گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

شماره ۱: خواهی که بیابد دل تو ملک ابد

شماره ۲: پیوسته چو باشی تو به بازی مشغول

شماره ۳: از عمر عزیز خود دریغا که بسی

شماره ۴: گیرم که دل از بدی نمی پالایی

شماره ۵: بستردنی است هر چه بنگاشته ام

شماره ۶: هر لحظه دلم در طلب دلداری

شماره ۷: یکچند دویدیم نه بر راه صواب

شماره ۸: در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب

شماره ۹: چون رفت رقیب عمر دریاب ای دل

شماره ۱۰: دردا که به هرزه زندگانی بگذشت

شماره ۱۱: ماهی امید عمرم از شست برفت

شماره ۱۲: جان گر به تن آباد بود هیچ بود

شماره ۱۳: در دیده زسودای تو دودی دارم

شماره ۱۴: قومی شده تا زنده به اسرار جهان

شماره ۱۵: عمری که به یاد این و آن می‌گذرد

شماره ۱۶: بی قدر دلا چو خاک کو خواهی شد

شماره ۱۷: چون جمله خطا کنی صوابت چه بود

شماره ۱۸: شد عمر خراب زار رو برنامد

شماره ۱۹: گر می خواهی که روز و شب گردی شاه

شماره ۲۰: بر اهل هنر کار پریشان بهتر

شماره ۲۱: ای دل تو اگر به گوشه ای بنشینی

شماره ۲۲: خود را تو اگر عشوه دمادم ندهی

شماره ۲۳: یا رب چه خوش است بر جهان خندیدن

شماره ۲۴: از بند خود ار دلم رهایی یابد

شماره ۲۵: آدم که همی زد دم بی درمانی

شماره ۲۶: با دست تهی پرهوسان را چه دهند

شماره ۲۷: از دست اجل جان نبرد زاینده

شماره ۲۸: آنها که جهان به کام دل داشته اند

شماره ۲۹: از آخر عمر اگر کسی یاد کند

شماره ۳۰: از دست اجل هیچ قدح نوش مکن

شماره ۳۱: قیصر که زمین به پای حشمت فرسود

شماره ۳۲: بر سبزه چو چشم ابر نوروز گریست

شماره ۳۳: با یار اگر آرمیده باشی همه عمر *(منتسب به چند نفر)

شماره ۳۴: امروز زخیل دل چو بیرون باشی

شماره ۳۵: تا از دم خواجگی و میری نرهی

شماره ۳۶: تا ظن نبری که کاردان خواهی بود

شماره ۳۷: مهمان جهان یکشبه بنمای که بود

شماره ۳۸: محراب چمن را زگل آمد قندیل

شماره ۳۹: اسباب فلک چو مهره بشمرد به خاک

شماره ۴۰: پروانگکی به پیش شمعی بپرید

شماره ۴۱: چون از پی دلبر دل شوریده برفت

شماره ۴۲: بی روی تو گرچه رهگذر جای گل است

شماره ۴۳: انعام تو عام است و دلم بی بهر است

شماره ۴۴: چون معترفم بدانچ سرمستی هست

شماره ۴۵: بیچاره دل شکسته چون بسته تست

شماره ۴۶: دلدار چو دید خسته و غمگینم

شماره ۴۷: از باد صبا دلم چو بوی تو گرفت

شماره ۴۸: هر جا که سری است پر زسودای شماست

شماره ۴۹: گر جور کنی از تو فغان نتوان کرد

شماره ۵۰: زین گونه که طبع سرکش دلبر ماست

شماره ۵۱: چندانک منم هزار چندان غم تست

شماره ۵۲: بی آنک شود زما گناهی پیدا

شماره ۵۳: تا کی سخن حال مشوش گویم

شماره ۵۴: تا یوسف دل را نکنی از بن چاه

شماره ۵۵: تو چیز طلب کت بستاند زهمه

شماره ۵۶: دل بر طرب و عیش نهادن بهتر

شماره ۵۷: هر چند که عقل داری و دیده و هوش

شماره ۵۸: آن کس که گل وجود آدم بکند

شماره ۵۹: گر بر سر بحر علم بینا گردی

شماره ۶۰: نقش تو درون دیده بنگاشته به

شماره ۶۱: خیزیم و ره قافله غم بزنیم

شماره ۶۲: خواهی که رسی به کام برگیر دو گام

شماره ۶۳: در پای غمش چو سر بیندازی هان

شماره ۶۴: تا حد طلبی به وصل بی حد نرسی

شماره ۶۵: «اوحد» تو به جای غصه ای صد می کش

شماره ۶۶: در دست زمانه سخت مظلومم من

شماره ۶۷: «اوحد» در دل می زنی آخر دل کو

شماره ۶۸: برخود در کام و آرزو در بستم

شماره ۶۹: «اوحد» تو به هر خیال مغرور مشو

شماره ۷۰: «اوحد» تو به هر حادثه از جای مرو

شماره ۷۱: آنها که زاسرار الهی مستند

شماره ۷۲: از شمع یقین «اوحد» از آن بی نوری

شماره ۷۳: «اوحد» تو حدیث عشق گفتی بسیار

شماره ۷۴: در مصطبه عشق زبدنامی چند