یکی روز فرخنده از مهر ماه
مثال آمد از درگه پادشاه
که برخیز و زی کاخ مرمر گرای
ره آستان ملک برگرای
پذیرفتم و سوی درگه شدم
پذیرفته نزد شهنشه شدم
یکی کاخ دیدم سر اندک سماک
برآورده از مرمر تابناک
هنرمندی اوستادان کار
نهاده بر او گنبدی پرنگار
به دهلیز و کاشانه و سرسرای
نگاریده ارژنگها زیر پای
تو گفتی بهشتی است آراسته
چنان کرده صنعت که دل خواسته
به هر مشکو از طاق و دیوار و در
همی جسته پیش هنر بر هنر
به هر گوشه گویا لبی سحرساز
سخن گفته درگوش دلها بهراز
از انبوه آیینه خودبین شدم
به خودبینی خویش بدبین شدم
چو رفتم بر اشکوب دوم فراز
بهرویم ز مینو دری گشت باز
پرستندهای رهنمون آمدم
به تالار خاتم درون آمدم
شهنشاه را دیدم آنجا بپای
بهتعظیم گشتم بهپیشش دوتای
شهم جای بنمود و بنشست نرم
پس از روزگارم بپرسید گرم
ز مهرش دلم فال فرخ گرفت
سخنها بپرسید و پاسخ گرفت
پس آنگه به تاربخ ایران رسید
به دوران رزم دلیران رسید
شهنشه بپرسید از اشکانیان
که کندند بنیاد یونانیان
ز پرتو نژادان آرش گهر
وزان پهلوانان پرخاشگر
به شه عرضه کردم همه نامشان
وز آثار و آغاز و انجامشان
سخن گفتم از پرتو و پرتوی
که شد در لغت پهلو و پهلوی
ز ارشک سخن کردم و مهرداد
که مردانه بنیاد شاهی نهاد
براندند از ایران سلوکیه را
سپس ره ببستند رومیه را
زکار «کراسوس» و آن لشکرش
که ازکینه ببرید «سورن» سرش
ز رزم «تراژان» و رومی گروه
که ایرانیان آمدندی ستوه
پس از مرگ دارا، به ایرانزمین
نماند آن که اسبی کشد زبر زین
ز یونیان کار ما گشت زار
فکندند درکاخ دارا شرار
بکشتند سی تن شه و شهربان
نماندند از زند و استا نشان
در ایوانها آتش افروختند
کتب خانههای مغان سوختند
ز سوریه تا مرز پنجاب و چین
کشیدند یکسر به زیر نگین
گرفتند از مرد دوریش باج
کشیدند یکسر به زیر نگین
گرفتند از مرد دوریش باج
نهفرهنگ ماند و نهتخت و نهتاج
که ناگه ز مشرق دمید آفتاب
سر بخت ایران برآمد ز خواب
ز پهلو نژادان زهگیر شست
یکی مرد جنگی به زین برنشست
مهین ارشک شیردل مهرداد
به کین کیان دست مردی گشاد
ز نو جوش زد چشمهٔ زندگی
درآمد به بُن دورهٔ بندگی
ز بیگانه شد شهر ایران تهی
فروزنده شد فر شاهنشهی
کیانی کمان را زه افکنده شد
ز نو آرشی تیر پرنده شد
سپرکوب شد گرز گرشاسبی
سرانداز شد تیغ لهراسبی
فلک بویهٔ کین دارا گرفت
ز یونانیان آشتی وا گرفت
سپاه سکندر درِین رستخیز
یکی گور بگرفت و دیگر گریز
ز شهر هرات تا در تیسفون
زمین شد ز یونان سپه لعل گون
بجستند از آن رزمگاه درشت
به انطاکی و شام دادند پشت
پس آنگه به بلخ گزین تاختند
وزان بیخ یونان برانداختند
ز پنجاب تا مرز چین و تتار
به یونانیان مانده بد یادگار
ز خود پادشاهان برانگیختند
به فرهنگ یونان درآویختند
شده نامشان دولت باختر
زده سکهٔ پادشاهی به زر
براندند اشکانیان بیدرنگ
گرفتند آن پادشاهی به چنگ
بسی رزمهای گران ساختند
ز بیگانه مشرق بپرداختند
پسآنگه بهخوارزم و دشت خزر
بجستند بر خیل ترکان ظفر
به سالی سه آمد به زیر نگین
ز آشور تا مرز کشمیر و چین
ز جوشنشکافان صحرانورد
برآمد ز خوارزم و قپچاق گرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به توصیف یک روز خوش از مهر ماه میپردازد که به درگاه پادشاه دعوت میشود. او به کاخ مرمری و زیبا با هنرمندیهای چشمنواز میرسد. در این کاخ، با شاه دیدار میکند و درباره تاریخ ایران و نبردهای گذشته به ویژه با اشکانیان و یونانیان سخن میگوید. شاعر به دلاوریهای آرش و مهرداد اشاره میکند و از پیروزیهای ایران علیه بیگانگان میگوید، همچنین به بازگشت شکوه و فرهنگ ایرانیان در برابر تهدیدات اشاره دارد. در نهایت، رزمها و پیشرفتهای ابرانشانیان را در نظر میگیرد که به بهبود و احیای دوباره ایران منجر شده است.
