شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران: به که سردار کل جزاه الله - بشنود حال بنده بیاکراه
شمارهٔ ۲ - در نصیحت: این شنیدم که تازیای درویش - کف بسودی ز مهر بر سگ خویش
شمارهٔ ۳ - جنگ خانگی: خصم بر در ستاده کینهسگال - در درون سرای جنگ و جدال
شمارهٔ ۴ - اندرز به جوانان: مفریب ای بزرگوار پسر - دختری را ز مادر و ز پدر
شمارهٔ ۵ - در میگساری: می مخور ور خوری مدام مخور - جز شب آن هم میان شام مخور
شمارهٔ ۶ - جواب بهار به ادیب السلطنهٔ سمعین «عطا»: ای سمیعی رسید نامهٔ تو - نامهٔ تو رسید و چامهٔ تو
شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه: پادشها! چشم خرد باز کن - فکر سرانجام در آغاز کن
شمارهٔ ۸ - شاه لئیم: پادشهی بود به عهد قدیم - شیفتهٔ خوردنی و زر و سیم
شمارهٔ ۹ - شاه دل آگاه: قصهٔ شاهان جهان بیش و کم - نیست به جز قصه جور و ستم
شمارهٔ ۱۰ - هدیهٔ تاگور: دست خدای احد لمیزل - ساخت یکی چنگ به روز ازل
شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی: بود به کرمان، شهی از دیلمان - یافته مخلوق ز عدلش امان
شمارهٔ ۱۲ - بنای تختجمشید: پادشه ملکستان، داریوش - چون که بپرداخت ز بنگاه شوش
شمارهٔ ۱۳ - موقوفه و موقوفهخوار: گفتا موقوفه به موقوفهخوار - کای تو سزای غضب کردگار
شمارهٔ ۱۴ - گفتوگوی دو شاه: فرانسوا : چه می کنی، به چه کاری، امانوئل، پسرم؟ - امانوئل : بودورکه وارده عزیزم فرانسوا، پدرم!
شمارهٔ ۱۵ - قمرالملوک: ای نوگل باغ زندگانی - ای برتر و بهتر از جوانی
شمارهٔ ۱۶ - هدیۀ دوست: ای باد صبا ز روی یاری - وز راه وفا و دوستداری
شمارهٔ ۱۷ - مطایبه: ای از برما به خشم رفته - رخ بیسببی زما نهفته
شمارهٔ ۱۸ - در سبک عرفان: ماییم و دلی ز عشق صد چاک - آشوب سپهر و آفت خاک
شمارهٔ ۱۹ - به یاد آذربایجان: صبا شبگیرکن از خاورستان - به آذربایجان شو، بامدادان
شمارهٔ ۲۰ - نامهٔ منظوم: به قربان حضور شاهزاده - که آیین وفا ازکف نهاده
شمارهٔ ۲۱ - طبیبان وطن: ز بس گفتند ایران بیحساب است - ز بس گفتند ایرانی خراب است
شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس: یکی زیبا خروسی بود جنگی - به مانند عقاب از تیز چنگی
شمارهٔ ۲۳ - نتیجه: چو ترسی در دل کودک مکان کرد - ببالد هر چه بالاتر رود مرد
شمارهٔ ۲۴ - جواب به یکی از دوستان: محمد صالح، ای فرزانه فرزند - ترا توفیق خواهم از خداوند
شمارهٔ ۲۵ - خیال مستان: چو می خوردی خیال بد میندیش - که از مستی خیال بد شود بیش
شمارهٔ ۲۶ - در اثبات خدا: من و تو اخگرا! همسایگانیم - عجب نبود که با هم رایگانیم
شمارهٔ ۲۷ - طومار دانش: به روزی سخت سرد، ازماه اسفند - تبم میسوخت چون بر آذر اسفند
شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر: چو از تدریس فارغ شد دماغم - مه خرداد، خرم گشت باغم
