ظلمت.
هوش مصنوعی: اگر به مقام عقل برسید، درک کامل عشق را نیز خواهید یافت و اگر عشق را بشناسید، به کمال عقل نیز نائل میشوید.
هوش مصنوعی: من گفتم که دلیل این ادعا را روشن کن، اگر درک تو توانسته باشد این را درک کند.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که در این سمت انجیرهای زیادی وجود دارد و اگر پرندهای به اینجا بیاید، احساس رضایت و خوشحالی میکند و از خوردن انجیرها لذت میبرد.
هوش مصنوعی: در تمام جهان، هر لحظه مردان و زنان در حال تلاش و مبارزه هستند و در حالتی از مرگ و زندگی قرار دارند.
هوش مصنوعی: سخنان آنها را مانند وصیت بدان، زیرا پدر در آن لحظه به پسرش چیزی میگوید.
هوش مصنوعی: تا اینکه عبرت و رحمت بوجود بیاید، باید کینه، حسد و بغض ریشهکن شوند.
هوش مصنوعی: فرمان میدهد که به نیت و انگیزههای نزدیکان خود توجه کنی تا مبادا به خاطر درد و رنج آنها دل تو داغدار و سوخته شود.
هوش مصنوعی: تمام چیزهایی که به دست میآورید را به عنوان حقیقی و ارزشمند در نظر بگیرید، و در زمان اختلاف و جدایی، دوست را به عنوان سرمایهای گرانبها بشناسید.
هوش مصنوعی: اگر هدفها از این منظر نامشخص باشد، این اهداف را از پنهانگاه خود خارج کن.
هوش مصنوعی: اگر ناتوانی توانایی را نداشته باشد، بدان که در کنار ناتوانی، شگفتی وجود دارد.
هوش مصنوعی: ناتوانی مانند زنجیری است که به پای انسان بسته شده و نباید اجازه داد که نگاه و توجه به آن، انسان را محدود کند. باید به فکر رهایی از آن بود و نباید زنجیر را آزاد گذاشت.
هوش مصنوعی: پس با دل شکست و خاضعانه دعا کن، ای راهنمای زندگی. من که روزی آزاد و رها بودم، حالا در سختی و محدودیت قرار گرفتهام. این وضعیت از چیست؟
هوش مصنوعی: درد و رنجی که در زندگی تجربه میکنم، به قدری زیاد است که هر لحظه احساس میکنم در حال غرق شدن هستم و نمیتوانم از خشم تو رهایی یابم.
هوش مصنوعی: من از نصیحتهای تو بیتوجه بودهام و به دنبال شکستن بتها و اعتقادات نادرست بودهام.
هوش مصنوعی: یاد گرفتن از هنر و صنعت اهمیت بیشتری دارد نسبت به یادآوری مرگ، زیرا مرگ را میتوان شبیه به خزان دانست که ریشه و اصل زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: سالهاست که مرگ به آرامی در گوش تو صدا میزند و تو وقتی که انتظارش را نداری، ناگهان به خودت میآیی.
هوش مصنوعی: در لحظهی جدال، صدای جان میگوید که ای مرگ، اکنون من با خبر از تو هستم.
هوش مصنوعی: این جمله به وضعیتی اشاره دارد که مرگ یا نابودی با صدای بلند و نعرهای شدید خود، به شکستی در طبل زندگی یا وجود انسان انجامیده است. گویی صدای ناله و درد، موجب ایجاد ترک و آسیب در چیزی بزرگ و مهم میشود. این بیان نمادی از شدت و احساس عمیق ناشی از مواجهه با مرگ و پایان است.
هوش مصنوعی: در لحظات خود توانستی به راز مرگ در این زمان پی ببری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.