گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران: به که سردار کل جزاه الله - بشنود حال بنده بی‌اکراه

شمارهٔ ۲ - در نصیحت: این شنیدم که تازی‌ای درویش - کف بسودی ز مهر بر سگ خویش

شمارهٔ ۳ - جنگ خانگی: خصم بر در ستاده کینه‌سگال - در درون سرای جنگ و جدال

شمارهٔ ۴ - اندرز به جوانان: مفریب ای بزرگوار پسر - دختری را ز مادر و ز پدر

شمارهٔ ۵ - در میگساری: می مخور ور خوری مدام مخور - جز شب آن هم میان شام مخور

شمارهٔ ۶ - جواب بهار به ادیب‌ السلطنهٔ سمعین «عطا»: ای سمیعی رسید نامهٔ تو - نامهٔ تو رسید و چامهٔ تو

شمارهٔ ۷ - اندرز به شاه: پادشها! چشم خرد باز کن - فکر سرانجام‌ در آغاز کن

شمارهٔ ۸ - شاه لئیم: پادشهی بود به عهد قدیم - شیفتهٔ خوردنی و زر و سیم

شمارهٔ ۹ - شاه دل‌ آگاه: قصهٔ شاهان جهان بیش و کم - نیست به جز قصه جور و ستم

شمارهٔ ۱۰ - هدیهٔ تاگور: دست خدای احد لم‌یزل - ساخت یکی چنگ به روز ازل

شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی: بود به کرمان‌، شهی از دیلمان - یافته مخلوق ز عدلش امان

شمارهٔ ۱۲ - بنای تخت‌جمشید: پادشه ملک‌ستان‌، داریوش - چون که بپرداخت ز بنگاه شوش

شمارهٔ ۱۳ - موقوفه و موقوفه‌خوار: گفتا موقوفه به موقوفه‌خوار - کای تو سزای غضب کردگار

شمارهٔ ۱۴ - گفت‌وگوی دو شاه: فرانسوا : چه می کنی‌، به چه کاری‌، امانوئل‌، پسرم‌؟ - امانوئل : بودورکه وارده عزیزم فرانسوا، پدرم‌!

شمارهٔ ۱۵ - قمرالملوک: ای نوگل باغ زندگانی - ای برتر و بهتر از جوانی

شمارهٔ ۱۶ - هدیۀ دوست: ای باد صبا ز روی یاری - وز راه وفا و دوستداری

شمارهٔ ۱۷ - مطایبه: ای از برما به خشم رفته - رخ بی‌سببی زما نهفته

شمارهٔ ۱۸ - در سبک عرفان: ماییم و دلی ز عشق صد چاک - آشوب سپهر و آفت خاک

شمارهٔ ۱۹ - به یاد آذ‌ربایجان: صبا شبگیرکن از خاورستان - به آذربایجان شو، بامدادان

شمارهٔ ۲۰ - نامهٔ منظوم: به قربان حضور شاهزاده - که آیین وفا ازکف نهاده

شمارهٔ ۲۱ - طبیبان وطن: ز بس گفتند ایران بی‌حساب است - ز بس گفتند ایرانی خراب است

شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس: یکی زیبا خروسی بود جنگی - به مانند عقاب از تیز چنگی

شمارهٔ ۲۳ - نتیجه: چو ترسی در دل کودک مکان کرد - ببالد هر چه بالاتر رود مرد

شمارهٔ ۲۴ - جواب به یکی از دوستان: محمد صالح‌، ای فرزانه فرزند - ترا توفیق خواهم از خداوند

شمارهٔ ۲۵ - خیال مستان: چو می خوردی خیال بد میندیش - که از مستی خیال بد شود بیش

شمارهٔ ۲۶ - در اثبات خدا: من و تو اخگرا! همسایگانیم - عجب نبود که با هم رایگانیم

شمارهٔ ۲۷ - طومار دانش: به روزی سخت سرد، ازماه اسفند - تبم می‌سوخت چون بر آذر اسفند

شمارهٔ ۲۸ - از تهران تا قمصر: چو از تدریس فارغ شد دماغم - مه خرداد، خرم گشت باغم

شمارهٔ ۲۹ - هُمر -‌اَبرخیس: ابرخیس از تفاخر با همر گفت - که‌ نتوانی‌ چو من‌ در شعر دُر سفت