هوش مصنوعی: یک روز خوش و مبارک از ماه مهر، پیامی از دربار پادشاه به میان آمد.
هوش مصنوعی: برخیز و به سوی کاخی از مرمر برو، و به درگاه پادشاهی نزدیک شو.
هوش مصنوعی: من پذیرفتم و به درگاه تو آمدم و نزد پادشاه مورد قبول واقع شدم.
هوش مصنوعی: یک کاخی را دیدم که با دیوارهای مرمری درخشان ساخته شده و در قلهی آن، بخشی نمایان است.
هوش مصنوعی: تبحر و مهارت هنرمندانی که در این زمینه فعالیت میکنند، به اندازهای است که کارهای آنها به صورت گنبدی زیبا و پر از نقش و نگار بر فراز این عرصه قرار دارد.
هوش مصنوعی: در مسیر و خانه و سالنِ معشوق، رنگهای زیبا و فرحبخش زیر پاها گسترده شدهاند.
هوش مصنوعی: تو فرمودی که بهشتی زیبا و خوشساخت است، آن چنان که هنرمند برای دل هر کسی خواسته، آن را آفریده است.
هوش مصنوعی: در هر گوشه از خانه، از دیوار و در، به دنبال زیبایی و هنر میگردم.
هوش مصنوعی: در هر گوشهای به نظر میرسد که لبهای enchanting و جادویی در گوش دلها، رازهایی را به زبان میآورند.
هوش مصنوعی: از بین جمعیت آینهها، خود را به شدت مشاهده کردم و این باعث شد که نسبت به خودم دیدگاه منفی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: وقتی به طبقه دوم رفتم، در جلوی من دری به سوی بهشت گشوده شد.
هوش مصنوعی: من به یک راهنما پیوستم و وارد تالار پرزرق و برق خاتم شدم.
هوش مصنوعی: در آن مکان شاه را دیدم و به احترام او به حالت تعظیم در آمدم.
هوش مصنوعی: شیر در جایگاه خود قرار گرفت و آرام نشست. سپس پس از مدتی از حال و روز من جویا شد.
هوش مصنوعی: از محبت او دل من شاد و خوشحال شد، و در این حال سوالهایی پرسیدم و جوابهایی دریافت کردم.
هوش مصنوعی: سپس زمانهای فرارسید که ایران به دوران جنگجویان شجاع و دلیر رسید.
هوش مصنوعی: پادشاه از اشکانیان پرسید که چه کسی بنیانگذاران یونانیان را نابود کرد.
هوش مصنوعی: از نور و آثار نسلهای نیک و از دلاوریهای قهرمانان قوی و سلطهجو.
هوش مصنوعی: من تمامی نامها و آثار و سرنوشتهایشان را به او ارائه دادم.
هوش مصنوعی: من درباره نور و روشنایی سخن گفتم و از معنای کلمهای که به انسان نزدیک و همپلو اشاره دارد.
هوش مصنوعی: من از ارشک و مهرداد سخن میگویم، افرادی که بهطور شجاعانه اساس سلطنت را بنا کردند.
هوش مصنوعی: سلوکیه از ایران بیرون رانده شد و سپس راه روم هم بسته شد.
هوش مصنوعی: این بیت به ماجرای ''کراسوس'' و سپاهش اشاره دارد که از روی کینه و حس انتقام، به جنگ ''سورن'' رفتند. ''کراسوس'' فرماندهی بود که به دنبال تسلط و قدرت بود و این حرکت او به دلیل دشمنی و حقدی بود که نسبت به ''سورن'' داشت.
هوش مصنوعی: در نبرد «تراژان» و گروهی از رومیان، ایرانیان به شدت تحت فشار و خسته شدند.