شمارهٔ ۲۹ - هُمر -اَبرخیس: ابرخیس از تفاخر با همر گفت - که نتوانی چو من در شعر دُر سفت
شمارهٔ ۳۰ - سی لحن موسیقی: شنیدم باربد در بزم خسرو - به هر نوبت سرودی نغمهای نو
شمارهٔ ۳۱ - در وصف استاد حسین بهزاد نقاش عالیمقام: خداوند هنر، استاد بهزاد - که نقش از خامهٔ بهزاد به زاد
شمارهٔ ۳۲ - صخر شرید: سخن صخر شرید است مثل - از پس واقعهٔ ذات اثل
شمارهٔ ۳۳ - زن قاضی ری: با پسرگفت زن قاضی ری - کای پسر، اینهمه غفلت تا کی
شمارهٔ ۳۴ - بی خبری!: گر بدانم که جهان دگری است - وز پس مرگ همانا خبری است
شمارهٔ ۳۵ - در رثاء ایرج: ایرجا رفتی و اشعار تو ماند - کوچ کردی تو و آثار تو ماند
شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است: دو نفر بچهٔ مقبول قشنگ - نام این سنجر و آن یک هوشنگ
شمارهٔ ۳۷ - مدح و قدح: در سرای شوکتالدوله که بود - در عزایش ناله تا چرخ کبود
شمارهٔ ۳۸ - بیم از بحران: پادشاهی را یکی دستور بود - کز خط نعمتشناسی دور بود
شمارهٔ ۳۹ - مخبر بیخبر: مخبر ما رفت و آمد تنگدست - بیخبر چون گنگ خوابآلود مست
شمارهٔ ۴۰ - جُعَل: یک جُعَل روزی ز اصطبلی حقیر - ناگهان افتاد در باغ امیر
شمارهٔ ۴۱ - سلام به هند بزرگ: باز خنگ فکرتم جولان گرفت - فیل طبعم یاد هندستان گرفت
شمارهٔ ۴۲ - باباشملنامه: دوستان آمد ز ره باباشمل - ذکر او حی علی خیر العمل
شمارهٔ ۴۳ - تطبیق ماهها با برجها به زبان فارسی و اسلوب شعری: ماه فروردین جهان گردد جوان - برهٔ بریان نهد منعم به خوان
شمارهٔ ۴۴ - ساقینامه: بده ساقی آن می که خواب آورد - شرابی که در مغز تاب آورد
شمارهٔ ۴۵ - انسان و جنگ: شبی لب فروبسته بودم ز حرف - خرد غرق اندیشههای شگرف
شمارهٔ ۴۶ - به یاد عشقی: شبیچشم کیوان ز فکرت نخفت - دژم گشته از رازهای نهفت
شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!: به زیر درختان بیبرگ و بر - به زانو نهاده یکی کلبه سر
شمارهٔ ۴۸ - خانهٔ آهن: یکی پادشا خانهزآهن بساخت - شبی آتش افتاد و آهن گداخت
شمارهٔ ۴۹ - انسان و جهان بزرگ: به نام برازندهٔ نامها - کز آغازها داند انجامها
شمارهٔ ۵۰ - گل پیشرس: به ماه سفندار یک سال شید - بتابید بر یاسمین سپید
شمارهٔ ۵۱ - عروسی شکوفه: به شاخ شکوفه بتابید شید - شکفتند آن غنچههای سپید
شمارهٔ ۵۲ - یاران سه گانه:: یکی از بزرگان سه تن داشت یار - به تیمار آن هر سه دائم دچار
شمارهٔ ۵۳ - دیدار گرگ: در ایام پیشین به زابلستان - به کشمیر و اقطاع کابلستان
شمارهٔ ۵۴ - اسلحهٔ حیات: سگی ناتوان با سگی شرزه گفت - که رازی شنیدستم اندر نهفت
شمارهٔ ۵۵ - عنکبوت و مگس!: نگه کن بدان زشتخو جانور - نهاده به زانوی خمیده سر
شمارهٔ ۵۶ - اتق من شر من احسنت الیه: یکی مرد خودخواه مغرور دون - درافتاد روزی به تنگی درون