شمارهٔ ۳۰ - سی لحن موسیقی: شنیدم باربد در بزم خسرو - به هر نوبت سرودی نغمه‌ای نو

شمارهٔ ۳۱ - در وصف استاد حسین بهزاد نقاش عالیمقام: خداوند هنر، استاد بهزاد - که نقش از خامهٔ بهزاد به زاد

شمارهٔ ۳۲ - صخر شرید: سخن صخر شرید است مثل - از پس واقعهٔ ذات اثل

شمارهٔ ۳۳ - زن قاضی ری: با پسرگفت زن قاضی ری - کای پسر، این‌همه غفلت تا کی

شمارهٔ ۳۴ - بی خبری‌!: گر بدانم که جهان دگری است - وز پس مرگ همانا خبری است

شمارهٔ ۳۵ - در رثاء ایرج: ایرجا رفتی و اشعار تو ماند - کوچ کردی تو و آثار تو ماند

شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است: دو نفر بچهٔ مقبول قشنگ - نام این سنجر و آن یک هوشنگ

شمارهٔ ۳۷ - مدح و قدح: در سرای شوکت‌الدوله که بود - در عزایش ناله تا چرخ کبود

شمارهٔ ۳۸ - بیم از بحران: پادشاهی را یکی دستور بود - کز خط نعمت‌شناسی دور بود

شمارهٔ ۳۹ - مخبر بی‌خبر: مخبر ما رفت و آمد تنگدست - بیخبر چون گنگ خواب‌آلود مست

شمارهٔ ۴۰ - جُعَل: یک جُعَل روزی ز اصطبلی حقیر - ناگهان افتاد در باغ امیر

شمارهٔ ۴۱ - سلام به هند بزرگ: باز خنگ فکرتم جولان گرفت - فیل طبعم یاد هندستان گرفت

شمارهٔ ۴۲ - باباشمل‌نامه: دوستان آمد ز ره باباشمل - ذکر او حی علی خیر العمل

شمارهٔ ۴۳ - تطبیق ماه‌ها با برج‌ها به زبان فارسی و اسلوب شعری: ماه فروردین جهان گردد جوان - برهٔ بریان نهد منعم به خوان

شمارهٔ ۴۴ - ساقی‌نامه: بده ساقی آن می که خواب آورد - شرابی که در مغز تاب آورد

شمارهٔ ۴۵ - انسان و جنگ: شبی لب فروبسته بودم ز حرف - خرد غرق اندیشه‌های شگرف

شمارهٔ ۴۶ - به یاد عشقی: شبی‌چشم کیوان ز فکرت نخفت - دژم گشته از رازهای نهفت

شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!: به زیر درختان بی‌برگ و بر - به زانو نهاده یکی کلبه سر

شمارهٔ ۴۸ - خانهٔ آهن: یکی پادشا خانه‌زآهن بساخت - شبی آتش افتاد و آهن گداخت

شمارهٔ ۴۹ - انسان و جهان بزرگ: به نام برازندهٔ نام‌ها - کز آغازها داند انجام‌ها

شمارهٔ ۵۰ - گل پیشرس: به ماه سفندار یک ‌سال شید - بتابید بر یاسمین سپید

شمارهٔ ۵۱ - عروسی شکوفه: به شاخ شکوفه بتابید شید - شکفتند آن غنچه‌های سپید

شمارهٔ ۵۲ - یاران سه گانه‌:‌: یکی از بزرگان سه تن داشت یار - به تیمار آن هر سه دائم دچار

شمارهٔ ۵۳ - دیدار گرگ: در ایام پیشین به زابلستان - به کشمیر و اقطاع کابلستان

شمارهٔ ۵۴ - اسلحهٔ حیات: سگی ناتوان با سگی شرزه گفت - که رازی شنیدستم اندر نهفت

شمارهٔ ۵۵ - عنکبوت و مگس!: نگه کن بدان زشت‌خو جانور - نهاده به زانوی خمیده سر

شمارهٔ ۵۶ - اتق من شر من احسنت الیه: یکی مرد خودخواه مغرور دون - درافتاد روزی به تنگی درون

شمارهٔ ۵۷ - ترجمهٔ اشعار شاعر نگلیسی: به قسطنطنیه بتابید ماه - بلرزید از آن برج‌های سیاه