هوش مصنوعی: پس از مرگ دارا، در ایران کسی نماند که بتواند اسبی را بر زین سوار کند.
هوش مصنوعی: کار ما از سوی یونانیان به وضعی دشوار و خراب درآمد و در کاخ دارا آتش افکنید.
هوش مصنوعی: سی نفر از سپاهیان شاه کشته شدند و دیگر از زندگی و قدرت خبری نیست.
هوش مصنوعی: در بستر زندگی، مردم به شور و شوق و آتش شادی پرداختند و در این بین، خانههای کسانی که پیرو آیینهای باستانی بودند، ویران و نابود شدند.
هوش مصنوعی: از سوریه تا مرزهای پنجاب و چین، همه جا را زیر سلطه و فرمانروایی خود درآوردند.
هوش مصنوعی: مردی را به خاطر دوریاش از خود گرفتند و تمام نیرو و انرژیاش را تحت فشار قرار دادند تا به خواستههایشان برسند.
هوش مصنوعی: از مردی که دوریاش را گرفتند، هیچ چیز باقی نماند؛ نه فرهنگش، نه تخت سلطنتش و نه تاجش.
هوش مصنوعی: ناگهان خورشید از سمت شرق طلوع کرد و بخت ایران پس از خواب طولانی بیدار شد.
هوش مصنوعی: از میان نژادهای قهرمان و جنگجو، یکی از آنها بر زین نشسته و آماده است تا به میدان جنگ برود.
هوش مصنوعی: مهین ارشک، که دلی قوی و شجاع دارد، در برابر دشمنان دست به عمل میزند و در خشم و جنگ برای حفظ تاج و تخت ابران میکوشد.
هوش مصنوعی: از دل دوباره، چشمهای از زندگی جاری شد و به پایان دورهٔ بندگی رسید.
هوش مصنوعی: شهر ایران از وجود بیگانگان خالی شد و درخشش و عظمت پادشاهی دوباره به آن بازگشت.
هوش مصنوعی: شاه کیانی کمانش را به تازگی زه کرد و تیرش همچون پرندهای به پرواز درآمد.
هوش مصنوعی: گرز گرشاسپ، که نماد قدرت و جنگجویی است، با شدت بر سر دشمن فرود آمد و در این بین، تیغ لهراسبی که نمایانگر تیزی و برندگی است، به خوبی آماده و در حال آمادهباش قرار گرفت.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر کینهای که از یونانیان داشت، توافق و صلح را بر هم زد.
هوش مصنوعی: سپاه سکندر در این نبرد، یکی از سربازان را در خاک دفن کرد و دیگری را به فرار واداشت.
هوش مصنوعی: از شهر هرات تا دروازه تیسفون، زمین پر از سپاهیان لعل گون و سرخ رنگ بود که از یونان آمده بودند.
هوش مصنوعی: آنها از میدان جنگ سخت فرار کردند و به سمت انطاکیه و شام پناه بردند.
هوش مصنوعی: سپس به بلخ رفتند و از آنجا ریشهای از یونان را برانداختند.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به تأثیرات فرهنگی و تاریخی دارد که از مناطق مختلف جهان به جا مانده و به ویژه به یونانیان نسبت داده میشود. از سرزمینهای دوری چون پنجاب تا مرزهای چین و سرزمینهای تتاری، آثار و یادگاریهایی از تمدنها و فرهنگهای مختلف باقی مانده است که نشانهای از ارتباطات و تأثیرات فرهنگی میان این مناطق است.
هوش مصنوعی: از میان خود، پادشاهانی را برانگیختند و به دانش و فرهنگ یونانی روی آوردند.
هوش مصنوعی: نام آنها به عنوان دولت باختر بر سر زبانها افتاده و نشان پادشاهی آنها به طلا زده شده است.
هوش مصنوعی: اشکانیان به سرعت از صحنه کنار رفتند و آن سلطنت را به تصرف خود درآوردند.
هوش مصنوعی: در این ابیات اشاره شده که جنگهای سخت و زیادی به خاطر دشمنان در شرق انجام شده است.
هوش مصنوعی: سپس به خوارزم و دشت خزر رفتند و بر گروه ترکها پیروزی جستند.
هوش مصنوعی: در هر سال سه بار، از سرزمین آشور تا مرزهای کشمیر و چین، به زیر نگین میآید.
هوش مصنوعی: از میان مبارزان با زره، یک جنگجو از سرزمین خوارزم و قپچاق به میدان نبرد وارد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.