شمارهٔ ۵۷ - ترجمهٔ اشعار شاعر نگلیسی: به قسطنطنیه بتابید ماه - بلرزید از آن برجهای سیاه
شمارهٔ ۵۸ - گاو شیرده: جهانآفرین بندگان را همه - پدیدار فرمود همچون رمه
شمارهٔ ۵۹ - جوانی، پیری، مرگ: جهان سر بسر از فراز و نشیب - یکی کارخانهاست با رنگ و زیب
شمارهٔ ۶۰ - آلفته: بُد اندر حدود چغاخور، لُری - لری غولدنگی، چغاله خوری
شمارهٔ ۶۱ - یک بحث تاریخی: یکی روز فرخنده از مهر ماه - مثال آمد از درگه پادشاه
شمارهٔ ۶۲ - معلم و شاگرد: ادیبی زبان در طلاقت زبون - همی لام را خواند پیوسته نون
شمارهٔ ۶۳ - ترجمه یک قطعهٔ فرانسه: یکی کودک از لانه جغدی کشید - به صحن دبستانش میپرورید
شمارهٔ ۶۴ - رفیق بد: به روزی مبارک ز ماه صیام - بهخود، خوردن روزه کردم حرام
شمارهٔ ۶۵ - فرشتهٔ عشق: «اربس» اندر افسانهٔ باستان - به افرشتهٔ عشق شد داستان
شمارهٔ ۶۶ - نقش فردوسی: پژوهندگی را سپیدهدمان - فرشته به خاک آمد از آسمان
شمارهٔ ۶۷ - داستان رستم و اسفندیار: چو اسفندیار آن شه نیکبخت - به باغ مهی خسروانی درخت
شمارهٔ ۶۸ - راستی: شنیدم که شاهنشهی نقش بست - ابر خاتم خویشتن: «راست رست»
شمارهٔ ۶۹ - خرس و امرود: یکی گرسنه خرس در باغ جست - مگرمیوه نغزی آرد بدست
شمارهٔ ۷۰ - شاه حریص ترجمهٔ یکی !ز قطعات فر!نسه: پی چیست این ساز و برگ نبرد؟ - هم این کشتی وییل جنگی و مرد
شمارهٔ ۷۱ - بخون و بدان آنگهی کارکن: ایا پور پند مرا یاد دار - پدرت آنچه گوید فرا یاد آر
شمارهٔ ۷۲ - کار و عمر دراز: به من بر مسلم شد این نکته باز - که مردم به گیتی بماند دراز
شمارهٔ ۷۳ - کوشش و امید ترجمه !ز یک قطعه فرانسه: جدا شد یکی چشمه از کوهسار - به ره گشت ناگه به سنگی دچار
شمارهٔ ۷۴ - رنج و گنج: بروکار می کن مگو چیست کار - که سرمایهٔ جاودانی است کار
شمارهٔ ۷۵ - مرع دستانسرای: توگویی مگر مرغ دستانسرای - به ژاغر نهان کرده باریک نای
شمارهٔ ۷۶ - خدا و والدین: ایا کودک خوب شیرینزبان - مشو غافل از مادر مهربان
شمارهٔ ۷۷ - کل و کلاه: کلی را سر از زخم ناسور بود - ز خارش توانش ز تن دور بود
شمارهٔ ۷۸ - دزدان خر: شنیدم که دو دزد خنجرگذار - خری را ربودند در رهگذار
شمارهٔ ۷۹ - آشتی و جنگ: یکی دوستی را بیازرد سخت - پسآنگهسویقاضیشبردسخت
شمارهٔ ۸۰ - از بدی بپرهیز: گذشته گذشته است و آینده نیست - میان دو نابود، پاینده چیست؟
شمارهٔ ۸۱ - تود و بید: جهانست چون جنگلی بیکران - فراوان درخت و گیاه اندر آن
شمارهٔ ۸۲ - مرگ سرخ به از مرگ زرد: شدم با یکی مرد عیّار یار - که بودش همی رزم و پیکارکار
شمارهٔ ۸۳ - شکایت از مردم زمانه: زمانه به قصد دلم بیدرنگ - گشاید ز غم تیرهای خدنگ
شمارهٔ ۸۴ - جنگ داخلی و دشمن خارجی: چون عدو درکمین بود زنهار - دست از شنعت رفیق بدار