شمارهٔ ۵۸ - گاو شیرده: جهان‌آفرین بندگان را همه - پدیدار فرمود همچون رمه

شمارهٔ ۵۹ - جوانی‌، پیری‌، مرگ: جهان سر بسر از فراز و نشیب - یکی کارخانه‌است با رنگ و زیب

شمارهٔ ۶۰ - آلفته: بُد اندر حدود چغاخور، لُری - لری غولدنگی‌، چغاله خوری

شمارهٔ ۶۱ - یک بحث تاریخی: یکی روز فرخنده از مهر ماه - مثال آمد از درگه پادشاه

شمارهٔ ۶۲ - معلم و شاگرد: ادیبی زبان در طلاقت زبون - همی لام را خواند پیوسته نون

شمارهٔ ۶۳ - ترجمه یک قطعهٔ فرانسه: یکی کودک از لانه جغدی کشید - به صحن دبستانش می‌پرورید

شمارهٔ ۶۴ - رفیق بد: به روزی مبارک ز ماه صیام - به‌خود، خوردن روزه کردم حرام

شمارهٔ ۶۵ - فرشتهٔ عشق: «‌اربس‌» اندر افسانهٔ باستان - به افرشتهٔ عشق شد داستان

شمارهٔ ۶۶ - نقش فردوسی: پژوهندگی را سپیده‌دمان - فرشته به خاک آمد از آسمان

شمارهٔ ۶۷ - داستان رستم و اسفندیار: چو اسفندیار آن شه نیک‌بخت - به باغ مهی خسروانی درخت

شمارهٔ ۶۸ - راستی: شنیدم که شاهنشهی نقش بست - ابر خاتم خویشتن‌: «‌راست رست‌»

شمارهٔ ۶۹ - خرس و امرود: یکی گرسنه خرس در باغ جست - مگرمیوه نغزی آرد بدست

شمارهٔ ۷۰ - شاه حریص ترجمهٔ یکی !ز قطعات فر!نسه: پی چیست این ساز و برگ نبرد؟ - هم این کشتی وییل جنگی و مرد

شمارهٔ ۷۱ - بخون و بدان آنگهی کارکن: ایا پور پند مرا یاد دار - پدرت آنچه گوید فرا یاد آر

شمارهٔ ۷۲ - کار و عمر دراز: به من بر مسلم شد این نکته باز - که مردم به گیتی بماند دراز

شمارهٔ ۷۳ - کوشش و امید ترجمه !ز یک قطعه فرانسه: جدا شد یکی چشمه از کوهسار - به ره گشت ناگه به سنگی دچار

شمارهٔ ۷۴ - رنج و گنج: بروکار می کن مگو چیست کار - که سرمایهٔ جاودانی است کار

شمارهٔ ۷۵ - مرع دستانسرای: توگویی مگر مرغ دستانسرای - به ژاغر نهان کرده باریک نای

شمارهٔ ۷۶ - خدا و والدین: ایا کودک خوب شیرین‌زبان - مشو غافل از مادر مهربان

شمارهٔ ۷۷ - کل و کلاه: کلی را سر از زخم ناسور بود - ز خارش توانش ز تن دور بود

شمارهٔ ۷۸ - دزدان خر: شنیدم که دو دزد خنجرگذار - خری را ربودند در رهگذار

شمارهٔ ۷۹ - آشتی و جنگ: یکی دوستی را بیازرد سخت - پس‌آنگه‌سوی‌قاضیش‌بردسخت

شمارهٔ ۸۰ - از بدی بپرهیز: گذشته گذشته است و آینده نیست - میان دو نابود، پاینده چیست‌؟

شمارهٔ ۸۱ - تود و بید: جهانست چون جنگلی بیکران - فراوان درخت و گیاه اندر آن

شمارهٔ ۸۲ - مرگ سرخ به از مرگ زرد: شدم با یکی مرد عیّار یار - که بودش همی رزم و پیکارکار

شمارهٔ ۸۳ - شکایت از مردم زمانه: زمانه به قصد دلم بی‌درنگ - گشاید ز غم تیرهای خدنگ

شمارهٔ ۸۴ - جنگ داخلی و دشمن خارجی: چون عدو درکمین بود زنهار - دست از شنعت رفیق بدار