کلی را سر از زخم ناسور بود
ز خارش توانش ز تن دور بود
کنار یکی نهر، خارید سر
کلاهش فتاد اندر آن نهر در
بجنبید و بشتافت بر طرف آب
ولی آب را زو فزون بُد شتاب
کله گه بغلتید و گه شد به اوج
به فرجام گم گشت در زیر موج
چو نومید شد کل ز صید کلاه
برون قاه قاه و درون آه آه
به یاران چنین گفت: کاین رشک لاخ
برای سرم بود لختی فراخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شخصیت اصلی (کلی) به زخم نازک خود اشاره میکند که او را آزار میدهد. در حین خارش، کلاهی که بر سر دارد به درون یک نهر میافتد. او تلاش میکند کلاهش را پس بگیرد، اما آب بسیار سریع است و کلاه را از او دور میکند. در نهایت، کلاه در عمق آب گم میشود. با ناامیدی، کلی به دوستانش میگوید که این کلاه برایش مثل یک دردسر بزرگ شده است و در حال حاضر احساس بیپناهی میکند.
هوش مصنوعی: کلی به خاطر زخم عمیق و دردناک خود احساس خارش میکند و از شدت ناراحتی نمیتواند به بدن خود نزدیک شود.
هوش مصنوعی: در کنار یک نهر، کلاهی که بر سر داشت افتاد و به داخل نهر رفت.
هوش مصنوعی: به حرکت بیفتید و سریع به کنار آب بروید، اما بدانید که آب بیشتر از آنچه فکر میکنید در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: سر در گم و شتابان به آسمان رفت و در نهایت زیر امواج دریا ناپدید شد.
هوش مصنوعی: زمانی که شکار به پایان رسد و امیدی به نتایج خوب نباشد، ظاهر فرد شاد و خندان میشود ولی در درونش غم و ناامیدی وجود دارد.
هوش مصنوعی: به دوستانش گفت: این حسادت و غبطه به خاطر سرنوشت من بود که مدتی طولانی برایم میماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.